یه جایی خوندم نوشته بود:
“به چشم همه دختر قوی و محکمی بودم، به جز اون. اون از منی که همه قوی دیده بودنش یه دختر بچه ی لوس داشت، یکی که همه غم و بی حوصلگیاش، غر زدناش، کوچکترین ذوق کردناش، شادیاش، ترساشو همه می برد پیش اونُ مثل یه راز بهش می گفت حالا که اون ازم دور شده و مجبورم جلوی اونم خودم رو قوی و شجاع نشون بدم، به کی پناه ببرم؟”
خیلی فکت و قشنگ بود:)
『 @XteXicX 』
“به چشم همه دختر قوی و محکمی بودم، به جز اون. اون از منی که همه قوی دیده بودنش یه دختر بچه ی لوس داشت، یکی که همه غم و بی حوصلگیاش، غر زدناش، کوچکترین ذوق کردناش، شادیاش، ترساشو همه می برد پیش اونُ مثل یه راز بهش می گفت حالا که اون ازم دور شده و مجبورم جلوی اونم خودم رو قوی و شجاع نشون بدم، به کی پناه ببرم؟”
خیلی فکت و قشنگ بود:)
『 @XteXicX 』