Hakkın Yolunda, Milletin Yanında dan repost
پروژههای اتحاد تورکهای کمونیست در شوروی سابق
مقدمه
پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و شکلگیری نظام شوروی، فضای سیاسی و اجتماعی جدیدی برای ملتهای مختلف ایجاد شد. در این میان، رهبران کمونیست تورک تلاش کردند از این فرصت استفاده کنند تا ایدههای اتحاد و همگرایی اقوام تورک را در چارچوب اصول سوسیالیسم مطرح کنند. این تلاشها، که در قالب سه پروژۀ «فدراسیون تورکیستان»، «جمهوری شوروی تورک» و «جمهوری سوسیالیستی فدرال توران» ارائه شدند، در تلاش بودند تا با استفاده از ساختار شوروی، هویت و منافع ملت تورک را تقویت کنند. نوشتۀ حاضر به بررسی این پروژهها و دلایل شکست آنها میپردازد.
فدراسیون تورکیستان
در سال ۱۹۱۹، زکی ولیدی طوغان و احمد بایدورسون پروژۀ فدراسیون تورکیستان را مطرح کردند. این پروژه با هدف ایجاد یک جمهوری فدرال در مناطق تورک طراحی شده بود. بر اساس این طرح، مناطق باشقیرستان و قزاقستان با مرکزیت شهر اورنبورگ به هم پیوسته و در نهایت با جمهوری خودمختار تورکیستان شوروی ادغام میشدند. هدف اصلی این طرح، تقویت همبستگی سیاسی و اقتصادی اقوام تورک برای توسعۀ منطقه و پیشبرد اهداف سوسیالیستی بود.
این پروژه اما با واکنش منفی کرملین روبهرو شد. رهبران شوروی، این طرح را تهدیدی برای یکپارچگی امپراتوری شوروی دانستند و آن را به اتهام نزدیکی به ایدئولوژیهای پانتورکیسم و پاناسلامیسم رد کردند. بهدلیل مخالفت شدید شوروی، این پروژه هرگز به مرحلۀ اجرا نرسید و مناطق باشقیرستان و قزاقستان به همان ساختار سیاسی پیشین باقی ماندند.
جمهوری شوروی تورک
در سال ۱۹۲۰، تورار ریزکولوف و اکمل اکراموف پروژهای تحت عنوان «جمهوری شوروی تورک» پیشنهاد کردند. این طرح که در کنگرۀ حزب کمونیست تورکیستان و دفتر مسلمانان مطرح شد، قصد داشت مناطق قزاقستان، اؤزبکستان و تورکمنستان را تحت یک جمهوری مستقل قرار دهد. این جمهوری قرار بود با مدیریت محلی اداره شود و از وابستگی به دولت مرکزی شوروی رها باشد. همچنین، طراحان پیشنهاد دادند که حزب کمونیست تورکیستان به «حزب کمونیست تورک» تغییر نام دهد و نیروهای ارتش سرخ از منطقه خارج شوند.
با وجود تصویب این طرح در کنگرههای منطقهای، کرملین بهویژه لنین با آن مخالفت کردند. آنان معتقد بودند که این طرح میتواند بستری برای تقویت ملیگرایی تورکی فراهم کند و تهدیدی برای یکپارچگی شوروی باشد. در نتیجه، این پروژه نیز کنار گذاشته شد و ریزکولوف از سمت خود استعفا کرد.
جمهوری سوسیالیستی فدرال توران
در سالهای ۱۹۲۲-۱۹۲۱، سلطان گالیف طرحی با نام «جمهوری سوسیالیستی فدرال توران» ارائه کرد. این طرح با هدف ایجاد یک دولت فدرال قدرتمند شامل مناطق تورک شوروی، افغانستان، ایران و شرق تورکیستان طراحی شده بود. گالیف معتقد بود چنین دولتی میتواند نقش یک حائل استراتژیک را در برابر تهدیدهای خارجی مانند چین و هند ایفا کند و توسعۀ اقتصادی و اجتماعی این مناطق را تسریع بخشد.
هرچند این طرح از نظر ایدئولوژیک جذابیتهایی داشت، رهبران شوروی بهشدت با آن مخالف بودند. آنها معتقد بودند که ایجاد چنین دولتی میتواند کنترل مسکو بر مناطق تورک را تضعیف کند و نظم شوروی را به خطر بیندازد. گالیف به اتهام فعالیتهای ضدحزبی از حزب اخراج شد و طرح او هرگز اجرایی نشد.
نتیجهگیری
پروژههای اتحاد تورکها در دوران شوروی بازتابی از آرزوهای سیاسی و هویتی رهبران تورک بودند. با وجود تلاشهایی که برای هماهنگی این پروژهها با اصول سوسیالیسم صورت گرفت، مخالفت رهبران شوروی، بهویژه ترس از تقویت ملیگرایی تورکی و از بین رفتن یکپارچگی شوروی، مانع از موفقیت آنها شد. این تلاشها امروز بهعنوان نمادی از مقاومت در برابر سیاستهای یکسانسازی شوروی و حفظ هویت فرهنگی و سیاسی ملت تورک اهمیت تاریخی دارند.
منابع
احد اندیجان، تورکیه و تورکیستان از عثمانی تا امروز.
منابع تاریخی مربوط به انقلاب شوروی و جنبشهای ملیگرایانه تورک.
برگوتای ایلتریش
@ilter
مقدمه
پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ و شکلگیری نظام شوروی، فضای سیاسی و اجتماعی جدیدی برای ملتهای مختلف ایجاد شد. در این میان، رهبران کمونیست تورک تلاش کردند از این فرصت استفاده کنند تا ایدههای اتحاد و همگرایی اقوام تورک را در چارچوب اصول سوسیالیسم مطرح کنند. این تلاشها، که در قالب سه پروژۀ «فدراسیون تورکیستان»، «جمهوری شوروی تورک» و «جمهوری سوسیالیستی فدرال توران» ارائه شدند، در تلاش بودند تا با استفاده از ساختار شوروی، هویت و منافع ملت تورک را تقویت کنند. نوشتۀ حاضر به بررسی این پروژهها و دلایل شکست آنها میپردازد.
فدراسیون تورکیستان
در سال ۱۹۱۹، زکی ولیدی طوغان و احمد بایدورسون پروژۀ فدراسیون تورکیستان را مطرح کردند. این پروژه با هدف ایجاد یک جمهوری فدرال در مناطق تورک طراحی شده بود. بر اساس این طرح، مناطق باشقیرستان و قزاقستان با مرکزیت شهر اورنبورگ به هم پیوسته و در نهایت با جمهوری خودمختار تورکیستان شوروی ادغام میشدند. هدف اصلی این طرح، تقویت همبستگی سیاسی و اقتصادی اقوام تورک برای توسعۀ منطقه و پیشبرد اهداف سوسیالیستی بود.
این پروژه اما با واکنش منفی کرملین روبهرو شد. رهبران شوروی، این طرح را تهدیدی برای یکپارچگی امپراتوری شوروی دانستند و آن را به اتهام نزدیکی به ایدئولوژیهای پانتورکیسم و پاناسلامیسم رد کردند. بهدلیل مخالفت شدید شوروی، این پروژه هرگز به مرحلۀ اجرا نرسید و مناطق باشقیرستان و قزاقستان به همان ساختار سیاسی پیشین باقی ماندند.
جمهوری شوروی تورک
در سال ۱۹۲۰، تورار ریزکولوف و اکمل اکراموف پروژهای تحت عنوان «جمهوری شوروی تورک» پیشنهاد کردند. این طرح که در کنگرۀ حزب کمونیست تورکیستان و دفتر مسلمانان مطرح شد، قصد داشت مناطق قزاقستان، اؤزبکستان و تورکمنستان را تحت یک جمهوری مستقل قرار دهد. این جمهوری قرار بود با مدیریت محلی اداره شود و از وابستگی به دولت مرکزی شوروی رها باشد. همچنین، طراحان پیشنهاد دادند که حزب کمونیست تورکیستان به «حزب کمونیست تورک» تغییر نام دهد و نیروهای ارتش سرخ از منطقه خارج شوند.
با وجود تصویب این طرح در کنگرههای منطقهای، کرملین بهویژه لنین با آن مخالفت کردند. آنان معتقد بودند که این طرح میتواند بستری برای تقویت ملیگرایی تورکی فراهم کند و تهدیدی برای یکپارچگی شوروی باشد. در نتیجه، این پروژه نیز کنار گذاشته شد و ریزکولوف از سمت خود استعفا کرد.
جمهوری سوسیالیستی فدرال توران
در سالهای ۱۹۲۲-۱۹۲۱، سلطان گالیف طرحی با نام «جمهوری سوسیالیستی فدرال توران» ارائه کرد. این طرح با هدف ایجاد یک دولت فدرال قدرتمند شامل مناطق تورک شوروی، افغانستان، ایران و شرق تورکیستان طراحی شده بود. گالیف معتقد بود چنین دولتی میتواند نقش یک حائل استراتژیک را در برابر تهدیدهای خارجی مانند چین و هند ایفا کند و توسعۀ اقتصادی و اجتماعی این مناطق را تسریع بخشد.
هرچند این طرح از نظر ایدئولوژیک جذابیتهایی داشت، رهبران شوروی بهشدت با آن مخالف بودند. آنها معتقد بودند که ایجاد چنین دولتی میتواند کنترل مسکو بر مناطق تورک را تضعیف کند و نظم شوروی را به خطر بیندازد. گالیف به اتهام فعالیتهای ضدحزبی از حزب اخراج شد و طرح او هرگز اجرایی نشد.
نتیجهگیری
پروژههای اتحاد تورکها در دوران شوروی بازتابی از آرزوهای سیاسی و هویتی رهبران تورک بودند. با وجود تلاشهایی که برای هماهنگی این پروژهها با اصول سوسیالیسم صورت گرفت، مخالفت رهبران شوروی، بهویژه ترس از تقویت ملیگرایی تورکی و از بین رفتن یکپارچگی شوروی، مانع از موفقیت آنها شد. این تلاشها امروز بهعنوان نمادی از مقاومت در برابر سیاستهای یکسانسازی شوروی و حفظ هویت فرهنگی و سیاسی ملت تورک اهمیت تاریخی دارند.
منابع
احد اندیجان، تورکیه و تورکیستان از عثمانی تا امروز.
منابع تاریخی مربوط به انقلاب شوروی و جنبشهای ملیگرایانه تورک.
برگوتای ایلتریش
@ilter