زهره دادرس، فعال حقوق زنان، که چند روز است از زندان لاکان رشت به مرخصی اعزام شده است، روایتی از یک زندانی نوشته که چند سال تجربه ملاقات حضوری با اعضای خانوادهاش نداشته:
«صبح پنجشنبه است. ماریا، یار این روزهای ما در اتاق کانون، زودتر از همه از خواب بیدار شده، کمی به خودش رسیده و منتظر که اسمش را برای اولین ملاقات حضوری خانواده، بعد از چهار سال حبس بدون مرخصی، صدا کنند. همینطور که جلوی آینه کوچک اتاق ایستاده، برایش میخوانم: "وقتی میای قشنگترین پیرهنت رو تنت کن تاج سر سروریرو سرت کن..." و میخندیم. ماریا را صدا میکنند و ما هم ذوقزده او را بدرقه میکنیم. دقایقی میگذرد و ماریا به اتاق برمیگردد. از ملاقات و احوال خانوادهاش میپرسیم. قربان صدقه مادرش میرود که در همین چند دقیقه، چشمها، ابروها و پیشانیاو را بوسهباران کرده بود. با جزئیات از دختر ۸ سالهاش میگوید که چه لباس قشنگی پوشیده و اینکه چقدر بزرگ شده است. به برچسب کیتیای روی انگشتش اشاره میکند که دخترش برایش چسبانده بود. خجالت میکشد اما میپرسیم و گفت همسرش را بعد از چهارسال بالاخره در آغوش گرفته، دست به دست هم کنار دخترشان نشستهاند و گپ زدند و چقدر دخترش از دیدن این صحنه خوشحال شده بود. ما که پیش از ماریا چندبار به ملاقات حضوری رفته بودیم، به او گفتیم: "دیدی چقدر خوب بود! پس چرا این چهار_پنج سال درخواست ندادی؟!" ماریا پاسخ میدهد که " قبل از شما اینجا کسی ملاقات حضوری نداشت ما اصلا نمیدونستیم که میشه چنین درخواستی هم داد." پاسخ ماریا، با واقعیت #زندان_لاکان مطابقت دارد. در حالی که بسیاری از زندانهای ایران، سالن ملاقات دارند و زندانیها به طور متناوب میتوانند خانوادههای خودشان را به صورت حضوری ملاقات کنند، در زندان لاکان از این دست ملاقاتها خبری نیست. زندان لاکان سالنی برای ملاقات حضوری ندارد. در اولین ملاقات حضوری ما، مسئولان زندان، اتاقک نگهبانی آقایان در محل ورودی مجموعه را در نظر گرفتهبودند. اتاقی که در آن خبری از میز و صندلیهای دور هم نیست و چندین نگهبان مشغول کار هستند و سربازهایی هم برای تحویل کلید و... هر از چندی میآیند و پا میکوبند و میروند. فضای سنگینی که صحبت کردن با عزیزان هم در آن سخت بود چه برسد به بغل کردن و بوسیدن آنها... از ملاقات دوم و بنا به درخواست خودمان، به اتاق ملاقات کابینی رفتیم. آنجا هم خبری از وسایل گرمایشی نیست ولی چند صندلی هست که دور هم بگذاریم و در حضور نگهبان زن دمادم نفسی تازه کنیم و دم به دم دل بدهیم... پ.ن: در زندان لاکان، هیچ اتاق مشخصی برای دیدار با وکلا هم در نظر گرفته نشده است. وکلای دوستان ما هم که از تهران آمده بودند، موکلانشان را در همان اتاق نگهبانی ملاقات کردند و چنین وضعیتی برایشان بهتآور بود.»
#زهره_دادرس #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«صبح پنجشنبه است. ماریا، یار این روزهای ما در اتاق کانون، زودتر از همه از خواب بیدار شده، کمی به خودش رسیده و منتظر که اسمش را برای اولین ملاقات حضوری خانواده، بعد از چهار سال حبس بدون مرخصی، صدا کنند. همینطور که جلوی آینه کوچک اتاق ایستاده، برایش میخوانم: "وقتی میای قشنگترین پیرهنت رو تنت کن تاج سر سروریرو سرت کن..." و میخندیم. ماریا را صدا میکنند و ما هم ذوقزده او را بدرقه میکنیم. دقایقی میگذرد و ماریا به اتاق برمیگردد. از ملاقات و احوال خانوادهاش میپرسیم. قربان صدقه مادرش میرود که در همین چند دقیقه، چشمها، ابروها و پیشانیاو را بوسهباران کرده بود. با جزئیات از دختر ۸ سالهاش میگوید که چه لباس قشنگی پوشیده و اینکه چقدر بزرگ شده است. به برچسب کیتیای روی انگشتش اشاره میکند که دخترش برایش چسبانده بود. خجالت میکشد اما میپرسیم و گفت همسرش را بعد از چهارسال بالاخره در آغوش گرفته، دست به دست هم کنار دخترشان نشستهاند و گپ زدند و چقدر دخترش از دیدن این صحنه خوشحال شده بود. ما که پیش از ماریا چندبار به ملاقات حضوری رفته بودیم، به او گفتیم: "دیدی چقدر خوب بود! پس چرا این چهار_پنج سال درخواست ندادی؟!" ماریا پاسخ میدهد که " قبل از شما اینجا کسی ملاقات حضوری نداشت ما اصلا نمیدونستیم که میشه چنین درخواستی هم داد." پاسخ ماریا، با واقعیت #زندان_لاکان مطابقت دارد. در حالی که بسیاری از زندانهای ایران، سالن ملاقات دارند و زندانیها به طور متناوب میتوانند خانوادههای خودشان را به صورت حضوری ملاقات کنند، در زندان لاکان از این دست ملاقاتها خبری نیست. زندان لاکان سالنی برای ملاقات حضوری ندارد. در اولین ملاقات حضوری ما، مسئولان زندان، اتاقک نگهبانی آقایان در محل ورودی مجموعه را در نظر گرفتهبودند. اتاقی که در آن خبری از میز و صندلیهای دور هم نیست و چندین نگهبان مشغول کار هستند و سربازهایی هم برای تحویل کلید و... هر از چندی میآیند و پا میکوبند و میروند. فضای سنگینی که صحبت کردن با عزیزان هم در آن سخت بود چه برسد به بغل کردن و بوسیدن آنها... از ملاقات دوم و بنا به درخواست خودمان، به اتاق ملاقات کابینی رفتیم. آنجا هم خبری از وسایل گرمایشی نیست ولی چند صندلی هست که دور هم بگذاریم و در حضور نگهبان زن دمادم نفسی تازه کنیم و دم به دم دل بدهیم... پ.ن: در زندان لاکان، هیچ اتاق مشخصی برای دیدار با وکلا هم در نظر گرفته نشده است. وکلای دوستان ما هم که از تهران آمده بودند، موکلانشان را در همان اتاق نگهبانی ملاقات کردند و چنین وضعیتی برایشان بهتآور بود.»
#زهره_دادرس #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech