Kanal geosi va tili: Eron, Forscha


مفهوم استیصال، بی وطن و مغموم.
رِین فور پِین ♡

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


دقدقه های یک خرخون:


از بین قوانین طبیعت فکر کنم انتخاب طبیعی ترسناک ترین و البته منطقی ترینشونه، و خب اینکه ضعیف ترین گونه های هر موجود از بین میرن تا ژنای مقاوم تکثیر شن غم انگیز ولی عاقلانه ترین راهه؛


این پی ام انقدر خوب بود که؛)))))))


بابای ملت برای تولد دخترشون: داروخونه میزنن و ماشین میخرن
بابای من برای تولد دخترش: عه! یه هفته پیش تولدت بود که! ای بابا


بی بخار بود دوستان ، متاسفانه همچنان زنده ایم.


به حمدالله رعدو برق آبی و قرمز برقراره
چند دقیقه دیگه سنگ میباره رو سرمون.


بچه همسایه امون خیلی اسب سوار ماهریه، اینکه اینجوری حرفه ای هم کل خونه و هم روی اعصاب من یورتمه میره جداً قابل تحسینه


OTANAZI dan repost
من غریبه هارو خیلی دوست دارم.
حرف زدن با غریبه هارو دوست دارم.
گم شدن بین غریبه هارو دوست دارم ، من کساییو که هنوز نمیدونم چه هیولایین یا نمیدونن چه هیولاییمو دوست دارم!


چیزایی که میخوام باشم و نیستم/نتونستم باشم تبدیل شدن به یه صندوق که توش یه سیاهچاله تاریکه و اگر باز بشه همین چیزایی که این بیرون چیدم رو هم بفاک میده
و مجبورم بخش بزرگی از انرژیمو بزارم و تلاش کنم در اون صندوق مزخرفِ بزرگو بسته نگه دارم، که با لگد نکوبه زیر میزی که لق و شکسته اس.


گاهی به این فکر میکنم که کاش میتونستم حافظه تک تک آدمایی که منو میشناسن رو پاک کنم، با اینکه یه تجاوز به حریم شخصی خیلی واضحیه ولی خب، آدمه دیگه دلش خیلی چیزا میخواد


همه آهنگامو از دست دادم و زندگی خیلی بی محتوا به نظر میرسه


- dan repost
وقتی یه ترک به یه ترک دیگه میخواد دلداری بده و بگه کون لقه بقیه :
بابام جانون ساق اولسون


حالا که از ما گذشت ولی شما سعی کنید جوری زندگی کنید که از کوه بالا برید نه اینکه روی شونه هاتون حملش کنید و زیرفشارش بزایید دوستان🤝


حال دختربچه همسایه پشتی مون که زیربارون داره تو حیاط با سگش بازی میکنه و عربده میزنه رو خریدارم.


نه تنها بین متولدین دهه هشتاد و هفتاد از هر لحاظ فرق زیادی هست، بلکه بین متولدین سه سال اول دهه هشتاد و بقیه اش هم تفاوت پاره کننده اس؛)))) اوضاع ترسناکه؛))


بدن انسان به طور میانگین ۷۰۰ میلیارد سلول داره...


مکالمه من و زهرا اینطوریه که، داریم از بدبختیامون حرف میزنیم و یهو وسطش یچیز فان میفرستیم مثل چی میخندیم و دوباره بک میزنیم به بدبختیامون بدون اینکه حرفامون یادمون بره
یا اکثر اوقات کاملاً بی ربط به موضوع حرف طرف مقابل هرکی برای خودش حرف میزنه و همزمان هم حرفای همدیگه رو جواب میدیم و هم به موضوع حرف خودمون ادامه میدیم...خیلی عجیبه...البته حاصل هشت سال رفاقته دیگه؛)


وقتی به مامانم گفتم میکروبیولوژی میخوام چشماش قلبی شد و پاچه بابامو که گفت نه خوب نیست گرفت...خب گایز...من ترسیدم...مامان خودم کو...


|C₁₀H₁₂N₂O| dan repost
بهترین تشبیه اینه که دارم تو دریای استرس شنا می‌کنم، هر از چندگاهی سرم رو میارم بالا و یه نفس می‌گیرم و دوباره میرم زیر آب و ادامه‌ی شنا.
ساحل می‌بینم؟ خیر.
ساحل نزدیکه؟ خیر.
اصلا ساحلی وجود داره؟ نمی‌دونم.


فقط تو ایران طراح ها میتونن جهت انقباض ماهیچه های مخرج رو با دریچه های قلب مقایسه و ماتحت خود دانش آموز بدبخت و مغزش رو پاره کنن؛)

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

49

obunachilar
Kanal statistikasi