[ پینوشت :
میگرید اما
خواهش برگ است که میریزد
چکّه چکّه بر زمین خشک و دور افتاده من
کس به کار من ندارد کار
من همینک حاضر خفتن
دست بالا کرده تا آغوش یک تسکین ]
میگرید اما
خواهش برگ است که میریزد
چکّه چکّه بر زمین خشک و دور افتاده من
کس به کار من ندارد کار
من همینک حاضر خفتن
دست بالا کرده تا آغوش یک تسکین ]