- به مرور
بدون خواست خودت
کمااینکه تقصیر خودت هم هست
فراموش میشوی.
دیگر نه منتظر دوست داشته شدن هستم
نه مشتاق دوست داشتن.
فقط من را میان صحبتهایتان،
وقتی بوق ممتدی برای ماشین روبروبی میزنید تا کنار برود،
وقتی دلتان بعد از دردی سرسام آور، با چای و نباتی آرام گرفت،
به یاد بیاورید.
همچنان حس میکنم آنطور که باید کسی مرا دوست ندارد و نمیخواهد، گریزیهم نیست
شاید بد زندگی کردهام و خود را به مفتضحانه ترین شکل ممکن برایتان تصویر کردهام.
من را ببخشید و بدون هیچ نگرانیی از من کناره بگیرید.
من را فراموش کنید، اما در همان حین مرا به یاد بیاورید. -
بدون خواست خودت
کمااینکه تقصیر خودت هم هست
فراموش میشوی.
دیگر نه منتظر دوست داشته شدن هستم
نه مشتاق دوست داشتن.
فقط من را میان صحبتهایتان،
وقتی بوق ممتدی برای ماشین روبروبی میزنید تا کنار برود،
وقتی دلتان بعد از دردی سرسام آور، با چای و نباتی آرام گرفت،
به یاد بیاورید.
همچنان حس میکنم آنطور که باید کسی مرا دوست ندارد و نمیخواهد، گریزیهم نیست
شاید بد زندگی کردهام و خود را به مفتضحانه ترین شکل ممکن برایتان تصویر کردهام.
من را ببخشید و بدون هیچ نگرانیی از من کناره بگیرید.
من را فراموش کنید، اما در همان حین مرا به یاد بیاورید. -