سحر امروز یاد مامانم خدابیامرز افتادم، نمیدونم از ساعت چند بیدار میشد که برای اونهمه آدم غذای گرم، سالاد با لیمو ترش تازه، چای و شربت آماده میکرد و تازه بعدش کارش شروع میشد باید دونه دونه بیدارمون میکرد.۵ تا بچه بودیم با یه بابابزرگ وبابا، هیچ وقت چهره اش تو هم و ناراحت نبود.🌱
》شوکت خانوم《
پروکسی | پروکسی | پروکسی |
پروکسی | پروکسی | پروکسی |
》شوکت خانوم《
پروکسی | پروکسی | پروکسی |
پروکسی | پروکسی | پروکسی |
اتصال پرسرعت
➡️ @Proxy_Qavi💙