اشک هایش زمانی فروریخت که
آخرین شعله روشنایی قلبش نیز خاموش شد؛
همیشه فکر میکرد دنیا آنقدر ها هم تلخ و طاقت فرسا نیست و به دنبال رویاهایش در دنیای واقعی میگشت...
اما واقعیت با هر فرصتی به او ثابت میکرد که دنیا جایی برای آرزوهایش ندارد و حالا تنها آرزویش این بود که باران تا همیشه ادامه پیدا کند. تا وقتی که دیگر دنیا جایی برای خود او هم نداشته باشد!
#آیدایبیشاملو
آخرین شعله روشنایی قلبش نیز خاموش شد؛
همیشه فکر میکرد دنیا آنقدر ها هم تلخ و طاقت فرسا نیست و به دنبال رویاهایش در دنیای واقعی میگشت...
اما واقعیت با هر فرصتی به او ثابت میکرد که دنیا جایی برای آرزوهایش ندارد و حالا تنها آرزویش این بود که باران تا همیشه ادامه پیدا کند. تا وقتی که دیگر دنیا جایی برای خود او هم نداشته باشد!
#آیدایبیشاملو