📃منبع الهام یک نویسنده
«یک روز او پیدایت خواهد کرد.
او لمست خواهد کرد و تو حس خواهی کرد که عمری بیتفاوتی و بیعلاقگی، در یک لحظه، از وجودت محو میشوند. و بخاطر او درد خواهی کشید. او را دوست خواهی داشت؛ آنگونه که انگار بندبازی میکنی؛ طوری که مردم یاد میگیرند که چگونه در یک منطقه جنگی به خواب بروند. برای او خون خواهی ریخت تا روزی که او برود. هر روز بعد از آن، بخاطر او خون خواهی ریخت. زمان میگذرد و تو حس میکنی که به غارت رفتهای؛ تلخ میشوی. تو خواهی پرسید: چرا؟ اما هیچ جوابی نخواهی گرفت.
و آن زمان است که کلمات تو جاری میشوند.»
لنگ لیاو؛
«یک روز او پیدایت خواهد کرد.
او لمست خواهد کرد و تو حس خواهی کرد که عمری بیتفاوتی و بیعلاقگی، در یک لحظه، از وجودت محو میشوند. و بخاطر او درد خواهی کشید. او را دوست خواهی داشت؛ آنگونه که انگار بندبازی میکنی؛ طوری که مردم یاد میگیرند که چگونه در یک منطقه جنگی به خواب بروند. برای او خون خواهی ریخت تا روزی که او برود. هر روز بعد از آن، بخاطر او خون خواهی ریخت. زمان میگذرد و تو حس میکنی که به غارت رفتهای؛ تلخ میشوی. تو خواهی پرسید: چرا؟ اما هیچ جوابی نخواهی گرفت.
و آن زمان است که کلمات تو جاری میشوند.»
لنگ لیاو؛