یه استاد دانشگاه داشتیم همش میگفت این علیرضارو میبیند نهایتا یه دلقک بشه تو سیرک
چند روز پیش تو طلافروشی منو پشت کانتر دید اشک تو چشاش جمع شد، گفت: علیرضا منو ببخش در موردت بد فکر کردم
اسلحه رو گذاشتم رو سرش گفتم استاد شما باید منو ببخشید، الان پلیس میرسه، من باید برم
》علیرضا باشم خوبه《
@OfficialPersianTwitter
چند روز پیش تو طلافروشی منو پشت کانتر دید اشک تو چشاش جمع شد، گفت: علیرضا منو ببخش در موردت بد فکر کردم
اسلحه رو گذاشتم رو سرش گفتم استاد شما باید منو ببخشید، الان پلیس میرسه، من باید برم
》علیرضا باشم خوبه《
@OfficialPersianTwitter