📚 نام کتاب: مجموعه #هری_پاتر
🖌 نویسنده: #جی_کی_رولینگ
🖋 مترجم: #ویدا_اسلامیه
🔖 ژانر: #فانتزی #ماجراجویی
📝 #خلاصه داستان:
هری پاتر پسری یتیم است که سالها پیش پدر و مادر خود را از دست داده و حالا با خاله، شوهرخاله و پسرخالهای ماگلش زندگی میکند؛ تنها خانوادهای که ظاهراً سرپرستی او را با نارضایتی برعهده گرفتهاند. آنها راجع به پدر و مادر هری حرفی نمیزنند و حتی نسبت به خود هری هم چندان علاقهای نشان نمیدهند. لباسهای این پسر همیشه به تنش زار میزنند، چراکه متعلق به پسرخالهی چاقش هستند و او مجبور است از لباسهای کهنه و دستدوم او استفاده کند. عینک تهاستکانی زشتی بر صورت زده که با کش پشتسرش نگه داشته شده و چشمان سبزی دارد که از پشت شیشههای عینک، زیباییشان هیچ مشخص نیست. در کل او پسر بدبختیست که هیچ خوشی کوچکی در دنیای خود ندارد اما این رویه تا کجا ادامه پیدا میکند؟!
طی یک هفتهی عجیبوغریب نامههایی در خانهی دورسلیها پیدا میشود که شوهرخالهی هری همهی آنها را نابود میکند. هری مطمئن است که این نامهها با خودش ارتباط دارند اما متأسفانه نمیتواند هیچکدام از آنها را باز کند و بخواند. سرنوشت نامهها یا پاره شدن است یا سوختن در آتش شومینه! تا صبح یکشنبهای که خانهی خالهی هری پاتر با طوفان نامه روبهرو میشود و پاکتها از تمامی درز و پنجرهها وارد میشوند. حتی اگر هری بتواند فقط یکی از پاکتها را باز کرده و بخواند هم کافیست تا به رازی که اینهمه سال ناگفته و سربهمهر مانده، پی ببرد.
خانوادهی دورسلی خانه را ترک میکنند و به جایی میروند که به خیال خودشان آدرسی نداشته باشد تا دیگر هیچ نامهای به دست هری نرسد اما آیا این روش کارساز است؟ اینجاست که فرشتهی نجات هری و اولین دوستش از دنیای جادوگری ظاهر میشود، مردی بسیار درشتاندام بهنام هاگرید که راز بزرگ زندگی هری را با او در میان میگذارد: «هری، تو یک جادوگر هستی!»
#پیشنهادی
⚔
@NovelCastleCH