امروز از صبح رفتیم اوین که ببینیم باید چطوری کاراشو انجام بدیم و اینا، بعد ظاهرا یه فرد یا افرادی از زندان اونور میان و حالا هرکسی بر حسب کاری که داره و شعبه و اینا، پذیرش میشه. رفتیم توی اون ورزشگاهی که نزدیکشه نشستیم و یه نفر اومد اسمارو نوشت، تا ۱۰ صبح طرف بیاد. و نیومد. و گفتن هیچکس رو راه ندین. حالا نمیدونم واقعا نیومده بود یا اینجوری گفتن که ملت برن.
حالا ما که خودمون تهرانیم، ولی موردایی بودن که طرف شب از شهرستان راه افتاده بود، ۵ صبح رسیده بود تهران و اونجا یه جایی انداخته بود و تا ۱۰ همینطور نشسته بود که حضرت اشرف تشریف فرما بشن. و بعد هم بدین شکل.
حالا ما که خودمون تهرانیم، ولی موردایی بودن که طرف شب از شهرستان راه افتاده بود، ۵ صبح رسیده بود تهران و اونجا یه جایی انداخته بود و تا ۱۰ همینطور نشسته بود که حضرت اشرف تشریف فرما بشن. و بعد هم بدین شکل.