جنگ اسرائیل با حزبالله علیه نفوذ جمهوری اسلامی در لبنان
[نگاه دیگران / هدی الحسینی / شرق الاوسط]
- اصلیترین نقطه اختلاف در توافق صلح اسرائیل و سوریه در کمپ دیوید، اصرار حافظ اسد بر «عدم خروج» اسرائیل از جنوب لبنان و حفظ نقطه درگیری تا اجرای کامل این توافق بود که با مخالفت شدید اهود باراک مواجه شد. اهود باراک گفته بود که دولت وی پیش از هر توافقی به کنست (پارلمان) و شهروندان اسرائیلی متعهد شده است که قبل از اواسط سال 2000 بطور کامل از لبنان خارج شود و او نمیتواند خلاف تعهد خود به مردم و کنست از این موضع عقبنشینی کند و خروج نیروها را به تعویق اندازد.
- در آن زمان حزبالله که عددی در معادلات قدرت نبود ادعا کرد که سرزمین جنوب لبنان را خود آزاد کرده و جشن پیروزی در لبنان و جهان عرب برگزار کرد و داستانهایی درباره «حماسههای مقاومت شدید» که اسرائیل را مجبور به «عقبنشینی تحقیرآمیز» کرد، نقل شد. حسن نصرالله در آن روزها مدعی شد که آبروی اعراب و مسلمانان را اعاده کرده و اینگونه نصرالله یک «قهرمان ملی» در لبنان قلمداد و عکسهای او از اقیانوس آرام تا خلیج فارس در خانههای مردم آویزان شد. عملا آزادسازی جنوب لبنان که با عقبنشینی داوطلبانه اسرائیل انجام گرفت، گام بسیار مهمی برای تسلط حزبالله بر لبنان بود تا سپس حزبالله همه لبنان را در اختیار رژیم ایران قرار دهد.
- آنچه «محور مقاومت» و رژیم ایران نتوانستند ارزیابی کنند این است که اسرائیل از زمان مذاکرات کمپ دیوید که حدود ربع قرن پیش بود، سخت تلاش کرده تا خود را از نظر نظامی، اطلاعاتی و فنی کاملا آماده کند و نقطه ضعفهای خود را برای هر نوع درگیری از بین ببرد حتی اگر نابودی این ضعفها با نابودی کامل کشور متخاصم تمام شود. اکنون آنچه در لبنان صورت میگیرد بر این اساس است که اسرائیل فرصتی برای جنگ فرسایشی نمیدهد.
- رژیم ایران اکنون در ضعیفترین وضعیت خود قرار دارد و خاورمیانه این فرصت را دارد که از سیاستهای مخرب رژیم جمهوری اسلامی و بازوهای آن در منطقه رهایی یابد. دادن طناب نجات به رژیم اسلامی، خاورمیانه را برای دهههای آینده مسموم میکند و این موضوع نه تنها به اسرائیل بلکه به کل منطقه مربوط میشود.
https://kayhan.london/1403/07/28/361106/
[نگاه دیگران / هدی الحسینی / شرق الاوسط]
- اصلیترین نقطه اختلاف در توافق صلح اسرائیل و سوریه در کمپ دیوید، اصرار حافظ اسد بر «عدم خروج» اسرائیل از جنوب لبنان و حفظ نقطه درگیری تا اجرای کامل این توافق بود که با مخالفت شدید اهود باراک مواجه شد. اهود باراک گفته بود که دولت وی پیش از هر توافقی به کنست (پارلمان) و شهروندان اسرائیلی متعهد شده است که قبل از اواسط سال 2000 بطور کامل از لبنان خارج شود و او نمیتواند خلاف تعهد خود به مردم و کنست از این موضع عقبنشینی کند و خروج نیروها را به تعویق اندازد.
- در آن زمان حزبالله که عددی در معادلات قدرت نبود ادعا کرد که سرزمین جنوب لبنان را خود آزاد کرده و جشن پیروزی در لبنان و جهان عرب برگزار کرد و داستانهایی درباره «حماسههای مقاومت شدید» که اسرائیل را مجبور به «عقبنشینی تحقیرآمیز» کرد، نقل شد. حسن نصرالله در آن روزها مدعی شد که آبروی اعراب و مسلمانان را اعاده کرده و اینگونه نصرالله یک «قهرمان ملی» در لبنان قلمداد و عکسهای او از اقیانوس آرام تا خلیج فارس در خانههای مردم آویزان شد. عملا آزادسازی جنوب لبنان که با عقبنشینی داوطلبانه اسرائیل انجام گرفت، گام بسیار مهمی برای تسلط حزبالله بر لبنان بود تا سپس حزبالله همه لبنان را در اختیار رژیم ایران قرار دهد.
- آنچه «محور مقاومت» و رژیم ایران نتوانستند ارزیابی کنند این است که اسرائیل از زمان مذاکرات کمپ دیوید که حدود ربع قرن پیش بود، سخت تلاش کرده تا خود را از نظر نظامی، اطلاعاتی و فنی کاملا آماده کند و نقطه ضعفهای خود را برای هر نوع درگیری از بین ببرد حتی اگر نابودی این ضعفها با نابودی کامل کشور متخاصم تمام شود. اکنون آنچه در لبنان صورت میگیرد بر این اساس است که اسرائیل فرصتی برای جنگ فرسایشی نمیدهد.
- رژیم ایران اکنون در ضعیفترین وضعیت خود قرار دارد و خاورمیانه این فرصت را دارد که از سیاستهای مخرب رژیم جمهوری اسلامی و بازوهای آن در منطقه رهایی یابد. دادن طناب نجات به رژیم اسلامی، خاورمیانه را برای دهههای آینده مسموم میکند و این موضوع نه تنها به اسرائیل بلکه به کل منطقه مربوط میشود.
https://kayhan.london/1403/07/28/361106/