Part 27
پروانه : رو تخت دراز کشیده بودم ک سپیده وارد شد نیم خیز شدم سر جام که اومد سمت تخت
سپیده: اوهوع وا رفتی بگو ببینم شیری یا روباه ؟؟
پروانه : شیر شیر اونم چ جورش
تا اینو گفتم دستشو برد سمت سینه هام ک از یقه ی بازم مشخص بود و مالید
سپیده : مثل اینا ک پره شیره...
پروانه : دست سپیده رو سینه هام بود لبمو گاز گرفتم
سپیده: چیشد به غلام دادی حسابی اره ؟،،
پروانه: آره یه جوری تلمبه میزد انگار تا حالا کسی زیرش نخوابیده....
سپیده : گوشت دست گربه افتاده دیگ چ جورم هر کاری دلش خواسته کرده..... حالا ازش قول گرفتی ؟؟،
پروانه : آره گفتم دلم گرفته باید منو از اینجا ببری بیرون گفت نوکرتم باشه !!!.
سپیده : فردا ؟؟
پروانه : آره فردا ببره منو بعد ب ی بهونه ای برم اون اتاق..اتاق اعظم و میگم ببینم میتونم اون گاو صندوق و بازش کنم یا نه....
سپیده: حتمن باید بشه وای پری رسیدیم تهش دیگ یعنی میشه ؟؟؟؟ ..
پروانه: سرمو از رو بالشت برداشتم و روبروی سپیده نشستم دستاشو گرفتم و لب زدم
دورت بگردم من معلومه ک میشه ۳ نفریمونم از اینجا میریم همه چی درس میشه
دست کشیدم رو دستاش
دلم روشنه از اینجا میریم
سپیده : دل منم ... فردا میبرتت کجا؟؟؟
پروانه : فعلن فردا رو الکی در میشم مثلن دلم خیلی گرفته و تنگه بعد برگشتیم ازش میخام ک شب و اونجا بمونم تو اتاق اون اعظم نکبت وقتی خوابید میرم ببینم گاو صندوقشو میتونم باز کنم یا نه
سپیده: آره فکر خوبیه .....
پروانه : رو تخت دراز کشیده بودم ک سپیده وارد شد نیم خیز شدم سر جام که اومد سمت تخت
سپیده: اوهوع وا رفتی بگو ببینم شیری یا روباه ؟؟
پروانه : شیر شیر اونم چ جورش
تا اینو گفتم دستشو برد سمت سینه هام ک از یقه ی بازم مشخص بود و مالید
سپیده : مثل اینا ک پره شیره...
پروانه : دست سپیده رو سینه هام بود لبمو گاز گرفتم
سپیده: چیشد به غلام دادی حسابی اره ؟،،
پروانه: آره یه جوری تلمبه میزد انگار تا حالا کسی زیرش نخوابیده....
سپیده : گوشت دست گربه افتاده دیگ چ جورم هر کاری دلش خواسته کرده..... حالا ازش قول گرفتی ؟؟،
پروانه : آره گفتم دلم گرفته باید منو از اینجا ببری بیرون گفت نوکرتم باشه !!!.
سپیده : فردا ؟؟
پروانه : آره فردا ببره منو بعد ب ی بهونه ای برم اون اتاق..اتاق اعظم و میگم ببینم میتونم اون گاو صندوق و بازش کنم یا نه....
سپیده: حتمن باید بشه وای پری رسیدیم تهش دیگ یعنی میشه ؟؟؟؟ ..
پروانه: سرمو از رو بالشت برداشتم و روبروی سپیده نشستم دستاشو گرفتم و لب زدم
دورت بگردم من معلومه ک میشه ۳ نفریمونم از اینجا میریم همه چی درس میشه
دست کشیدم رو دستاش
دلم روشنه از اینجا میریم
سپیده : دل منم ... فردا میبرتت کجا؟؟؟
پروانه : فعلن فردا رو الکی در میشم مثلن دلم خیلی گرفته و تنگه بعد برگشتیم ازش میخام ک شب و اونجا بمونم تو اتاق اون اعظم نکبت وقتی خوابید میرم ببینم گاو صندوقشو میتونم باز کنم یا نه
سپیده: آره فکر خوبیه .....