Part 20
پروانه : آره حواسم هست فقط کافیه چراغ سبز نشونش بدم
نسترن :پری فقط کافیه این پستونات و براش بریزی بیرون ی جوری وا بده برات ک چی
رعنا : آره دقیقن ...
نسترن: اول باید ی کدوممون بتونیم بریم اتاق اعظم همون اتاقی که کلی طلا و پول اونجا قایم کرده ک فقط کار توعه پری باید ی جوری غلوم و خرش کنی ببرتت اون اتاق اونم ک راسته کار خودته یه خورده دلبری کنی براش و قر و قمیش بیای بند و آب میده...
رعنا: پری جون اصلن بهش بگو میخام تو اتاق اعظم زیرت بخوابم و بزنی توش اخ
پری : خخخ هر ۳ تامون زدیم زیر خنده ...
رعنا: ميگما نسترن از امشب بریم تو نخ اون اتاق ؟؟؟
نسترن: امشب شب جمعه س خیلیا مشتری دارن واز همه مهمتر شبای جمعه مطربا و نوازنده ها میان و تو حیاط بساط خوش گذرونی به پاس... امشب باید ته و تو همه چیز و در بیاریم اینکه نگهبانا تا صبح تو اتاقن یا بعضیاشون جلوی در کشیک میدن
رعنا : فک نکنم اون مفنگیا بعد رفتن اعظم مثل قبل زیاد بچسبن به کارشون اونا هم از اعظم بدشون میاد بابا..غلامم هر جورم ک باشه جرو بزه ی اعظم و نداره
پروانه : آره نسترن رعنا راس میگه !!!
نسترن : باید همه چیز و بسنجیم دیگ احتمال هر چی هس ما باید اول بتونیم وار اتاق اون عفریته بشیم ک پول و طلا برداریم فرارمون از اینجا هم ک همه چیزش دیگ میفته رو دوش پری ک غلام و خر کنع طوری ک این در خراب شده بدون بودن هیچ نگهبان و سر خری باز شه و بتونیم بریم بیرون...
پروانه: امشب میخام برم تو حیاط میخام دم پر غلام باشم...
نسترن: من ک امشب مشتری ندارم تو چی پروانه ؟؟؟
پروانه : نه یعنی ب اعظم گفتم تا چند روز دور و بر من نپلکه اونقد از اون عربه پول گرفته از جون من
رعنا : خدا ورش داره....
پروانه : امشب فقط میخام واسه ی غلام دلبری کنم چاره ای نیست ....
پروانه : آره حواسم هست فقط کافیه چراغ سبز نشونش بدم
نسترن :پری فقط کافیه این پستونات و براش بریزی بیرون ی جوری وا بده برات ک چی
رعنا : آره دقیقن ...
نسترن: اول باید ی کدوممون بتونیم بریم اتاق اعظم همون اتاقی که کلی طلا و پول اونجا قایم کرده ک فقط کار توعه پری باید ی جوری غلوم و خرش کنی ببرتت اون اتاق اونم ک راسته کار خودته یه خورده دلبری کنی براش و قر و قمیش بیای بند و آب میده...
رعنا: پری جون اصلن بهش بگو میخام تو اتاق اعظم زیرت بخوابم و بزنی توش اخ
پری : خخخ هر ۳ تامون زدیم زیر خنده ...
رعنا: ميگما نسترن از امشب بریم تو نخ اون اتاق ؟؟؟
نسترن: امشب شب جمعه س خیلیا مشتری دارن واز همه مهمتر شبای جمعه مطربا و نوازنده ها میان و تو حیاط بساط خوش گذرونی به پاس... امشب باید ته و تو همه چیز و در بیاریم اینکه نگهبانا تا صبح تو اتاقن یا بعضیاشون جلوی در کشیک میدن
رعنا : فک نکنم اون مفنگیا بعد رفتن اعظم مثل قبل زیاد بچسبن به کارشون اونا هم از اعظم بدشون میاد بابا..غلامم هر جورم ک باشه جرو بزه ی اعظم و نداره
پروانه : آره نسترن رعنا راس میگه !!!
نسترن : باید همه چیز و بسنجیم دیگ احتمال هر چی هس ما باید اول بتونیم وار اتاق اون عفریته بشیم ک پول و طلا برداریم فرارمون از اینجا هم ک همه چیزش دیگ میفته رو دوش پری ک غلام و خر کنع طوری ک این در خراب شده بدون بودن هیچ نگهبان و سر خری باز شه و بتونیم بریم بیرون...
پروانه: امشب میخام برم تو حیاط میخام دم پر غلام باشم...
نسترن: من ک امشب مشتری ندارم تو چی پروانه ؟؟؟
پروانه : نه یعنی ب اعظم گفتم تا چند روز دور و بر من نپلکه اونقد از اون عربه پول گرفته از جون من
رعنا : خدا ورش داره....
پروانه : امشب فقط میخام واسه ی غلام دلبری کنم چاره ای نیست ....