🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_سوم_ماه_رمضان_۱۴۰۳
📍 #حرم_امام_علی "علیهالسلام"
🏷 #حضرت_رقیه (س)
من از اینجور سفر رفتن، دیگه بیزار بیزارم
سر زخمی و خونیمو، شبا روو خاک میذارم
خودت گفتی که توو کوفه، علی یار یتیما بود
بهجای اونهمه خوبی، بگو این پاسخ ما بود؟
خیالت تخت جمع کردم همه هوش و حواسم رو
تووی لشکر هنوز هیشکی ندیده التماسم رو
بابا! دیشب کتک خوردم ولی روو پام وایسادم
بهش گفتم اگه بازم کتک داری ،من آمادهام
اگه خسته بشه مشتش، لگد پر میکنه جاشو
چشام تار میبینه؛ خوبه، نمیبینم اداهاشو
ولی راستش بابا! دندهم، شکسته؛ خیلی درد داره
تا میره خوب بشه بازم سنان میاد نمیذاره
در گوشی بگم بابا؛ بابا و دختریم دیگه
گمونم خوب نشه پهلوم؛ نمیدونم، دلم میگه
کجا مونده تنت؟! میخوام ببینم خوبشده زخمات
سنان میگه که با نیزه زدم توو پهلوی بابات
چوبی که روو لبت میزد از اون چوبای محکم بود
میدونم دردشو؛ آخه از اون چوبا که خوردم بود
نشرآثار حاجمحمودکریمی
📎 @MAHMOUDKARIMMI
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @KARIMI_MATN
🗓 در #شب_سوم_ماه_رمضان_۱۴۰۳
📍 #حرم_امام_علی "علیهالسلام"
🏷 #حضرت_رقیه (س)
من از اینجور سفر رفتن، دیگه بیزار بیزارم
سر زخمی و خونیمو، شبا روو خاک میذارم
خودت گفتی که توو کوفه، علی یار یتیما بود
بهجای اونهمه خوبی، بگو این پاسخ ما بود؟
خیالت تخت جمع کردم همه هوش و حواسم رو
تووی لشکر هنوز هیشکی ندیده التماسم رو
بابا! دیشب کتک خوردم ولی روو پام وایسادم
بهش گفتم اگه بازم کتک داری ،من آمادهام
اگه خسته بشه مشتش، لگد پر میکنه جاشو
چشام تار میبینه؛ خوبه، نمیبینم اداهاشو
ولی راستش بابا! دندهم، شکسته؛ خیلی درد داره
تا میره خوب بشه بازم سنان میاد نمیذاره
در گوشی بگم بابا؛ بابا و دختریم دیگه
گمونم خوب نشه پهلوم؛ نمیدونم، دلم میگه
کجا مونده تنت؟! میخوام ببینم خوبشده زخمات
سنان میگه که با نیزه زدم توو پهلوی بابات
چوبی که روو لبت میزد از اون چوبای محکم بود
میدونم دردشو؛ آخه از اون چوبا که خوردم بود
نشرآثار حاجمحمودکریمی
📎 @MAHMOUDKARIMMI
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @KARIMI_MATN