تو مدرسه جشن برای روز پدر بود .
یکسری شماره دادن به بچه ها که قرعه کشی کنن و جایزه بدن
رفتم کمک ناظم ها برای پخش شماره
به یک شاگرد کلاس دومی که شماره دادم گفت اسم من که در نمیاد مامانم میگه ما کلا بدبختیم
شماره شو حفظ کردم به همکارم گفتم بخونه شاید یکم ..
تروخدا نکنید مادرها
• عارفه سادات •
یکسری شماره دادن به بچه ها که قرعه کشی کنن و جایزه بدن
رفتم کمک ناظم ها برای پخش شماره
به یک شاگرد کلاس دومی که شماره دادم گفت اسم من که در نمیاد مامانم میگه ما کلا بدبختیم
شماره شو حفظ کردم به همکارم گفتم بخونه شاید یکم ..
تروخدا نکنید مادرها
• عارفه سادات •