کانال هُنرواره | Art


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: San’at


🖇هُنر نوسانی غیرقابل انفکاک است،
میانِ تکنیک و جنون...📝

این‌جا پُر از کاراکتر و قصه است...🌠
راه ارتباطی👇
t.me/HidenChat_Bot?start=176722911
اولین پست کانال👇
https://t.me/Honarrvareh/8

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


تبادلاتِ فرهنگ و هنر dan repost
✨️✨️✨️تبادلِ فرهنگ و هنر

یکی را باید داشت، یا حسی آسان بر اساس سرشت و یا حسی آسان شده بر اساسِ "هنر و علم".

انسانی بسیار انسانی| نیچه ص۳۱۸

🔣 تنها کافی‌ست لینک را لمس کنید و دکمۀ Add را بزنید و این فولدر ارزشمند را در تلگرام خود ذخیره کنید:

🔗 t.me/addlist/jPvXEn3RuJs1NWFk


در این نقاشی دیوارهای گالری پُر از صحنه‌های اسطوره‌ای و آیینی، پرتره‌ها و مناظر است که شامل آثار قابل شناسایی از هنرمندانی مانند "تیسین"، "پیتر پل روبنس"، "آنتونی وَن دایک"، "فرانچسکو آلبانی"، "کوئنتین متسیس" و "یان بروگل بزرگ" می‌باشد. چیدمان و جزئیاتِ دقیق این آثار به گونه‌ای است که به راحتی برای مخاطبان قابل تشخیص باشد و خود اثر به نوعی بازیِ تعاملی برای علاقه‌مندان به هنر نیز می‌باشد. چندین مجسمه‌ی تاریخی و تمثیلی نیز فضای کلاسیک و تفکر برانگیزِ گالری را تقویت می‌کنند. استفاده از سقفِ بلند، رنگ‌های تیره و نورپردازیِ مناسب آثار هنری، حس خاصی را برای علاقمندان به گالری هنری ایجاد کرده و گویی نمایشگاهی تئاتری برای هر اثر فراهم می‌آورد. "ویلم وَن هِکت" همچنین از این نقاشی برای نمایشِ مهارت خود در خلقِ "نقاشی گالری" استفاده کرده است، سبکی که به نمایش مجموعه‌ها اختصاص دارد و معمولاً پُر از نمادگرایی است. گنجاندن آثار معاصر در کنار آثار کلاسیک، دوره‌های مختلفِ فرهنگ اروپایی را به هم پیوند می‌زند و مخاطب را به کاوش در همگراییِ گذشته و حال دعوت می‌کند. این اثر هنری ارزشمند تا به امروز مورد توجه بسیاری از تاریخ‌نگاران و دوستداران هنر بوده است.

#نقاشی
@Honarrvareh


این نقاشی یک اثر هنری با جزئیاتِ بسیار است که به مجموعه‌داریِ آثار هنری و میراثِ هنری اشاره دارد. این نقاشی در یک گالریِ خیالی متعلق به "کورنلیس وَن دِر گیست" که یک مجموعه‌دار و تاجر آثار هنریِ برجسته در شهرِ آنتوِرپ (یکی از بزرگ‌ترین شهرهای بلژیک) بود، قرار دارد. این نقاشی نمایان‌گرِ مجموعه‌ای بزرگ از آثار مشهورِ هنرمندان مختلفِ فلاندری و ایتالیایی است که از دوره‌ها و سبک‌های مختلف می‌باشند. این اثر نه تنها جشنواره‌ای برای مجموعه‌ی "کورنلیس وَن دِر گیست" است بلکه ادای احترامی بَصَری به دستاوردهای فرهنگی و هنریِ زمانِ او نیز به شمار می‌آید. در مرکز این نقاشی یک داستان جذاب نیز شکل گرفته است به این صورت که "آپِلِس" (Apelles) یکی از معروف‌ترین نقاشان یونان باستان در حال نقاشی کردنِ "کمپاسپه" (Campaspe) معشوقه‌ی اسکندر مقدونی، به تصویر کشیده شده است. بر اساس این افسانه، اسکندر مقدونی با مشاهده‌ی تحسینِ آپلِس از اثر هنری زیبایش از کمپاسپه که زنی زیبا و باهوش در آن زمان بود به نشانه‌ی احترامش به هنرِ بی‌نظیرِ آپِل‍ِس، کمپاسپه را به او می‌دهد. این داستانِ اسطوره‌ای که در پیش‌زمینه‌ی این اثر قرار دارد قدرتِ تحول‌آفرینِ هنر را نشان می‌دهد، موضوعی که در ترکیب‌بندیِ نقاش، در مرکزِ اثر است. با گنجاندن این داستان، "ویلم وَن هکِت" به طور غیرمستقیم بر توانایی هنر در فراتر رفتن از مالکیت و الهام‌بخش بودنِ آن تأکید می‌کند.

#نقاشی
@Honarrvareh


تابلوی نقاشی "گالریِ کورنلیس وَن دِر گیست"
(The Gallery of Cornelis van der Geest)

اثرِ "ویلم وَن هِکت"
(Willem van Haecht)

هنرمند و نقاشِ اهل فلاندری (به منطقه‌ی بزرگی از فرانسه، بلژیک و جنوب هلند گفته می‌شد) که بیشتر به خاطر نقاشی‌هایش از گالری‌ها و مجموعه‌های هنری شهرت داشت، او این نقاشی را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم در سال 1630 خلق کرده است و هم‌اکنون در موزه‌ی هنریِ "Mauritshuis" در شهر لاهه در هلند نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh


تابلوی نقاشی "پرتره‌ی کورنلیس وَن دِر گیست"
(Portrait of Cornelis van der Geest)

اثرِ "آنتونی وَن دایک"
(Anthony van Dyck)

هنرمند و نقاش بلژیکی و یکی از بهترین پُرتره‌نگاران سده 17 میلادی، او در سال 1632 نقاش رسمی دربار چارلز اول انگلستان و اسکاتلند شد. او این نقاشی را قبل از سال 1620 خلق کرد و اکنون در گالری ملیِ لندن نگهداری می‌شود. " کورنلیس وَن دِر گیست" که قبل از سال 1638 زندگی می‌کرد یک تاجرِ ادویه از "آنتوِرپ" شهری در بلژیک بود که از ثروتِ خود برای حمایت از هنرمندانِ آنتوِرپ و ایجاد مجموعه‌ی هنری خود استفاده کرد. او امروزه بیشتر به خاطر مجموعه‌ی هنری‌اش شناخته می‌شود. "ویلم وَن هِکت" نقاش اهل فلاندری که او را به عنوان متصدی، استخدام کرده بود یکی از معروف‌ترین و زیباترین آثارش را با همین مضمون خلق کرد که در ادامه ارسال می‌کنم.

⬇️⬇️⬇️
#نقاشی
@Honarrvareh


برای نوشتنِ تنها یک بیت شعر باید شهرهای بسیار، افراد و چیزهای گوناگون را دیده باشید، باید حیوانات را بشناسید، باید چگونگی پروازِ پرندگان را درک کنید و بدانید گُل‌های کوچک، صبح‌ها به‌ وقتِ شکفتن چگونه رفتار می‌کنند. باید بتوان دوباره مرور کرد راه‌های سرزمینی ناشناس را، دیدارهای نامنتظر را، لحظه‌های عزیمت را که سال‌ها در انتظارشان بودیم، روزهای کودکی را، بیماری‌های کودکی را که سخت غریب آغاز می‌شد. روزهای گذشته را در اتاق‌های آرام و بسته، صبح‌های کنار دریا را و تنها توانِ فکر کردن به این‌ها کافی نیست، باید بالای سرِ مُحتضران بوده باشید، باید کنارِ مُردگان نشسته باشید در اتاق، آن‌جا که از پنجره‌ی باز، گاه‌به‌گاه صداهایی به گوش می‌رسد و داشتنِ خاطرات هم کافی نیست، باید وقتی که بسیارند بتوان فراموششان کرد و باید با صبری عظیم انتظار کشید تا دوباره بازگردند زیرا خاطرات، هنوز خاطره نیستند و تنها زمانی خاطره‌ می‌شوند که در ما به خون و نگاه و به رفتارِ ما مبدل شوند آن‌گاه که دیگر نامی نداشته باشند و نتوان تشخیصشان داد، تنها در این زمان است که فرا می‌‌رسد آن لحظه‌ی کمیاب و از میانِ کلماتِ بسیار نخستین واژه‌ی شعر، طلوع می‌کند...

"راینر_ماریا_ریلکه"
شاعر و رمان‌نویس اتریشی
ترجمه‌ی "سارا_سمیعی"
@Honarrvareh


عکسی از "آلبرت_اینشتین"
(Albert_Einstein)

فیزیک‌دان نظری اهل آلمان که توسط "یوسف_کارش" در سال 1948 گرفته شده است. عکاس درباره‌ی این عکس می‌گوید: "اینشتین را وقتی که در مؤسسه‌ی مطالعات پیشرفته در پرینستون بود دیدم. انیشتین مردی ساده، مهربان و تقریباً کودکانه بود که برای هر یک از حالت‌های مدنظرم برای پرتره، بسیار عالی بود. برای احساس کردنِ قدرت ذهن یا شخصیتِ او لازم نبود تا علمی در سطح او داشته باشیم، او با غمِ خاصی در صدایش و در عین حال آرام صحبت می‌کرد، به عنوان کسی که به جهانِ هستی کاملاً متفاوت نگاه کرده وقتی از او پرسیدم: اگر بمب اتمِ دیگری انداخته شود دنیا چگونه خواهد شد؟ او با خستگی پاسخ داد: افسوس که دیگر نمی‌توانیم موسیقیِ موتزارت را بشنویم..."

#عکاسی
@Honarrvareh


عکسی از "همفری_بوگارت"
(Humphrey_Bogart)

هنرپیشه‌ی آمریکایی که توسط "یوسف_کارش" در سال 1946 گرفته شده است. او به واسطه‌ی نقش‌آفرینی‌های درخشانش جایگاهی افسانه‌ای در تاریخ سینما دارد و به عنوان یکی از بهترین بازیگران تاریخ سینما یاد می‌شود.

#عکاسی
@Honarrvareh


عکسی از "اینگرید_برگمن"
(Ingrid_Bergman)

بازیگر سرشناس سوئدی که توسط "یوسف_کارش" در سال 1946 گرفته شده است. اینگرید برگمن در طولِ سال‌ها فعالیت هنری خود موفق به دریافتِ سه جایزه‌ی اسکار شد، از فیلم‌های مشهور او می‌توان به "کازابلانکا" و "بدنام" اشاره کرد. بنیاد فیلم آمریکا او را به عنوان چهارمین زن افسانه بزرگِ پرده‌ی سینما نام‌گذاری کرده است.

#عکاسی
@Honarrvareh


عکسی از "لئوپولد_استوکوفسکی"
(Leopold_Stokowski)

رهبر ارکستر بریتانیایی که توسط "یوسف_کارش" در سال 1945 گرفته شده است. او یکی از بزرگ‌ترین رهبران ارکسترِ قرن بیستم بود و اولین اجرای بسیاری از کارهای آهنگسازانِ قرن بیستم را به عهده داشت.

#عکاسی
@Honarrvareh


عکسی از "جورج_برنارد_شاو"
(George_Bernard_Shaw)

نمایشنامه‌نویس و منتقد ادبی ایرلندی که توسط "یوسف_کارش" در سال 1943 گرفته شده است. عکاس درباره‌ی این عکس می‌گوید: "او با انرژیِ یک مردِ جوان وارد اتاق عکاسی شد هر چند که تقریباً 90 سال داشت. رفتارِ او، چشمانِ نافذ پیرش، شوخ‌طبعیِ او و ریش‌های پُر زرق و برقِ او، همه طوری بودند که من را شگفت‌زده کنند و موفق شدند، او به من گفت که می‌توانم تصویرِ خوبی از او بسازم و من در لحظه‌ای که نگاه عمیقِ او را دریافتم، این پرتره را از او ثبت کردم.

#عکاسی
@Honarrvareh


عکسی از "پرنسس الیزابت"
(Princess Elizabeth)

که بعداً "ملکه الیزابت دوم" شد. این عکس توسط "یوسف_کارش" در سال 1943 گرفته شده است.

#عکاسی
@Honarrvareh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
فیلم کوتاه جالبی مربوط به خیابان‌های "سان‌فرانسیسکو" در بخش شمالی ایالت کالیفرنیای آمریکا مربوط به سال 1906 یعنی 119 سالِ پیش، این فیلم سیاه و سفید بوده که بازسازی شده و به صورتِ رنگی درآورده شده است.

"San Francisco, California", 1906


@Honarrvareh


درود بر یاران و دوستانِ همراه،
"هشتم مارس" روز جهانی زنان رو به همه‌ی بانوانِ دوست‌داشتنی، الهام‌بخش و شگفت‌انگیزِ کانال هنرواره تبریک میگم ❦


اجرای زیبای ترانه‌ی "قلب یک زن"
با صدای "کریس_دی‌برگ"
خواننده‌ی مشهور انگلیسی_ایرلندی

"A Woman's Heart"
Artist: "Chris de Burgh"
Album: "Quiet Revolution"
Released: 1999

@Honarrvareh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
ویدیویی درباره‌ی "هشتم مارس، روز جهانی زنان" از مجموعه‌ "رسانه‌ی پارسی"، بیشتر از صد سال است که هشتم مارس به عنوان "روز جهانی زنان" شناخته شده و هر ساله در این روز در گوشه و کنار دنیا برنامه‌ها و گردهمایی‌هایی برای یادآوری تلاش‌های زنان در طول تاریخ برای رسیدن به حقوقشان برگزار می‌شود اما با وجود همه‌ی این تلاش‌ها هنوز هم کماکان عدم برابری در حقوقِ فردی و اجتماعیِ زنان در گوشه و کنار دنیا دیده می‌شود.

▪️قبلاً در این‌جا هم ویدیوی کاملی درباره‌ی "تاریخچه‌ی روز جهانی زنان" درج کردم.

@Honarrvareh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
مستند کوتاهِ "Iran Int" با عنوان "رادیو و تاریخ"، در اواخر قرن نوزدهم با کشف دستگاهی برای پخش و دریافت امواج نامرئی، کمتر کسی فکر می‌کرد در مدت کوتاهی دنیای ارتباطات، رسانه، سرگرمی و حتی تبلیغات دگرگون شود. با ظهورِ رادیو اما همه‌چیز تغییر کرد.

#مستند
@Honarrvareh


اجرای موسیقیِ به‌یادماندنی "فتحِ بهشت" با صدای "دانا_وینر" خواننده‌ی بلژیکی

"Conquest of Paradise"
Artist: "Dana_Winner"
Album: "Unforgettable Too"
Released: "2002"

@Honarrvareh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
دانلود فیلم "چشم‌اندازی در مه"
(Landscape in the Mist)

ساخته‌ی "تئودوروس_آنجلوپولوس"
(Thodōros_Angelopoulos)

کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس شهیرِ یونانی و محصول سال 1988، تئو آنجلوپولوس معروف به نقاشِ سینما است و سینمای او، سینمای شعر است. داستان این فیلم درباره‌ی دو کودک و خواهر و برادری است که در یونان زندگی می‌کنند اما تصورشان بر این است که پدرشان در آلمان زندگی می‌کند و همین امر موجب می‌شود تا به آلمان سفر کنند اما آن‌ها با واقعیت‌های وحشتناکی روبرو می‌شوند و...

▪️زیرنویس چسبیده فارسی
#سینما
@Honarrvareh


آلیس داد زد: "کِیتی، صدای برف را بر شیشه‌ی پنجره‌ها می‌شنوی؟ ببین چه قشنگ و نرم صدا می‌کند، انگاری یکی آن بیرون به پنجره بوسه می‌زده، نکند برف عاشق درخت‌ها و کشتزارهاست که این‌طور لطیف می‌بوسدشان؟ و بعد می‌دانی لحافی سفید رویشان می‌کشد، گرم و نرم و شاید می‌گوید: "عزیزانِ دلم، بخوابید تا که تابستان بازآید..." و کیتی، تابستان که آن‌ها از خواب بیدار می‌شوند سر به‌ سر، سبزپوشند و این‌جا و آن‌جا هر وقت که باد می‌وزد رقصشان می‌گیرد، وای که محشر است محشر...!"

از کتاب "درون آینه و آن‌چه آلیس آن‌جا دید"
نوشته‌ی "لوئیس_کارول"

@Honarrvareh

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.