کانال هُنرواره | Art


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: San’at


🖇هُنر نوسانی غیرقابل انفکاک است،
میانِ تکنیک و جنون...📝

این‌جا پُر از کاراکتر و قصه است...🌠
راه ارتباطی👇
t.me/HidenChat_Bot?start=176722911
اولین پست کانال👇
https://t.me/Honarrvareh/8

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


سلاما علی من یعرفون معنی‌الحُب ولا یملکون حبیبا...
سلام بر کسانی که معنیِ عشق را می‌دانند ولی محبوبی ندارند.‌..

"جبران_خلیل_جبران" شاعر و نویسنده‌ی لبنانی_آمریکایی

@Honarrvareh


در این نقاشی یک زن برهنه و آغشته به خون که روی یک کاناپه دراز کشیده است را می‌بینیم و در کنار او مردی خوش‌پوش که آماده‌ی خروج از اتاق است ایستاده و پالتو و کلاهش را روی صندلی کنار کیفش گذاشته است و با این‌حال او بدون عجله و با آرامشی سادیستی به گرامافون گوش می‌دهد و صدای موسیقی، رفتن او را به تعویق می‌اندازد، آیا این مرد قاتل است؟ در همین حال دو مرد مسلحِ به چماق و تور در پشت دیوارهای دو طرفِ اتاق منتظر هستند تا او را به دام بیاندازند و سه مرد دیگر نیز از بالای بالکنِ اتاق، داخل را تماشا می‌کنند. در چشم‌اندازِ بیرون ما می‌توانیم کوه‌های برفی و یک فضای آرام را ببینیم که تضادِ عجیبی با صحنه‌ی خشونت‌آمیز در اتاق دارد.‌ رنه ماگریت با استفاده از رنگ‌های ملایم و نورپردازی خاص، احساس تنش و عدم‌ قطعیت را در بیننده ایجاد می‌کند. این اثر به وضوح نشان‌دهنده‌ی تمایلِ ماگریت به بررسی مفاهیم واقعیت و خیال و همچنین بازی با تصوراتِ مخاطب است. این یک نقاشی مرموز و تفکر برانگیز و نمونه‌ای مشخص از سبکِ رنه ماگریت است.

#نقاشی
@Honarrvareh


تابلوی نقاشی "تهدید قاتل"
(The Menaced Assassin)

اثر "رنه_ماگریت"(René_Magritte)
هنرمند و نقاش برجسته‌ی بلژیکی که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم و سبک "سوررئالیسم" در سال 1927 خلق کرده است و هم‌اکنون در "موزه‌ی هنرهای مدرن" در نیویورک نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
ویدیویی درباره‌ی داستان زندگی "ناصرالدین‌شاه قاجار" که در این قسمت خواهیم دید که چگونه او همچنان با چالش‌های فراوانی روبرو است. مشکلات اقتصادی، نارضایتی عمومی از فساد درباریان و افزایش نفوذ بیگانگان در امور داخلی کشور، موجی از اعتراضات را در میان مردم و روشنفکران به وجود آورد، در این میان "میرزا رضا کرمانی" که سال‌ها با مشکلات معیشتی به سر می‌برد با الهام از اندیشه‌های "سید جمال‌الدین اسدآبادی" تصمیم گرفت با ترورِ ناصرالدین‌شاه به ظلم و فساد دربار پایان دهد. روز حادثه ناصرالدین‌شاه طبق عادت همیشگی برای زیارت به حرم حضرت عبدالعظیم رفته بود و میرزا رضا کرمانی که از پیش برای این روز آماده شده بود، هنگام ورود شاه به صحنِ حرم با شلیک گلوله‌ای، به زندگیِ شاه قاجار پایان داد. قتلِ ناصرالدین‌شاه قاجار نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود. این رویداد نشان‌دهنده‌ی اوج نارضایتی مردم از وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور و ناکارآمدی حکومت قاجار بود. در این ویدیو با ادامه‌ی داستان پُرماجرای زندگی ناصرالدین‌شاه از اصلاحات تا ترور و پایانِ زندگی او به صورتی مبسوط آشنا خواهیم شد.

گوینده و اجرا: "امیر_سودبخش"

(قسمت سوم)
@Honarrvareh


🗂️برای ورود به مجموعه‌ای جامع از هنر، مخصوص هنردوستان،کلیک کنید

🎬سینما     |  💬 فلسفه

🎵موسیقی |  📖ادبیات

🖌️نقاشی    |  📸عکاسی

لینک ورود🔻

🖇️
https://t.me/addlist/TBHm1WK95fYyNWY8

➕اگه از قبل پوشه رو داشتید، آپدیت کنید

📌هماهنگ کننده:
@Filmsofun


این نقاشی یک لوکوموتیو با دود کامل را به تصویر می‌‌کشد که از شومینه‌ی یک اتاق خالی با دکوراسیون کلاسیک بیرون زده، در بالای شومینه یک آینه‌ی بلند قرار دارد و ساعت و دو شمعدان ایستاده هم روی شومینه در آینه منعکس شده است. ساعت دیواری به وضوح در مرکز توجه است و نکته‌ی جالب توجه این است که انگار ساعت در حال متوقف شدن است و این خود نمادی از توقفِ زمان و عدم گذشت زمان است. رنه ماگریت در این اثر به بررسی مفهوم زمان و نحوه‌ی ادراک آن می‌پردازد، او با استفاده از عناصر معمولی و ترکیب آن‌ها در یک فضای غیرواقعی به بیننده این احساس را منتقل می‌کند که زمان می‌تواند متوقف شود یا به نوعی زخمی شود. این ایده با استفاده از ساعت متوقف شده و حضور لوکوموتیو در حال حرکت در شومینه تقویت می‌شود زیرا دود لوکوموتیو نشان‌دهنده‌ی می‌تواند نماد زندگی و حرکت باشد. رنه ماگریت در این نقاشی از رنگ‌های ملایم و طبیعی استفاده کرده است که به تصویر حس واقع‌گرایی می‌دهد با این حال، ترکیب عناصر غیرمعمول با هم مثل خروج لوکوموتیو از شومینه باعث ایجاد حس سوررئالیستی در اثر می‌شود. نورپردازی نیز در این اثر اهمیت زیادی دارد و باعث ایجاد سایه‌ها و عمق در تصویر شده است. این نقاشی به نوعی به بیننده یادآوری می‌کند که زمان، یک مفهوم نسبی است و ممکن است تحت تأثیر شرایط مختلف تغییر کند و به ما این امکان را می‌دهد که درباره‌ی ماهیت زمان و چگونگی تأثیر آن بر زندگیمان تأمل کنیم. "زمان زخمی شده" یک اثر عمیق و تفکر برانگیز است که با استفاده از عناصر ساده، پیچیدگی‌هایی را در نقاشی ایجاد کرده است. رنه ماگریت مثل دیگر آثارش با توانایی خاصِ خود در ترکیب واقعیت و خیال، بیننده را به سفری در دنیای سوررئالیستیِ خود دعوت می‌کند.

#نقاشی
@Honarrvareh


تابلوی نقاشی "زمان زخمی شده"
(Time Transfixed)

اثر "رنه_ماگریت"(René_Magritte)
هنرمند و نقاش برجسته‌ی بلژیکی که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم و سبک "سوررئالیسم" در سال 1938 خلق کرده است و هم‌اکنون در "موزه‌ی هنرهای زیبای شیکاگو" نگهداری می‌شود.

#نقاشی
@Honarrvareh


چه خوشَست باده خوردن به صَبوح در گلستان
که خبر دهد زِ جَنَت دمِ صبح و بادِ بُستان

چو دلِ قَدَح بخندد زِ شرابِ ناردانی
دلِ خسته چون شَکیبد زِ بُتانِ نارپِستان

به سحر که جان فَزاید لبِ یار و جامِ باده
بنشین و کامِ جان را زِ لبِ پیاله بِستان

چو نمی‌توان رسیدن به خدا زِ خودپرستی
به خدا که در دِه از مِی قَدَحی به مِی‌پرستان

برو ای فقیه و پَندم مَده این زمان که مَستم
تو که چشمِ او ندیدی چه دَهی صداعِ مَستان

که ز دست او تواند به وَرَع، خلاص جُستن
که به عشوه چشمِ مستش بکند هزاردستان

چو سخن نگفت، گفتم که چنین که هست پیدا
زِ دهانِ او نصیبی نَرسد به تنگ‌دستان

تو جوانی و نَترسی زِ خَدَنگِ آهِ پیران
که چو باد بَرشکافد سپهِ هزاردستان

به چمن خَرام خواجو، دَمِ صبح و ناله میکن
که به بوستان خوش آید نفسِ هزاردستان

"خواجوی کرمانی"
"دیوان اشعار، غزلیات"
@Honarrvareh


در این شب زمستونی برفی، این آهنگ نوستالژی به همراه یک چای داغ در زیر نور مهتاب می‌چسبه D:


اجرای ترانه‌ی نوستالژی
"تو نگاه کن"
خواننده: زنده‌یاد "هایده"
ترانه‌سرا: "علیرضا_طبائی"
آهنگساز: "حسن_لشکری"
سال اجرا: 1351
@Honarrvareh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
دانلود فیلمِ "یکشنبه‌ی غم‌انگیز"
(Gloomy Sunday)

به کارگردانی "رولف_شوبل"
(Rolf_Schübel)

کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس آلمانی و محصول مشترک مجارستان و آلمان سال 1999، اگرچه فیلم بر روی یک مثلث عاشقانه با پیامدهای غم‌انگیز تمرکز دارد اما دارای پس‌زمینه‌ی تاریخی قوی است که در مجارستان و جنگ جهانی دوم می‌گذرد. این فیلم براساس رمان "نیک باروک" ساخته شده و داستان فیلم از این قرار است که پیرمردی آلمانی به نام "هانس ویک" همراه با همسر سالخورده‌اش بعد از گذشت نیم قرن به رستورانی در بوداپست سر می‌زند، او هنگام صرف ناهار از نوازنده می‌خواهد تا آهنگی قدیمی را بنوازد، چند لحظه بعد هم‌زمان با دیدن عکس زنی بر روی پیانو بر اثر سمی که در غذایش ریخته شده بود، می‌میرد. عکس متعلق به دختر زیبایی به نام "ایلونا" بود که در زمان جنگ با همکاری مرد مهربانی به نام "لاسلو" و پیانیست جوانی به نام "آندریش" رستوران را اداره می‌کردند و...
▪️ویدیو همراه با زیرنویس فارسی می‌باشد.

#سینما
@Honarrvareh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
سکانسی به‌یادماندنی از فیلم "یکشنبه‌ی غم‌انگیز" (Gloomy Sunday)
به کارگردانی "رولف_شوبل"
(Rolf_Schübel)

کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس آلمانی، محصول مشترک مجارستان و آلمان سال 1999

#سینما
@Honarrvareh


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
ویدیوی بررسی "عکس‌های ماندگار دنیا" از مجموعه‌ "رسانه‌ی پارسی" که این قسمت درباره‌ی عکسی با عنوان "قایق بدون لبخند" می‌باشد، عکسی که "ادی_آدامز" در سال 1977 از پناهندگان ویتنامی گرفت و باعث شد که دولت آمریکا برای مدتی مرزهای خود را به روی پناهندگان ویتنامی باز کند و تصمیمات متعادل‌تری برای شرایط پناهندگان اتخاذ کند.

#عکاسی
@Honarrvareh


عکس دیگری از "پناهندگان ویتنام" که توسط "اِدی_آدامز" خبرنگار و عکاس آمریکایی با عنوان "قایق بدون لبخند" در سال 1977 گرفته شده است.

#عکاسی
@Honarrvareh


عکسی از "اعدام یک اسیر ویت‌کُنگی" توسط سرتیپ "نگوک لوآن" در خلال جنگ ویتنام که توسط "ادی_آدامز" در سال 1968 که به عنوان خبرنگار آسوشیتدپرس، جنگ را پوشش می‌داد گرفته‌ شده و انتشار آن توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس بازتاب‌های گسترده‌ای در سطح جهانی داشت و باعث اعتراضات فراوان مردم در نقاط مختلف جهان و از جمله آمریکا شد و مسیر جنگ ویتنام را تغییر داد.

#عکاسی
@Honarrvareh


عکسی از "اِدی_آدامز"
(Eddie_Adams) (1933_2004)

خبرنگار و عکاس آمریکایی خبرگزاریِ "آسوشیتد پرس"، "مجله‌ی تایم بود. او به‌ خاطر عکس معروفی که از اعدام یک ویت‌کُنگی غیرنظامی (ویت‌کُنگ یا جبهه‌ی رهایی‌بخش ملی نام سازمان سیاسی و چریکی بود که در جریان جنگ ویتنام در ویتنام جنوبی و کامبوج در برابر ارتش آمریکا و دولت ویتنام جنوبی به مدت طولانی جنگید) توسط سرتیپ "نگوک لوآن" در خلال جنگ ویتنام گرفت برنده‌ی جایزه پولیتزر و جایزه ورلد پرس شد. در ادامه این عکس را با هم ببینیم.

#عکاسی
@Honarrvareh


تابلوی نقاشی "اسرار افق"
(The Mysteries of the Horizon)

اثر "رنه_ماگریت"(René_Magritte)
هنرمند و نقاش برجسته‌ی بلژیکی که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم و سبک "سوررئالیسم" در سال 1955 خلق کرده است. در این نقاشیِ تفکربرانگیزِ رنه ماگریت، سه مرد را با کلاهِ بولر می‌بینیم که به نظر شبیه به هم می‌رسند، به نظر می‌رسد آن‌ها در بامداد در هوای آزاد قرار گرفته‌اند اگر چه ظاهراً در فضای یکسانی قرار دارند، به نظر می‌رسد در واقعیت هرکدام از آن‌ها در فضای جداگانه‌ای هستند و روی هر کدام در جهت متفاوتی است. در آسمان بالای سر هر کدام ماه هلالی‌شکل جداگانه‌ای وجود دارد. مردانی با کلاه لبه‌دار که اغلب در کارهای رنه ماگریت وجود دارند اولین بار در نقاشی "مرد تنهای متفکر پیاده" در سال 1926 ظاهر شدند، این مردان اغلب نمایانگرِ شخصیت‌های یکسان و تعریف‌نشده هستند. رنه ماگریت هم اغلب در عکس‌هایش کلاه بولر بر سر می‌گذاشت. موضوع این نقاشی هم مشابه با اثر دیگر رنه ماگریت مثل نقاشیِ "گولکوند" هست که در این‌جا درج کردم. در این‌جا هم نقاش، جمعی از مردان با کلاه بولر را به تصویر کشیده که هر کدام فردیتِ خود را دارند.

#نقاشی
@Honarrvareh


تابلوی نقاشی "حافظه"(Memory)
اثر "رنه_ماگریت"(René_Magritte)
هنرمند و نقاش برجسته‌ی بلژیکی که آن را با تکنیک رنگ و روغن روی بوم و سبک "سوررئالیسم" در سال 1948 خلق کرده است. رنه ماگریت تنها چند سال پس از پایان جنگ جهانی دوم این اثر را نقاشی کرد که در آن مجسمه‌ای از سر یک زن را به تصویر کشیده که زخمی است، کنار مجسمه برگی سبز قرار دارد و پشت سرش پهنه‌ی آسمان آبی، این برگ سبز می‌تواند نمادی از امید باشد، همچنین زخم سرِ مجسمه می‌تواند نمادی از زخمی که خاطراتِ گذشته در حافظه‌ی انسان ایجاد می‌کنند باشد البته آثارِ رنه ماگریت به راحتی قابل تفسیر نیستند و نمی‌توان درباره‌ی آن‌ها نظر قطعی داد، رنه ماگریت یک سوررئالیستِ ناتورالیست است به این معنا که نقاشی‌های او بازنمودهایی از صحنه‌ها یا اشیای قابل شناخت هستند او بیش از هر هنرمند سوررئالیست دیگری به استثنای "مارسل_دوشان" یک فیلسوف نقاش است، این اثر در سال 2012 در برلین در نمایشگاهی با عنوان "میل به آزادی، هنر اروپا در سال 1945" به نمایش در آمد، این اثر را یادبودی نمادین برای ارزش‌های روشنگری پس از وحشی‌گری‌های جنگ نیز توصیف می‌کنند.

#نقاشی
@Honarrvareh


رمان "همسایه‌ها" یکی از ماندگارترین آثار ادبی معاصر هست که "احمد_محمود" در این اثر با نگاهی واقع‌گرایانه به توصیف فضاها و شخصیت‌ها پرداخته و از زبان ساده و روانی استفاده کرده است. "همسایه‌ها" نه تنها داستانی درباره‌ی روابط انسانی است بلکه نقدی بر وضعیت اجتماعی و اقتصادی جامعه‌ی ایرانی نیز محسوب می‌شود. این رمان به خاطر عمق شخصیت‌پردازی، توصیف دقیق فضاها و همچنین نقد اجتماعی‌اش به عنوان یکی از آثار برجسته‌ی ادبیات فارسی شناخته می‌شود.
درود بر دوستان ارجمند، من سال‌ها پیش این رمان رو مطالعه کردم و جزو کتاب‌هایی هست که به خاطر توصیفات فوق‌العاده‌ی احمد محمود و قلم توانایش در پردازشِ بی‌نظیر کاراکترها برای همیشه در ذهنم ماندگار شد. قبلاً در این‌جا ارسالش کردم.


زمزمه‌ی بویه تلخ است، سوز دارد، دلم پَر می‌کشد، دلم هوای کارون می‌کند. بوی زُهمِ ماهیِ زنده دماغم را پُر می‌کند. کارون آرام است، آب مثلِ اشکِ چشم زلال است، زیرِ مهتاب آبی‌گون است. بَلَم آرام می‌لغزد، انگار که روی مخملِ ابرها نشسته‌ام، بویه زمزمه می‌کند، صدای بلوچی پَر کشیده‌ است با سوزی که جانم را از غم سرشار می‌کند، غمی که در ساحلِ کارون سینه به سینه گشته‌ است تا به من رسیده‌ است، غمِ همه‌ی ماهی‌گیران و قایق‌رانانِ کارون، این غم را دوست دارم، سینه را می‌ترکاند اما دوستش دارم...

از رمان "همسایه‌ها"
نوشته‌ی "احمد_محمود" نویسنده‌ی معاصر

@Honarrvareh

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.