shabnam dan repost
🔞 رمان داغ و نفسگیر #رئیس_مرموز
مبهوت بهش نگاه میکردم. این دَنیِل بود که این حرفا رو میزد؟!
اون داره سر اینکه من #عاشق کدومشونم #رقابت میکنه!؟
بعد دستاشو گذاشت دو طرف #صورتم و محکم #لباشو گذاشت روی لبام! میخواستم مخالفت کنم اما نمیتونستم...
لباش روی #گردن و قفسه ی #سینه ام حرکت کرد... دستش دور #کمرم محکم شد. همونطوری که با عطش همدیگرو #میبوسیدیم یه دستشو زیر #پاهام انداخت و بلندم کرد و گذاشتم روی مبله وسط سالن و ...
🔞 رمان دارای صحنه های#جنسی میباشد
فقط(بانوان +۱۸)سال وارد شوند 👇
I👇پیشنهاد ادمین 👇
https://t.me/SpecificDays/73
https://t.me/SpecificDays/73
مبهوت بهش نگاه میکردم. این دَنیِل بود که این حرفا رو میزد؟!
اون داره سر اینکه من #عاشق کدومشونم #رقابت میکنه!؟
بعد دستاشو گذاشت دو طرف #صورتم و محکم #لباشو گذاشت روی لبام! میخواستم مخالفت کنم اما نمیتونستم...
لباش روی #گردن و قفسه ی #سینه ام حرکت کرد... دستش دور #کمرم محکم شد. همونطوری که با عطش همدیگرو #میبوسیدیم یه دستشو زیر #پاهام انداخت و بلندم کرد و گذاشتم روی مبله وسط سالن و ...
🔞 رمان دارای صحنه های#جنسی میباشد
فقط(بانوان +۱۸)سال وارد شوند 👇
I👇پیشنهاد ادمین 👇
https://t.me/SpecificDays/73
https://t.me/SpecificDays/73