.
بعد از اینکه بازوبند کاپیتانی بارسا از انریکه به پویول رسید، به مدت دو دهه کاپیتان اول بلوگرانا شخصی پرورشیافته از لاماسیا بود.
با خروج سرخی روبرتو اما زمان اون رسیده بود که دیگه یک بازیکن غیراسپانیایی کاپیتانی تیم رو برعهده بگیره.
در ابتدای فصل شایعاتی مبنی بر این شنیده میشد که فلیک بنا داره رهبری تیم رو به شاگرد سابقش بسپره و لوا رو به ترشتگن ترجیح بده اما وقتی لیست ۵نفرهی کاپیتانی بارسا اعلام شد، نه کاپیتاناولی ترشتگن سوژه بود و نه حتی غیبت لوا، بلکه حضور بازیکن مغضوبی بود که هوادارا تو تابستون حتی آرزوی خروجش از باشگاه رو داشتن!
رافینیا به انتخاب فلیک کاپیتان چهارم بارسا لقب گرفت.
بازیکنی که همزمان با لوا و کونده و کریستینسن پا به نیوکمپ گذاشت و حتی بازیکنانی نظیر تورس و گارسیا و گاوی هم سابقه بیشتری ازش داشتن.
فلیک اما پشتسر آرائوخو و دیونگ اون رو انتخاب کرد.
دارم به این فکر میکنم که مرد آلمانی تو بدو ورودش چهچیزی دیده که از چشمهای مردم پنهان بود! مردمی که نه اتفاقات رختکن رو میبینن، نه از روابط بین بازیکنان و شخصیتهای مختلفشون کاملا آگاهن و بیشتر به اتفاقات روز بازی توجه دارن.
چندروز پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه رافینیا در سفر عربستان به همهی همتیمیهاش ساعتی هدیه داده.
تو روزهایی که ترشتگن نیست، آرائوخو بابت تمدید قراردادش شرایط نرمالی رو سپری نمیکنه و دیونگ هم بابت عملکردش اونقدر اعتمادبهنفس نداره که بخواد بزرگتری کنه.
رافینیا اما اینجاست. بازیکنی که بهبود کیفیتش نهتتها باعث نتایج بهتری شده بلکه باعث شده ما اون رو بهتر ببینیم و به این فکر کنیم که چرا فلیک بین این همه بازیکن او رو جزو فرماندههای خودش انتخاب کرده.
البته اینکه کسی شعور این رو داشته باشه که خود واقعیت رو حتی تو شرایط نامشخصت ببینه هم خیلیه. بهنظرم رافینیا باید خیلی قدردان هانسی باشه. هرچقدرم که تلاشهای خودش باعث شده باشه که امروز سرش رو بالا بگیره، اما قطعا نیاز داشت که تو دوران بیاعتمادی بقیه کسی بهش اینچنین باور داشته باشه.
حالا اما به امروز اون بیشتر فکر میکنم. به اینکه عملکردش تو زمین باعث شده که بتونه شخصیتی که فقط فلیک از اون دیده بود رو به همه نشون بده.
دارم به این فکر میکنم که اگه تو تابستون میرفت چقدر اون رو نمیشناختیم!
میشد یه برزیلی بادشده که لایق حضور تو بارسلون نبود. همونی که واسه تحقیرش از لفظ پاکستانی استفاده میشد و اون تا ابد بابت اینکه کسی ارزش واقعیش رو نفهمید حسرت میخورد!
به نظرم اون خیلی خوشبخته که زندگی چنین لطفی به اون کرده!
× footnevesht ×
@Fweeter
بعد از اینکه بازوبند کاپیتانی بارسا از انریکه به پویول رسید، به مدت دو دهه کاپیتان اول بلوگرانا شخصی پرورشیافته از لاماسیا بود.
با خروج سرخی روبرتو اما زمان اون رسیده بود که دیگه یک بازیکن غیراسپانیایی کاپیتانی تیم رو برعهده بگیره.
در ابتدای فصل شایعاتی مبنی بر این شنیده میشد که فلیک بنا داره رهبری تیم رو به شاگرد سابقش بسپره و لوا رو به ترشتگن ترجیح بده اما وقتی لیست ۵نفرهی کاپیتانی بارسا اعلام شد، نه کاپیتاناولی ترشتگن سوژه بود و نه حتی غیبت لوا، بلکه حضور بازیکن مغضوبی بود که هوادارا تو تابستون حتی آرزوی خروجش از باشگاه رو داشتن!
رافینیا به انتخاب فلیک کاپیتان چهارم بارسا لقب گرفت.
بازیکنی که همزمان با لوا و کونده و کریستینسن پا به نیوکمپ گذاشت و حتی بازیکنانی نظیر تورس و گارسیا و گاوی هم سابقه بیشتری ازش داشتن.
فلیک اما پشتسر آرائوخو و دیونگ اون رو انتخاب کرد.
دارم به این فکر میکنم که مرد آلمانی تو بدو ورودش چهچیزی دیده که از چشمهای مردم پنهان بود! مردمی که نه اتفاقات رختکن رو میبینن، نه از روابط بین بازیکنان و شخصیتهای مختلفشون کاملا آگاهن و بیشتر به اتفاقات روز بازی توجه دارن.
چندروز پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه رافینیا در سفر عربستان به همهی همتیمیهاش ساعتی هدیه داده.
تو روزهایی که ترشتگن نیست، آرائوخو بابت تمدید قراردادش شرایط نرمالی رو سپری نمیکنه و دیونگ هم بابت عملکردش اونقدر اعتمادبهنفس نداره که بخواد بزرگتری کنه.
رافینیا اما اینجاست. بازیکنی که بهبود کیفیتش نهتتها باعث نتایج بهتری شده بلکه باعث شده ما اون رو بهتر ببینیم و به این فکر کنیم که چرا فلیک بین این همه بازیکن او رو جزو فرماندههای خودش انتخاب کرده.
البته اینکه کسی شعور این رو داشته باشه که خود واقعیت رو حتی تو شرایط نامشخصت ببینه هم خیلیه. بهنظرم رافینیا باید خیلی قدردان هانسی باشه. هرچقدرم که تلاشهای خودش باعث شده باشه که امروز سرش رو بالا بگیره، اما قطعا نیاز داشت که تو دوران بیاعتمادی بقیه کسی بهش اینچنین باور داشته باشه.
حالا اما به امروز اون بیشتر فکر میکنم. به اینکه عملکردش تو زمین باعث شده که بتونه شخصیتی که فقط فلیک از اون دیده بود رو به همه نشون بده.
دارم به این فکر میکنم که اگه تو تابستون میرفت چقدر اون رو نمیشناختیم!
میشد یه برزیلی بادشده که لایق حضور تو بارسلون نبود. همونی که واسه تحقیرش از لفظ پاکستانی استفاده میشد و اون تا ابد بابت اینکه کسی ارزش واقعیش رو نفهمید حسرت میخورد!
به نظرم اون خیلی خوشبخته که زندگی چنین لطفی به اون کرده!
× footnevesht ×
@Fweeter