✨﷽✨
#سیرت_زنان_پیامبرﷺ
🤍صفيه دختر حيي بن اخطب رضی الله عنها
پيامبر ﷺ شترش را نزد صفيه برد و به او فرمود:
پايت را روي ران من بگذار وسوار شتر شو اما صفيه گفت: كه من قدم خود را روي ران پيامبر خدا ﷺ نمي گذارم بنابر اين به جاي اينكه قدم خود را روي ران پيامبر ﷺ بگذارد زانوي خود را روي ران پيامبر ﷺ گذاشته وبا كمك آن سوار شتر شد...
وقتي به فاصله شش مايل از خيبر دور شدند پيامبر ﷺ از شتر پايين آمده ومي خواست عمل زفاف را با عروس خود انجام دهد، اما صفيه نپذيرفت...
پيامبر ﷺ از عمل صفيه متأسف شد اما بعد وقتي به جائي بنام صهباء رسيد وبعد از اينكه ام سلمه وبعضي ديگر از زنان مسلمان عروس را آرايش كرده بودند عروس را نزد پيامبر ﷺ بردند...
پيامبر ﷺ از صفيه پرسيد چرا ابتداء از انجام عمل زفاف اباء ورزيدي؟
صفيه گفت: ترسيدم كه يهوديان به تو گزندي برسانند. با اين سخن مقام صفيه نزد پيامبر ﷺ بالاتر رفت...
انس بن مالك داستان اين ازدواج را اين گونه تعريف مي كند:
((ما به خيبر آمديم، هنگامي كه به ياري خداوند قلعه فتح شد، زيبايي صفيه دختر حيي بن اخطب براي پيامبر ﷺ تعريف شد، شوهر صفيه كشته شده بود، پيامبر ﷺ او را به همسري برگزيد، چون به صهباء رسيديم عمل زناشوئي صورت گرفت، سپس حلوايي از خرما وروغن و آرد درست كردند كه وليمه عروسي صفيه بود. بعد به سوي مدينه به راه افتاديم، من پيامبر ﷺ را ديدم كه صفيه را پشت سرش با چادري پوشانده بود))[2]
عايشه كه محبت وصف ناپذيري نسبت به پيامبر ﷺ داشت رشك مي برد وغيرت او جوش كرده بود پيامبر ﷺ فرمود: نظر تو درباره صفيه چيست؟ عايشه گفت: او يهودي است...
پيامبر ﷺ فرمود:
«او به بهترين وجه اسلام آورده است»
هنگامي كه عايشه به صفيه گفت كه من از تو بهترم، صفيه گفت: چگونه مي تواني از من بهتر باشي، همسر من محمد ﷺ است وپدرم هارون عليه السلام وعمويم موسي علیه السلام...؟!
پيامبر ﷺ وفات كرد وبا مرگ او غيرت ورشك زنانش به همديگر از بين رفت، صفيه بعد از پيامبر ﷺ در حالي زندگي مي كرد كه رابطه خويشاوندي را بر قرار مي داشت، وخانه اي داشت كه آن را صدقه نمود، وزماني كه شورشيان، عثمان بن عفان رضي الله عنه را محاصره كرده بودند آب وغذا براي عثمان مي برد...
صفيه در سال پنجاه هجري از جهان درگذشت ودركنار بقيه خواهرانش (امهات المؤمنين) در جنت البقيع به خاك سپرده شد...
رحمت خدا بر ام المؤمنين ((صفيه بنت حيي بن اخطب)) باد.
[2] بخاري – فتح الباري حديث ش 4211
@Eqbal_Amini
#سیرت_زنان_پیامبرﷺ
🤍صفيه دختر حيي بن اخطب رضی الله عنها
پيامبر ﷺ شترش را نزد صفيه برد و به او فرمود:
پايت را روي ران من بگذار وسوار شتر شو اما صفيه گفت: كه من قدم خود را روي ران پيامبر خدا ﷺ نمي گذارم بنابر اين به جاي اينكه قدم خود را روي ران پيامبر ﷺ بگذارد زانوي خود را روي ران پيامبر ﷺ گذاشته وبا كمك آن سوار شتر شد...
وقتي به فاصله شش مايل از خيبر دور شدند پيامبر ﷺ از شتر پايين آمده ومي خواست عمل زفاف را با عروس خود انجام دهد، اما صفيه نپذيرفت...
پيامبر ﷺ از عمل صفيه متأسف شد اما بعد وقتي به جائي بنام صهباء رسيد وبعد از اينكه ام سلمه وبعضي ديگر از زنان مسلمان عروس را آرايش كرده بودند عروس را نزد پيامبر ﷺ بردند...
پيامبر ﷺ از صفيه پرسيد چرا ابتداء از انجام عمل زفاف اباء ورزيدي؟
صفيه گفت: ترسيدم كه يهوديان به تو گزندي برسانند. با اين سخن مقام صفيه نزد پيامبر ﷺ بالاتر رفت...
انس بن مالك داستان اين ازدواج را اين گونه تعريف مي كند:
((ما به خيبر آمديم، هنگامي كه به ياري خداوند قلعه فتح شد، زيبايي صفيه دختر حيي بن اخطب براي پيامبر ﷺ تعريف شد، شوهر صفيه كشته شده بود، پيامبر ﷺ او را به همسري برگزيد، چون به صهباء رسيديم عمل زناشوئي صورت گرفت، سپس حلوايي از خرما وروغن و آرد درست كردند كه وليمه عروسي صفيه بود. بعد به سوي مدينه به راه افتاديم، من پيامبر ﷺ را ديدم كه صفيه را پشت سرش با چادري پوشانده بود))[2]
عايشه كه محبت وصف ناپذيري نسبت به پيامبر ﷺ داشت رشك مي برد وغيرت او جوش كرده بود پيامبر ﷺ فرمود: نظر تو درباره صفيه چيست؟ عايشه گفت: او يهودي است...
پيامبر ﷺ فرمود:
«او به بهترين وجه اسلام آورده است»
هنگامي كه عايشه به صفيه گفت كه من از تو بهترم، صفيه گفت: چگونه مي تواني از من بهتر باشي، همسر من محمد ﷺ است وپدرم هارون عليه السلام وعمويم موسي علیه السلام...؟!
پيامبر ﷺ وفات كرد وبا مرگ او غيرت ورشك زنانش به همديگر از بين رفت، صفيه بعد از پيامبر ﷺ در حالي زندگي مي كرد كه رابطه خويشاوندي را بر قرار مي داشت، وخانه اي داشت كه آن را صدقه نمود، وزماني كه شورشيان، عثمان بن عفان رضي الله عنه را محاصره كرده بودند آب وغذا براي عثمان مي برد...
صفيه در سال پنجاه هجري از جهان درگذشت ودركنار بقيه خواهرانش (امهات المؤمنين) در جنت البقيع به خاك سپرده شد...
رحمت خدا بر ام المؤمنين ((صفيه بنت حيي بن اخطب)) باد.
[2] بخاري – فتح الباري حديث ش 4211
@Eqbal_Amini