نورهای خونه برای من خیلی مهماند. دیشب تغییر دکوراسیون دادم و این آباژور اومد این قسمت. حالا با خیال راحتِ تسکهای انجام شده نشستم اینجا و دارم مینویسم چطور گذشته این چند وقت برام. مُرید این ساعتهای تنهایی هستم، وقتی دارم همزمان هم به خودم فکر میکنم هم زندگی که میگذره هم به آدمهایی که زندگانی میکنم باهاشون. یک آهنگ یا پادکستی پخشه و دارم فکر میکنم فردا چقدر میتونه شلوغ باشه.