شب اولی که مرده شستم🤍🖤
رسیدم بالای سرش شکمش بالا بود و میگفتن حامله بوده و شوهرش کشتتش!!
پزشک اورژانس بودمو قرار بود این زن رو من بشورم احساس سنگینی سر تا سر غسالخانه رو گرفته بود پنجره ناگهان به هم خورد نگام برگشت سمت پنجره..
دستم که روی تن زن بود گرم و گرمتر میشد نگام که بهش افتاد با چیزی که دیدم وحشتزده شروع به ذکر گفتن کردم👇👇 ،
ادامه این داستان تکان دهنده و عبرت آموز👉👉
رسیدم بالای سرش شکمش بالا بود و میگفتن حامله بوده و شوهرش کشتتش!!
پزشک اورژانس بودمو قرار بود این زن رو من بشورم احساس سنگینی سر تا سر غسالخانه رو گرفته بود پنجره ناگهان به هم خورد نگام برگشت سمت پنجره..
دستم که روی تن زن بود گرم و گرمتر میشد نگام که بهش افتاد با چیزی که دیدم وحشتزده شروع به ذکر گفتن کردم👇👇 ،
ادامه این داستان تکان دهنده و عبرت آموز👉👉