بنر🔆💜 dan repost
دختره نابینایی که یک ددی کراش عاشقش میشه و... 🦋🐾
#part18 🔞
- میشه، میشه برم دستشویی
توی گلو خندیدم، جوجه کوچولو تحریک شده بود و به #نظر تا حالا حتی به خودش دست هم نزده.
کنار #گوشش پچ زدم:
- خیلی خیلی واجبه؟
سرش رو به معنی اره تکون داد
- یعنی الان ریخته؟
بدنش منقبض تر و صورتش از #خجالت قرمز شد و پاهاش رو به هم فشار میداد.
- یعنی دختر به این بزرگی خودش رو خیس کرده؟!
با حرفم پایین تنش #منقبض تر شد و کمرش رو اروم به تخت کوبید، چشمهاش دو دو میزد و ترس و شهوت رو میشد داخلش دید که سر درگم شده بود و حالتهاش برای خودش ناآشنا بود.
دستم رو به #بهشتش رسوندم، داشت نبض میزد، کمی بهشتش رو ماساژ دادم که ناله های بلندش شروع شد، کم کم حرکت دستم رو تند تر کردم که سفیدی چشمهاش دیده شد و مثل ماهی #دهنش بازو بسته میکرد
- بیا روباه کوچولو، برای ددی بیا
با لرزیدن پاهاش و #ناله بلندی کرد و داخل دستم..
https://t.me/joinchat/ok9ZSY1fBBpkYzE0
پارت اولشو بخون عاشقش میشی🤤🐙👧🏻🌸
#part18 🔞
- میشه، میشه برم دستشویی
توی گلو خندیدم، جوجه کوچولو تحریک شده بود و به #نظر تا حالا حتی به خودش دست هم نزده.
کنار #گوشش پچ زدم:
- خیلی خیلی واجبه؟
سرش رو به معنی اره تکون داد
- یعنی الان ریخته؟
بدنش منقبض تر و صورتش از #خجالت قرمز شد و پاهاش رو به هم فشار میداد.
- یعنی دختر به این بزرگی خودش رو خیس کرده؟!
با حرفم پایین تنش #منقبض تر شد و کمرش رو اروم به تخت کوبید، چشمهاش دو دو میزد و ترس و شهوت رو میشد داخلش دید که سر درگم شده بود و حالتهاش برای خودش ناآشنا بود.
دستم رو به #بهشتش رسوندم، داشت نبض میزد، کمی بهشتش رو ماساژ دادم که ناله های بلندش شروع شد، کم کم حرکت دستم رو تند تر کردم که سفیدی چشمهاش دیده شد و مثل ماهی #دهنش بازو بسته میکرد
- بیا روباه کوچولو، برای ددی بیا
با لرزیدن پاهاش و #ناله بلندی کرد و داخل دستم..
https://t.me/joinchat/ok9ZSY1fBBpkYzE0
پارت اولشو بخون عاشقش میشی🤤🐙👧🏻🌸