_از پهنا همین فلفل و میکنم تو کونت کیان نامدار
حالا دیگه با دخترای سانتال مانتال لاس میزنی؟
با بغض و حرص چشمام و مالیدم و دستم و از روی شلوارکم فشردم به بین پای خونیم.
_الانم کلهی سحر پاشدی گمشدی رفتی لاپای اونارو بمالی دیگه... به درک اگر هیوای بدبخت دیشب جـر خورد زیرت.
از درد بغضم ترکید... مظلوم.
_خیلـ..ی میسوزه... چیکار کنم الـ...
_دردونهی کیان اول بگه فلفل و تو کون کی میخواد بکنه تا منم زیر دل کوچولوشو ماساژ بدم
با شنیدن نجوای تهدید آمیزش از پشت سرم روح از تنم جدا شد
از پشت تنمو به سینهی پهنش چسبوند.
ادویهی پاش فلفل و چنگ زد
_یا.... اول من مشت فلفلیم و میکنم تو باسن کوچولوی دخترکم بعد میبرمش بیمارستان
با وحشت خواستم فرار کنم که تنم قفل کرد و...
https://t.me/+WxSaaKudEppiMWY8