جرعه ای از عرفان


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Telegram


سلام خدمت دوستان و همراهان
این کانال صرفان مخصوص
#مطالب عرفانی
نکات عرفانی
اشنایی با عرفا
اثار عرفا
و همین رواله انشاالله که استفاده درست ببریم همه از مطالب ❤️💫

Связанные каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Telegram
Статистика
Фильтр публикаций


🔆مردِ ره🔆


📚گویند که شخصی نزد شیخ ابوالحسن خرقانی (م. ۴۲۵) آمد و گفت:

📌«خواهم که خرقه پوشم.» شیخ فرمود:

⁉️«ما را مسئله‌ای است اگر جواب دهی شایسته خرقه باشی. آیا اگر مرد، چادر زنی در سر گیرد، زن شود؟»

‼️ گفت: نه! فرمود: «اگر زنی جامه مردی پوشد، هرگز مرد شود؟» گفت: نه! فرمود: «تو نیز اگر در این ره مرد نشوی بدین مرقّع پوشیدن مرد نگردی».

⚜خوش بود گر محک تجربه آید به میان
⚜تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

♨️سلوک و جهاد اکبر آسان نیست و با تن‌پروری سازگاری ندارد عدّه‌ای به خیال آنکه توانایی سلوک را دارند این در و آن در می‌زنند و خداجویی می‌کنند و خود را مشتری حقایق و معانی و معاینات می‌دانند.


🔆علم تقلیدی بوَد بهر فروخت
🔆چون بیابد مشتری خوش بر فروخت
🔆مشتری علمِ تحقیقی حق است
🔆دائماً بازار او با رونق است

🔰طلب طالب اگر به تقلید باشد که باطل است و در امتحان سیه‌روی حاصل شود و اگر واقعی باشد مصداق کریمه «آنان ‌که در راه ما مجاهدت می‌کنند، ما راه‌های خویش را به آنان نشان داده و هدایت کنیم»، است.


💠اگر مرد مرد ره بود (چنان‌که نقل کردیم) لباس معنا و حقایق برازنده اوست

💠اگر مرد ره نبود ملبّس به لباس اهل معنا شدن، در معرض سیه‌رویی قرار گرفتن است.


🏷 حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود:


🖇 «مردم برای نجات خود یا عالم ربّانی هستند یا متعلّم و دانش‌آموز و یا همانند پشه‌ها در فضا پراکنده‌اند».

💢 پس آن‌که همانند پشه در فضا معلّق بود، مردانگی ندارد

💢 آنکه متعلّم است ولی بر سبیل نجات نیست

💢 طوطی‌وار اقوال و الفاظ و اصطلاحات را یاد می‌گیرد؛

💢 و آنکه عالم است به علم نظری عالم است امّا ربّانی نیست

در نتیجه مرد ره، یا عالم ربّانی است یا متعلّم سبیل نجات


🌐مرد ره با به کار بستن ریاضت و مراقبه شدید، آهن و زره را در دستش موم می‌کند و آن‌که این چنین نیست، موم در دستش آهن شود


🔮آهن از داود مومی می‌شود
🔮موم در دستت چو آهن می‌بود



https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


❌تفحص در پوستین خلق❌



سعدی گوید:

📜 «یاد دارم که در ایّام طفولیّت متعبّد بودمی و شب‌خیز و مولع (حریص) زهد و پرهیز. شبی در خدمت پدر نشسته و همه‌شب دیده بر هم نبسته و مصحف (قرآن) عزیز بر کنار گرفته و طایفه‌ای گرد ما خفته

🏷پدر را گفتم:

🔖از اینان یکی سر برنمی‌دارد که دوگانه‌ای (نماز دو رکعتی) بگذارد،‌ چنان خواب غفلت برده‌اند که گویی نخفته‌اند که مرده‌اند. گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی بِه از آن‌که در پوستین خلق افتی.»

📌آری! توجّه به هر چیزی اشتغال فکری و ذهنی به آن چیز را به بار می‌آورد

♨️. چون سالک به فکر خویش باشد، از خلق فارغ است
♨️ و چون به یاد حق باشد، از یاد شیطان فارغ است

.📛امّا وقتی حسّ تفحّص، تجسّس و اخبار جویی زیاد شود اشتغال فکری به شنیدنی‌ها و اخبار زیاد می‌شود و در نتیجه فکر فارغ نخواهد بود.

🔰 این نوع توجّه اگر چه به زبان نیاید و صاحب آن ساکت باشد، امّا فکر و قلبش حالت استماع دارد و دوست دارد دیگران بگویند و یا به یک سؤال کوچک اخبار زیادی از خلق را به دست آورد

🌐چنانچه کراراً این نوع افراد دیده شده‌اند

❇️گرچه عیب‌جویی،‌ اشکال، سوءظن و اعتراض از طریق زبان جاری می‌شود، لکن تحریک و تفحّص از قلب صادر می‌شود. چه شده است که طالب حق (که گوید حالت مراقبه دارم) در پوستین خلق وارد می‌شود؟!


🚫اصلاً مراقبه با داخل شدن به اخبار خلق سازگاری ندارد.

⚜چه آنکه سالک می‌خواهد در حضور بوده و شاهد مشهود (حق) باشد و این با رفت و آمد در میان خلق و اطلاع از جزئیات آن‌ها منافات دارد

🌐چه طور شده که از افلاک، کرّات، حیوانات، کوه‌ها و اشجار تفحّصی (از نظر سیر آفاقی) انجام نمی‌گیرد،‌لکن در زندگی خلق و علّت ترقّی مادی و یا تنزّل و … آنان تفحص می‌شود.

💬 تازه اگر بفهمد که طرف دشمنش بوده که به خود می‌بالد و می‌نازد که ببین! خصم ما زمین خورد و همه‌جا از خویش تعریف می‌کند


♾مرد سُفلی دشمن بالا بود
♾ مشتری هر مکان پیدا بود

🔴به هر تقدیر شخص جاسوس، نقش مرد سفلیٰ بود و هر چه بیند و شنود، مشتری اوّل بود.


👁‍🗨ای که جان را بهر تن می‌سوختی
👁‍🗨 سوختی جان را و تن افروختی

‼️پس چنین انسانی از دایره مراقبین خارج و از زمره عارفان جداست.

📜عارفان و مراقبان در جستجوی حقّ و حقیقت و حق جویان هستند و به سر و صداهای مشکوک و بی‌معنای خلق کاری ندارند و هرگاه توجّه‌شان به کار و افعال خلق رود، زود تائب شوند و در پی آن نیایند،‌ بلکه با دل و دیده دائماً نظر به خورشید جهان‌آرای حق دارند.

📌ز آتشِ دل و آبِ دیده نُقل ساز
📌بوستان از ابر و خورشید است باز


👥ری اکشن یادتون نره دوستان نظرات شما باب مطالب انرژی برای ما هست جهت ارائه مطالب بیشتر🙏


https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


🔘 حسین نیا به کوفه، کوفه وفا ندارد...
❌ذکر وقایع روز عاشورا از زبان جناب زعفر جنی علیه السلام
#مرحوم_آیت_الله_شیخ_جواد_کربلایی_صوتی
دقیقه18 : ۰۱  حجم:2.۱  مگابایت

https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


🖇حفظ امانات الهی🖇


📚در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام رسیده است که فرمود:

🔖«امین، امین نمی‌شود مگر آنچه از اموال و اسرار و فروج که نزدش به امانت است را مراعات کرده و بعد به صاحبانش برگرداند.»

📌 وقتی نزد انسان مال یا اسرار یا کنیز و غلامی را به امانت گذاشتند،باید در حفظ و نگهداری آن بکوشد تا به وقتش این عاریه و امانت را به صاحبش برساند.

🔮خداوند نیز این نفس و جوارح انسانی را چند روزی به رسم امانت به ما داده تا در تعالی و ترقّی او بکوشیم و آن را خوب نگه داریم، نه آنکه به خاطر افراط و تفریط از بین برده و نابودش کنیم و آن را به راه غیرمستقیم بکشانیم

🔰این نفس مال خداست از اوست و به‌سوی او برمی‌گردد. مراقبت از آن لازم است تا به جایگاه اصلی خودش بازگردد.

‼️در امانت‌داری شیاطین وسوسه می‌کنند تا امانت شکسته شود و از بین برود. ایشان در خراب کردن آن کوشا هستند مگر کسانی را که خدای متعال حفظ کند و به آن‌ها توفیق عصمت و مراقبت عطا فرماید.

☣وقتی حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام حضرت زهرا (س) را درون قبر می‌گذاشت به رسول‌الله چنین خطاب کرد:


☣«یا رسول‌الله! ودیعه و امانتی را که به من دادید به‌سوی شما بازمی‌گردد اگر آثار زخم و شکستگی در تن دخترتان مشاهده می‌شود، از من نبوده. زهرا به شما خبر می‌دهد که این امّت چه ظلم‌هایی به ما کردند».


🏷منظور این است که حضرت در حفظ ودیعه و امانت رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله مراعات تامّ داشته و مراقبت و محافظت او را روا داشته است، لکن عدم مراقبت امّت باعث شکستگی و مجروح شدن حضرت زهرا علیها السلام شده است.

♨️وظیفهٔ هر سالکی این است که مراقبت و حفظ امانت نفس کند اگر حادثه‌ای هم پیش آمد، کمال مراعات را نموده باشد امّا اگر به مشکلی برخورد شود، نزد حق‌تعالی مأجور است


📚انسان گاهی در امتحانات الهی سر دو راهی قرار می‌گیرد. کسی گفته بو

د:

🔖 «میان مادرم و زنم توافق نیست مادرم یک چیز می‌گوید و خواسته‌اش زیاد است و زنم جوان است و دختر مردم به رسم امانت. مادرم می‌خواهد دختر مردم همانند برده در اختیار او باشد، چه کنم»؟!

📝وظیفه این است که تا حدّ توان مراقبت دو طرف بشود، امّا درگیری مادر و عیال در نبود شخص احتمال پیشامد و حوادث امتحانی است که مورد سرزنش الهی قرار نمی‌گیر
د.

🔆 چرا که از قوّه و قدرت شخص به دور

است.

🌐 امّا باید رجوع به جایگاه اصلی مراقبت نفس و امانت‌داری کند

⚜ نفس درون انسان است و خارج از آن نیست

⚜ روح به تعالی میل دارد و نفس به سفلیٰ هوای نفس به شهوات رغبت دارد

⚜و عقل زاهدانه به اعتدال قلب به طرف احسان و ایثار مایل است

⚜ و صفت بخل به طمع این‌ها همه در درون است و مراقبت در خراب نشدن نفس که امانت الهی است لازم می‌باشد


💠و عدم حفظ آن مورد ملامت و عقاب حق قرار خواهد گرفت.


https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


🔮بيست‌ و دوّم‌ ، ورد:🔮


🖇و آن‌ عبارت‌ است‌ از اذكار و اوراد كلاميّۀ لسانيّه‌اي‌ چند كه‌ مفتّح‌ ابواب‌ راه‌ و مُعين‌ سالك‌ است‌ در عقبات‌ و عوائق‌ و مهمّات‌  و از شرائط‌ و لوازم‌ آن‌ اذن‌ استاد است‌ و اجازۀ آن‌  و بی‌اذن‌ او شروع‌ در آن‌ غير مجوَّز است‌

💎چه‌ آن‌ حكم‌ دوائي‌ را ماند كه‌ يكي‌ را نافع‌ و يكي‌ را مضرّ و زماني‌ دوا و زماني‌ سمّ است‌ ،

🏷و مقداري‌ از آن‌ شفاء و مقداري‌ مرض‌ است‌ . و همچنين‌ وِردي‌ با وِردي‌ گاه‌ مضرّ است‌ و بدون‌ آن‌ نافع‌ گاهي‌ باشد كه‌ به‌ زيادت‌ عددي‌ از آن‌ يا نقصانش‌ خواننده‌ به‌ خطر مي‌افتد .

📌بلي‌ آنچه‌ از استادان‌ حاذق‌ اذن‌ عامّ داده‌اند اجازۀ عامّه‌ در آن‌ حاصل‌ است‌


☣ بيست‌ و سوّم‌ ، و بيست‌ و چهارم‌ ، و بيست‌ و پنجم‌: نفي‌ خواطر ، و فكر و ذكر است‌:
♨️و اين‌ سه‌ مرحله‌ از مهمّات‌ وسائل‌ وصول‌ است‌ به‌ مقصد بلكه‌ ممتنع‌ است‌ وصول‌ بدون‌ آنها و إيتان‌ به‌ اين‌ مراحل‌ امري‌ است‌ بس‌ صعب‌ و كاري‌ است‌ بس‌ مشكل‌ .

🔰و غرضم‌ نه‌ آنستكه‌ اصل‌ عمل‌ به‌ آنها تعسّر دارد اگر چه‌ چنين‌ است‌ بلكه‌ مطلوبم‌ آنست‌ كه‌ اين‌ اوديۀ ثلاثه‌ اوديه‌اي‌ هستند بسي‌ خطرناك‌ و مراحلي‌ هستند محلّ بيم‌ عظيم‌ و هلاكت‌ دائميّه‌ و شقاوت‌ سرمديّه‌

🔰و اكثر كساني‌ كه‌ از راه‌ افتادند و به‌ هلاكت‌ رسيدند به‌ سبب‌ اين‌ مراحل‌ و مرحلتان‌ سابقتان‌ بر اينها بود و لكن‌ خطر اين‌ سه‌ مرحله‌ اكثر و اعظم‌ و اشدّ است‌ !

⚜چه‌ خطر مرحلۀ سابقه‌  اكثر فساد بدن‌ و تعويق‌ مهمّات‌ است‌
⚜و خطر مرحلۀ سابق‌ بر آن‌ و همچنين‌ تقصير در مرحلۀ فقه

🌐‌ جوارح‌ و نفس‌ بازماندن‌ از مقصود و نرسيدن‌ به‌ مطلوب‌ است‌

⭕️مگر اينكه‌ راجع‌ شود خطا در آن‌ به‌ خطا در سه‌ مرحلۀ اخيره‌

📜و خطر اين‌ مراحل‌ ثلاث‌ هلاكت‌ ابديّه‌ و شقاوت‌ سرمديّه‌ است‌ و آنچه‌ شنيدي‌ از عبادت‌ اصنام‌ و أوثان‌ و گاو و كواكب‌ و آتش‌ و حيوانات‌ و مراتب‌ غلوّ و الحاد و زندقه‌ و اباحت‌ و دعواي‌ حلول‌ و اتّحاد و امثال‌ اينها همه‌ از اين‌ مراحل‌ برخاسته‌ و مصدر آنها يكي‌ از اينها بوده‌


https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


🔮اقسام ذكر نزد عرفاء بنقل از خزائن نراقي🔮

✍فرمايد: 
📿فائدةٌ  در بعضي‌ از رسائل‌ عرفا ذكر را هفت‌ مرتبه‌ ذكر كرده‌اند

🏷قالبي‌ ، نفسي‌ ، قلبي‌ ،و سرّی ،و روحي‌ ، و عيوني‌ و غيب‌ الغيوب‌

📝تفصيل‌ آن‌ آنست‌ كه‌:

📌ذاكر در ابتداي‌ انابت‌ كه‌ هنوز ذكر در باطن‌ او سرايت‌ نكرده‌ باشد و سير او در سلوك‌ از محسوسات‌ جزئيّه‌ نگذشته‌ مداومت‌ او را برذکر زبان‌ قالبي‌ گويند .


📌و چون‌ او را به‌ سبب‌ تكرار و مواظبت‌ تبديل‌ بعضي‌ از اخلاق‌ ذميمه‌ حاصل‌ شود ، و اثر ذكر را در نفس‌ خود ادراك‌ نمايد و به‌ تعقّل‌ معني‌ ذكر مسرور شود آن‌ را ذكر نفسي‌ گويند


👁‍🗨و چون‌ سير او به‌ نهايت‌ عالم‌ عنصر رسد و به‌ واسطه‌ تبديل‌ بعضي‌ اخلاق‌ ذميمه‌ في‌ الجمله‌ نفس‌ را صفائي‌ حاصل‌ شود و گرد كدورات‌ صفات‌ نفساني‌ ، و بشري‌ فرو نشيند حلاوت‌ ذكر در وي‌ اثر كند و شوق‌ مذكور بر وي‌ غالب‌ شود ، بی‌تحريك‌ زبان‌ ، ذاكر گردد و گاه‌ باشد كه‌ آواز ذكر دل‌ مانند صداي‌ كبوتر و قمري‌ بشنود و او را ذكر قلبي‌ گويند .


❇️و در اين‌ مرتبه‌ سير او در باطن‌ تا بدايت‌ افلاك‌ رسد و چون‌ صفاي‌ قلب‌ بيشتر شود اثر نورانيّت‌ ذكر قلبي‌ در وي‌ تصرّف‌ نمايد و سرّ او از التفات‌ به‌ غير في‌ الجمله‌ فارغ‌ شود و او را ذكر سرّي‌ گويند .

🔰و گاه‌ باشد كه‌ اثر تحريك‌ دل‌ در اين‌ ذكر نيز مثل‌ صدائي‌ كه‌ از انداختن‌ مهره‌ در طاسي‌ پيچيده‌ مسموع‌ شود  و سير سالك‌ در اين‌ مرتبه‌ به‌ اواسط‌ عالم‌ افلاك‌ رسد  و چون‌ سرّ ذاكر از تشتّت‌ به‌ آراء فاسده‌ و عقايد مشوّشه‌ به‌ كلّي‌ پاك‌ شود و دل‌ را به‌ غير مذكور التفاتي‌ باقي‌ نماند از نهايت‌ مراتب‌ افلاك‌ در گذرد و به‌ اوائل‌ عالم‌ جبروت‌ رسد و حكم‌ روح‌ گيرد و آن‌ را ذكر خفيّ گويند .

❇️و احياناً از آن‌ نيز همهمه‌اي‌ در باطن‌ به‌ واسطه‌ غلبه‌ توجّه‌ ذاكر حاصل‌ شود و صوتي‌ شبيه‌ به‌ نشستن‌ مگس‌ بر تار ابريشم‌ مدرَك‌ شود  چون‌ مراتب‌ هستي‌ مستعار به‌ كلّي‌ در جذبات‌ نور الانوار مستور و منتفي‌ گردد و به‌ مقام‌ فناء از خويش‌ و ما سوي‌ متحقّق‌ شود سير او به‌ سير عالَم‌ لاهوت‌ مرتقي‌ گردد ؛

📜 ذكر و ذاكر را در جنب‌ تجلّي‌ مذكور وجودي‌ نماند ، ذكر خود به‌ خود مي‌گويد و از من‌ و مائي‌ جز نام‌ و از ذكر و ذاكر جز معاوضات‌ اوهام‌ باقي‌ نماند غيب‌ الغيوب‌ نامند  چون‌ ذكر جمعي‌ فقط‌ جمع‌ نمودن‌ ذكر در قلب‌ است‌ ، و بسطي‌ سرايت‌ دادن‌ آن‌ را از قلب‌ به‌ خارج‌ و اجراي‌ توحيد در سائر مظاهر ؛ لذا جمعي‌ بر بسطي‌ مقدّم‌ است‌ ، چون‌ غيوريّت‌ آن‌ منحصر به‌ قلب‌ است‌ . و بسطي‌ راجع‌ به‌ قلب‌ و غير آن‌

‼️همانطور كه‌ سابقاً در مقام‌ بيان‌ اقسام‌ ورد توضيح‌ داديم‌ ، در اينجا نيز متذكر مي‌شويم‌ كه‌:

♨️مراد از ذكر قالبي‌ آنست‌ كه‌ فقط‌ ذكر به‌ زبان‌ يا به‌ قلب‌ جاري‌ شود بدون‌ توجّه‌ به‌ معناي‌ آن‌

♨️و مراد از ذكر نفسي‌ آنست‌ كه‌ علاوه‌ بر آن‌ ذاكر توجّه‌ به‌ معني‌ نيز داشته‌ باشد

♨️و مراد از ذكر خيالي‌ ، ذكر لفظي‌ است‌

♨️ و مراد از ذكر خفّي‌ آنست‌ كه‌ ذاكر ذكر را اصلاً بر زبان‌ نياورد  بلكه‌ فقط‌ بر قلب‌ مرور دهد و فقط‌ قلب‌ گوينده‌ ذكر باشد

♨️و مراد از ذكر سرّي‌ آنست‌ كه‌ ذاكر ذكر را بر قلب‌ نيز مرورد ندهد بلكه‌ در قلب‌ خود ناظر و متوجّه‌ به‌ ذكر باشد

🌐مثلاً در ذكر الله‌ اگر او را بر قلب‌ مرور دهد آن‌ خفي‌ خواهد بود اگر متوجّه‌ لفظ‌ الله‌ در قلب‌ باشد بدون‌ مرور آن‌ذکر سرّی است‌

🌐و مراد از ذكر ذاتي‌ آنست‌ كه‌ ذاكر متوجه‌ حضرت‌ ربّ العزّه‌ گردد بدون‌ تعيّن‌ اسم‌ خاصّ بلكه‌ مجرّد از جميع‌ آثار و لوابس‌ و مجرّد از هر اسم‌ و صفت‌ از هر قيد و تعيّن‌ ،چنانكه‌ مصنّف‌ (ره‌) خود نيز توضيح‌ خواهد داد



https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


🔆بيستم‌ ، كتمان‌ سرّ:🔆


و اين‌ از أوجب‌ شروط‌ است‌ و مشايخ‌ طريقت‌ و اساتيد اذكار را در وصيّت‌ به‌ اين‌ شرط‌ مبالغه‌ بي‌نهايت‌ است‌

خواه‌ در عمل‌ و اوراد ، و خواه‌ در حالات‌ و واردات‌ حاليّه‌ و مقاميّه‌ ، و اندك‌ تخلّف‌ و تجاوز از آن‌ را مُخلّ مقصد و مانع‌ مطلوب‌ مي‌شمرند و توريه‌ در كلام‌ و مخالفت عزم‌ را در هنگام‌ اشراف‌ بر افشاء از لوازم‌ مي‌دانند

 
📿وَاسْتَعِينُوا عَلی حَوِائِجُكُمْ بالْكِتْمَان ِ 


📚و از اين‌ راه‌ سيّد اولياء: علي‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ ميثم‌ تمّار مي‌فرمايد:

📌وَ فِي‌ الصَّدرِ لُباناتٌ إذا ضاقَ لَها صَدْرِي‌
نَكَتّ الارضَ بالكَفِّ وَأبدَيْتُ لَها سِرِّي‌
فمَهْما تَنْبُتُ الارْضُ فذاكَ النَّبتُ مِنْ بَذْرِي ‌

📚و أبو عبدالله‌ عليه‌ السّلام‌ فرموده‌:

📌مَا عُبدَاللهُ بشَي‌ءٍ أَحَبَّ اِلَيْهِ مِنْ الحَياء ِ و فرمود:

🔖أمْرُنا مَسْتُورٌ مُقَنَّعٌ بالمِيثاقِ فمَنْ هَتَكَ عَلَيْنا أذلَّهُ ال لهُ . 

و در حديث‌ ثمالي‌ وارد است‌ كه‌:

✴️وَدِدْتُ وَاللهِ أنِّي‌ اقْتَدَيْتُ خَصْلَتَيْنِ فِي‌ الشِّيعَةِ لَنا ببَعْضِ لَحْمِ سَاعِدي‌: النَّزْقِ وَ قِلَّةِ الْكِتْمَان ِ

♨️ و در حدیث سلیمان بن خالد است‌ از حضرت‌ صادق‌ عليه‌ السّلام‌ كه‌: 

💢إنَّكُمْ عَلی دينٍ ، مَن‌ كَتَمَهُ أعَزَّهُ اللهُ وَ مَن‌ أذاعَهُ أذَلَّهُ اللهُ

🔆جابربن‌ يزيد گويد كه‌:

🔅 حضرت‌ أبوجعفر محمّد باقر عليه‌ السّلام‌ هفتاد هزار حديث‌ به‌ من‌ گفت‌ كه‌ به‌ هيچ‌ كس‌ نگفتم‌ و هرگز نخواهم‌ گفت‌ و چون‌ آن‌ جناب‌ از دنيا رفت‌ دل‌ من‌ بسيار تنگ‌ و گردن‌ من‌ به‌ حمل‌ آن‌ احاديث‌ گران‌ شد ؛ به‌ خدمت‌ أبوعبدالله‌ عليه‌ السّلام‌ عرض‌ كردم‌ كه‌ چنين‌ حالتي‌ مرا است‌  فرمود:

🌐 به‌ صحرا رو و حفره‌اي‌ حفر كن‌ و سر خود را در آن‌ بياويز و بگو محمّد بن‌ علي‌ الباقر عليه‌ السّلام‌ چنين‌ و چنان‌ به‌ من‌ گفت‌ و خاك‌ بر روي‌ وي‌ كن‌  


♻️بيست‌ و يكم‌ ، شيخ‌ و اوستاد:♻️


💠و اين‌ بر دو گونه‌ است‌: استاد خاصّ و استاد عامّ .

استاد خاصّ آنست كه‌ بخصوصه‌ منصوص‌ و مخصوص‌ به‌ اشاره‌ و هدايت‌ است‌ كه‌ نبيّ و خلفاي‌ خاصّۀ اوست‌ .

و استاد آن‌ بود كه‌ به‌ خصوص‌ مأمور به‌ هدايت‌ نباشد ولكن‌ داخل‌ در عموم‌

📝 فاسْئَلُوا أَهْلَ الذّكْرِ إِن‌ كُنتُمْ لَا تَعْلَمُون َ 
(سوره نحل‌ آيه‌ 43) باشد

💬و سالك‌ را در هيچ‌ حالي‌ چاره‌اي‌ نيست‌ از استاد خاصّ اگر چه‌ به‌ وطن‌ مقصود رسيده‌ باشد

💬چه‌ آداب‌ وطن‌ را نيز او مي‌آموزد و والي‌ آن‌ مملكت‌ او نیز است

📜و ضرورت‌ عامّ در حال‌ سلوك‌ است‌ بلكه‌ در اواخر سلوك‌ كه‌ حصول‌ تجلّيات‌ ذاتيّۀ و صفاتيّه‌ شد نيز همراهي‌ او در كار ؛ و آنچه‌ از ارباب‌ سلوك‌ در باب‌ آداب‌ و ارادت‌ خدمت‌ شيخ‌ ذكر كرده‌اند مراد استاد خاصّ است‌ اگر چه‌ در عامّ نيز واسطۀ قيام‌ او در هدايت‌ مقام‌ خاصّ به‌ حسب‌ تفاوت‌ مراتب‌ ملاحظۀ ادب‌ و ارادت‌ لازم‌ است‌ .

🏷و آنچه‌ اكثر مي‌فهمند از توقّف‌ سلوك‌ بر شيخ‌ آنستكه‌ طلب‌ سلوك‌ بي‌راهنمائي‌ شيخ‌ و استاد و متابعت‌ او صورت‌ نبندد  و اين‌ اگر چه‌ چنين‌ است‌ ولكن‌ مرحلۀ ديگر نيز هست‌ از اين‌ بالاتر  چه‌ مرافقت‌ استاد خاصّ در جميع‌ احوال‌ بر ترتيب‌ مظاهر ، چنانچه‌ رمزي‌ از آن‌ بيايد ، از اهمّ شرايط‌ و اعظم‌ لوازم‌ است‌ و مرافقت‌ استاد عامّ نيز سيّما از براي‌ مبتدي‌ أولي‌ و أنسب‌

‼️و معرفت‌ استاد خاصّ در بدو امر به‌ طريقي‌ است‌ كه‌ در تحصيل‌ ايمان‌ اصغر گفت‌ و در آخر خود را شناساند .


https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


📿تصور خيالي اسم استاد خاص در حال ذكر📿

💮اوّل‌ آنكه‌ در حال‌ ذكر خيالي‌ اسم‌ استاد خاصّ را كه‌ وليّ ولايت‌ كبری‌ باشد به‌ طريق‌ ذكر تصوّر كند. 

☣{و مقام‌ آن‌ در جمعي‌ }{ در دل‌ ادني‌}{ از مقام‌ ذكر يا در اسافل‌ صدر ادني‌} از محاذي‌ ذكر ، استشفاعاً للذّاكر ثبت‌ كند. 

و اگر اسم‌ رسول‌ در مقام‌ اوّل‌ و خليفه‌ در مقام‌ ثاني‌ قرار دهد بهتر است
  

🔆و در بسطي‌ مقام‌ استاد را در يمين‌ صدرْ ميان‌ پستان‌ راست‌ و عضد قرار دهد.

🔆چون‌ از ذكر قالبي‌ ترقّي‌ نمايد  شبح‌ نوراني‌ رسول‌ و وليّ در مقام‌ مذكور (متواضعاً للمذكور مستشفعاً للذّاكر) هميشه‌ منظورش‌ باشد

 
♨️و اگر در اين‌ حالات‌ تصوّر استاد عامّ نيز در خارج‌ جسم‌ كند در طرف‌ يسار به‌ فصل‌ قليل‌ مواجهاً الي‌ جهة صورة‌ الذّكر ملتفتاً إليها متواضعاً مستشفعاً للذّاكر أولَی و أنسب‌ است‌

 
⚜و اين‌ دو تصوير را  مجمل‌ ذكر كرده‌اند

📜پس‌ اگر مقصودشان‌ اينست‌ كه‌ در حالات‌ ذكر به‌ اين‌ دو تصوير بر وجه‌ لزوم‌ يا اولويّت‌ پردازند كه‌ آن‌ نيز پيوسته‌ مقارن‌ ذكر باشد ، با جمعيّت‌ خاطر و حفظ‌ آن‌ از تفرقه‌ ، و سعي‌ در توجّه‌ به‌ واحد منافي‌ است‌ بلكه‌ التبّه‌ ذاكر را از ذكر باز مي‌دارد


📛 و به‌ اين‌ جهت‌ استاد من‌ از اين‌ طريق‌ به‌ غايت‌ منع‌ مي‌نمود ، و مي‌فرمود:

✅ بايد ذاكر در مبادي‌ روز و شب‌ و آغاز و انجام‌ اشتغال‌ به‌ ذكر  اين‌ تصوير را كند و بس‌ ؛

🔰 بلي‌ اگر قبل‌ از قدم‌ نهادن‌ در درجات‌ ذكر به‌ بعضي‌ از درجات‌ ذكر  در اسم‌ و مسمّاي‌ ولي‌ عمل‌ نمايد خوب‌ است‌ و موجب‌ سریان محبت است


🌐و در اين‌ احوال‌ حالتي‌ است‌ كه‌ حقيقت‌ رسول‌ و خليفه‌ معلوم‌ مي‌شود  و به‌ مثل‌ آن‌ امتحان‌ استاد عامّ نيز مي‌توان‌ كرد ، ولكن‌ شرح‌ آن‌ نتوان‌ كرد.

👁‍🗨 چه‌ غير صاحب‌ مرتبه‌ عظيمه‌ از ذكر را بسا باشد كه‌ از راه‌ افكند و حق‌ را به‌ صورت‌ باطل‌ يا عكس‌ آن‌ درآورد.

https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


🔆شانزدهم‌ ، سَهَر:🔆


🏷به‌ قدري‌ كه‌ طبيعت‌ را طاقت‌ باشد

📌به قوله‌ تعالی‌: 

📿قلِيلاً مِنَ الَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ 


هفدهم‌ ، دوام‌ طهارت‌:

⚜هيجدهم‌ ، مبالغه‌ در تضرّع‌ و ذلّت‌ و مسكنت‌ و خاكساري‌ در درگاه‌ ربّ العزّه‌
.
⚜نوزدهم‌ ، احتراز از مشتهيات‌ به‌ قدر استطاعت‌ .
بيستم‌ ، كتمان‌ سرّ:

‼️دوستان مطالب { ۱۷:۱۸:۱۹:۲۰}در یک پاراگراف شرح داده شده

💬و اين‌ از أوجب‌ شروط‌ است‌  و مشايخ‌ طريقت‌ و اساتيد اذكار را در وصيّت‌ به‌ اين‌ شرط‌ مبالغه‌ بي‌نهايت‌ است‌ ،

✴️خواه‌ در عمل‌ و اوراد ، و خواه‌ در حالات‌ و واردات‌ حاليّه‌ و مقاميّه‌ ، و اندك‌ تخلّف‌ و تجاوز از آن‌ را مُخلّ مقصد و مانع‌ مطلوب‌ مي‌شمرند . و توريه‌ در كلام‌ و مخالفت عزم‌ را در هنگام‌ اشراف‌ بر افشاء از لوازم‌ مي‌دانند

♨️ وَاسْتَعِينُوا عَلی حَوِائِجُكُمْ بالْكِتْمَان ِ
♨️بر این مطلب  مطلب‌ دالّ است‌

📚و از اين‌ راه‌ سيّد اولياء: علي‌ عليه‌ السّلام‌ به‌ ميثم‌ تمّار مي‌فرمايد:

🔖وَ فِي‌ الصَّدرِ لُباناتٌ إذا ضاقَ لَها صَدْرِي‌
نَكَتّ الارضَ بالكَفِّ وَأبدَيْتُ لَها سِرِّي‌
فمَهْما تَنْبُتُ الارْضُ فذاكَ النَّبتُ مِنْ بَذْرِي


📚و أبو عبدالله‌ عليه‌ السّلام‌ فرموده‌:

🔖مَا عُبدَاللهُ بشَي‌ءٍ أَحَبَّ اِلَيْهِ مِنْ الحَياء و فرمود:
أمْرُنا مَسْتُورٌ مُقَنَّعٌ بالمِيثاقِ فمَنْ هَتَكَ عَلَيْنا أذلَّهُ ال لهُ . 


📚و در حديث‌ ثمالي‌ وارد است‌ كه‌:

🔖وَدِدْتُ وَاللهِ أنِّي‌ اقْتَدَيْتُ خَصْلَتَيْنِ فِي‌ الشِّيعَةِ لَنا ببَعْضِ لَحْمِ سَاعِدي‌: النَّزْقِ وَ قِلَّةِ الْكِتْمَان ِ .

📚و در حديث‌ سليمان‌ بن‌ خالد است‌ از حضرت‌ صادق‌ عليه‌ السّلام‌ كه‌: 

🔖إنَّكُمْ عَلی دينٍ ، مَن‌ كَتَمَهُ أعَزَّهُ اللهُ وَ مَن‌ أذاعَهُ أذَلَّهُ اللهُ .


📌جابربن‌ يزيد گويد كه‌:


📜 حضرت‌ أبوجعفر محمّد باقر عليه‌ السّلام‌ هفتاد هزار حديث‌ به‌ من‌ گفت‌ كه‌ به‌ هيچ‌ كس‌ نگفتم‌ و هرگز نخواهم‌ گفت‌ . و چون‌ آن‌ جناب‌ از دنيا رفت‌ دل‌ من‌ بسيار تنگ‌ و گردن‌ من‌ به‌ حمل‌ آن‌ احاديث‌ گران‌ شد ؛ به‌ خدمت‌ أبوعبدالله‌ عليه‌ السّلام‌ عرض‌ كردم‌ كه‌ چنين‌ حالتي‌ مرا است‌ . فرمود: به‌ صحرا رو و حفره‌اي‌ حفر كن‌ و سر خود را در آن‌ بياويز و بگو محمّد بن‌ علي‌ الباقر عليه‌ السّلام‌ چنين‌ و چنان‌ به‌ من‌ گفت‌ و خاك‌ بر روي‌ وي‌ كن‌ . 


https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


همت مراقب ⚜


💎وقتی سالک در بدایت و ابتدای طریق برای سلوک الی الله قصد و نیّت کند تا به حق برسداین را «همّ» گویند.

💎 چه آنکه آهنگ حبیب کرده آرزوی دیدار معبود به او دست داده است. اهتمام به وصل در سرش آمده و با توبه‌ای که کرده عزم طلب حق برایش به وجود آمده است

‼️البته این قصد به گذشته کاری ندارد بلکه با امید به آینده،‌ حال را به مراقبت و مجاهدت پردازد تا کم‌کم به وصال و لقاء نائل آید.

📚خداوند می‌فرماید:


🏷«وَ لَقَد همّت به و همَّ بها لولا انّ رأی بُرهان ربّه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء انّه من عبادنا المخلَصین:
🏷زلیخا، یوسف را قصد کرد و یوسف هم آهنگ او کرد…»

📌در اینجا برای توضیح اینکه مراقبت حضرت یوسف علیه‌السلام به چه شکل همّ او را نسبت به زلیخا تغییر داد تا به اشکالی برخورد نکند، گوییم هر آینه زلیخا قصد کرد که یوسف را در آغوش بگیرد، یوسف نیز قصد و آهنگ نمود که او را زده و از خود دور کند و اگر دلیل و راهنمایی پروردگارش را (که به‌وسیله وحی و الهام، به او نمایاند) نمی‌دید و قصد خود را انجام می‌داد، عزیز مصر (شوهر زلیخا) او را هلاک و تباه می‌نمود

☣ یا زلیخا می‌گفت:


✴️ «یوسف خواست با من کار زشت کند،‌ من او را منع نمودم و جلوگیری کردم. از این جهت مرا زد»

✅خداوند این‌چنین کرد که دلیل و راهنمایی را به او نمایاند و بدی و کار زِشتِ زدنِ زلیخا را از او بازگردانَد؛ زیرا یوسف علیه‌السلام از بندگان برگزیده بود.

🔮از این مطلب نتیجه گرفته می‌شود همِّ آن‌ کس که مراقبت دارد، «حضرت حق» است و ذات باری‌تعالی در حوادث نصرت خاص خویش را شامل حال وی می‌نماید.

⚜عاقبت دست بر آن سرو بلندش برسد
⚜هر که در راه طلب همّت او قاصر نیست

📝در مراقبت میان «همّ» و «همّت» فرق است. بعضی گفته‌اند:
💮«چون مرید، مجرّد بود در بدایت از همّی و درنهایت از همّتی، او را مطلع بود».


🌐«همّ» آن است که مشغول گرداند ظاهر او را به عبادت
🌐 «همّت» آن است که جمع گرداند باطن او را به مراقبت.


👁‍🗨البتّه در بدایت سلوک سالک با همّ و قصدی که دارد، لازم است با صدق حرکت کند.

⏳«ربّ ادخلنی مدخَلَ صِدقٍ و اخرجنی مخرج صِدق:
⌛️ پروردگارا! مرا در صدق وارد کن و با صدق خارج ساز.»

🪔چون صدق همراه بودهمّتش به جانب واحد باشد و از کثرت و دوئیّت فارغ گردد و این حرکت برای لقاء تجرید لازم دارد تا به حقیقت برسد.

♨️ لذا به آنچه در طیّ طریق منازل بیند،‌ توقّف و توجّه نکند تا به لقای او برسد. دید، ثواب‌ها، نورها و الهامات را مقصد نداند بلکه نمک سفره بیند و امیدش، احدیّت و همّتش،‌ ربوبیّت باشد.


https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


💎چهاردهم‌ ، جوع‌ و كم‌ خوري‌💎


🔮و افضل‌ آنست‌ كه‌ باعث‌ ضعف‌ از سلوك‌ نشود و احوال‌ را مشوّش‌ ندارد و ان نیز از شروط مهمه است

📚و قول‌ حضرت‌ صادق‌:

🔖 الْجُوعُ إدامُ المُؤمِن‌ وَ غِذاءُ الرُّوحِ وَ طَعامُ الْقَلْبِ  بيان‌ این مرحله‌ است‌ .

📌و أفضل‌ اصنافش‌ صَوْم‌ است‌ و گاه‌ آن‌ لازم‌ است‌ ؛ چنانچه‌ درشرائط بعضی از اذکار کلامیه می آید

♨️پانزدهم‌ ، خلوت‌:♨️


🔰و آن‌ بر دو قسم‌ است‌: خلوت‌ عامّ و خلوت‌ خاصّ


‼️خلوت‌ عامّ و آن‌ را عُزلت‌ نيز گويند و آن‌ عبارت‌ است‌ از


✅كناره‌گيري‌ از غير اهل‌ الله‌ از مردمان‌ سيّما از (نِسوان‌ و )طفلان‌ و عوام‌ و ارباب‌ عقول‌ ضعيفه‌ و اهل‌ عصيان‌ و طالبين‌ دنيا مگر به‌ قدر حاجت‌ و ضرورت‌ ؛ و مصاحبت‌ و مجالست‌ با اهل‌ طاعت‌ منافي‌ اين‌ خلوت‌ نيست‌ و مكان‌ خاصّ در آن‌ شرط‌ نه‌ و آنچه در اخبار معصومین وارد است مراد این قسم است


چنانچه‌ أبوعبدالله‌ عليه‌ السّلام‌ مي‌فرمايد:

🏷 صاحِبُ العُزْلَةِ مُتَحَصِّنٌ بحِصْنِ اللهِ مُتَحَرِّسٌ بحَراسَتِهِ . فياطُوبی لِمَنْ تَفَرَّدَ بهِ سِراً وَ عَلَا نية ً


📌و امّا خلوت‌ خاصّ


💢 پس‌ اگر چه‌ در جميع‌ عبادات‌ و اذكار خالي‌ از فضلي‌ نيست‌ و لكن‌ در طائلفه‌اي‌ از اذكار كلاميّه‌ بلكه‌ در جميع‌ آنها در نزد مشايخ‌ طريقت‌ شرط‌ است‌ . و مراد اهل‌ اوراد از خلوت‌ اين‌ قسم‌ است‌ و شرط‌ است‌ در آن‌ وحدت‌ و دوري‌ از محلّ ازدحام‌ و غوغا و استماع‌ صوت‌ مشوِّشِ حال‌ و حِلّيتِ مكان‌ و طهارت‌ آن

⚜ حتَّی السقف‌ و الجُدران‌ و بايد گنجايش‌ آن‌ به‌ قدر ذاكر و عبادت‌ او باشد و بس‌  و قول‌ عيسي‌ وَليَسَعْكَ بَيْنُك َ  اشاره‌ به‌ آن‌ است‌

و بهتر آن‌ است‌ كه‌ يك‌ در داشته‌ باشد و روزن‌ و فُرجه‌ نداشته‌ باشد . و ذاكر را مندوب‌ است‌ كه‌ چون‌ داخل‌ آنجا شود بگويد:

♻️رَبِّ ادْخِلْنِي‌ مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي‌ مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي‌ مِن‌ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا . 

❇️پس‌ بگويد:

📿بِسْمِ اللهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ .
و دو ركعت‌ نماز كند

🔰و بعد از حمد در ركعت‌ اولی‌ اين‌ آيه‌ را بخواند

.

🏷وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَهَ يَجدِ اللَهَ غَفُورًا رَحِّيمًا . 

🔰و در ركعت‌ دوّم‌:


🏷رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَ إِلَيْكَ أَنَبْنَا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ

📜و بايد در اينجا از براي‌ ذكر بر روي‌ زمين‌ نشيند يا
چیزی که‌ از زمين‌ برويد چون‌ بوريا و حصير  و در وقت‌ نشستن‌ مواجه‌ قبله‌ نشيند به‌ دو زانو يا متورّكاً يا مربّعاً . و اهتمام‌ در تعطير آنجا نمايد سيّما بخورات‌ لائقه‌ .


https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


👂مراقبه گوش{ اُذُن}🦻

🏷از مظاهر اسم «سمیع» حق‌تعالی همین گوش است که به انسان داده شده تا ادراک مسموعات کند.

‼️اگر آن را در مقابل دریافت کلمات رکیک، محرّمه، ناهنجار و زشت اعم از غیبت، دروغ، تهمت و اباطیل حراست و حفظ کند، هر آینه مراقبه آن را به جا آورده است.

در نتیجه گوش دل با گوش ظاهر متّحد شده و قابلیّت استماع کلمات الهی،‌ ملائکه، ارواح طیّبه و تسبیح و تحمید موجودات اعم از انسان و حیوان و غیره را پیدا می‌کند.

🌐 به‌عبارت‌دیگر وقتی گوش روحانیّت و معنویت گرفت، گوش برزخی باز شود و بشنود آنچه دیگران نشنوند و مُتلذّذ به ندای ملکوتیان و عرشیان گردد.

⚜امّا غفلت گوش آن است که حُجُب او را احاطه کرده باشند، آن‌وقت آن گوش همانند گوش چهارپایان شود. خداوند رحمان می‌فرماید:

🔱«و لهم أذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم اضلّ: آن‌ها گوش‌هایی دارند که با آن‌ها نمی‌شنوند و هم چون چهارپایان‌اند، بلکه گمراه‌تر.»


📚وقتی این‌طور شد انگار سنگینی بر گوش باشد و هیچ تفقهی در شنیدن نخواهد داشت. چنان‌که خداوند به رسولش فرمود:

📜«و مِنهُم مَن یَستَمِعُ إلیک و جَعلنٰا علی قلوبهم أکنّة أن یَفقَهُوه و في أذانِهم وقراً:

📜پاره‌ای از آن‌ها به سخنان تو گوش فرا می‌دهند؛ ولی بر دل‌های آن‌ها پرده‌ها نهاده‌ایم که نمی‌فهمند و در گوش آن‌ها سنگینی قرار داده‌ایم».

📌و در رابطه با گروهی که از این‌ها بدتر هستند، می‌فرماید:

🔖«یجعلون أصابِعَهُم في أذانهم: انگشتانشان را در گوش‌های خود می‌گذارند تا صدای حق را نشنوند.»


امّا خوشا به حال مراقبی که گوشش واعیه باشد. خداوند می‌فرماید:

✴️«لَنَجعَلَها لَکُم تذکرة و تعیها اُذنٌ واعیة:

✴️ تا آن را وسیله تذکری برای شما قرار دهیم و گوش‌های شنوا آن را دریابند و بفهمند».


🔰یعنی وقتی پندها و تذکرها و حقایق را می‌شنوند، گوش شنوا دارد و قبول می‌کند، چون پذیرش هست و ادراک هم هست. وقتی استماع باشد حقایق به نحوی در گوش دل رسوخ کند و جای گیرد که انگار از هاتف غیب می‌شنود.


در حریم عشق نتوان زد دَم از گفت و شنید
⚜ زآنکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش


❇️اگر کسی به محاسبه باشد، باید محاسبه گوش هم داشته باشد. چه آنکه مسموعات از این طریق به قلب می‌رسند. وقتی حارس و نگهبانی بر این دروازه گذاشته شود، از ورود دشمن و هر نوع میکروب جلوگیری می‌کند. آن وقت در شب گیر نکند و درمانده نشود. دو چیز در مکاشفات و مشاهدات بیشتر از اعضای دیگر موردتوجه است:

‼️ یکی چشم برزخی و دیگری گوش برزخی؛ و احتمال دارد گاهی هر دو باشد و گاهی یکی باشد و دیگری نباشد.

✍مرحوم محمدتقی مجلسی (مجلسی اوّل) نوشته است:

📜 «با استادم مرحوم شیخ بهایی به‌سوی مزار بابا رکن‌الدین در تخت فولاد می‌رفتم. به من فرمود: شنیدی؟ گفتم: نه! فرمود: از قبر بابا رکن‌الدین صدایی شنیدم که فرمود: ای شیخ! مرگ نزدیک است، آماده شو! و بعد از شش ماه استادم – که دائماً در فکر مرگ بود- وفات کرد.»

✅اینجا گوش برزخی شنیده، لکن چشم برزخی ندیده است.

🔮 به هر تقدیر خیلی روح‌بخش است و لذّت دارد گوشی روحانیّت پیدا کند و صدای ارواح را بشنود و این جز با مراقبه و ترک استماع هر نوع اباطیل حاصل نمی‌شود. در قیامت هم همه صفات به اندازه معرفت و دارایی عضو محاسبه و اجر و پاداش داده می‌شوند.

🔅فردا که زوال شش جهت خواهد بود
🔅قدر تو به قدر معرفت خواهد بود
🔅در حسنِ صفت کوش که در روز جزا
🔅حشر تو به‌صورت صفت خواهد بود


https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


💎دوازدهم‌، نيّت‌:💎


و آن‌ عبارت‌ است‌ از خالص‌ ساختن‌ قصد در سير و حركت‌ و جميع‌ اعمال‌ از براي‌ خدا تعالی، و قطع‌ طمع‌ از اغراض‌ دنيويّه‌ بلكه‌ اخرويّه‌ بلكه‌ از جميع‌ آنچه‌ به‌ خود راجع‌ شود

🪔 بلكه‌ در اواخر حال‌، امر به‌ انتفاء نيّت‌ منتهي‌ گردد چنانچه‌ از بزرگي‌ سؤال‌ كردند كه‌ ما تُريدُ ؟ قال‌: اُريدُ أن‌ لا اُريد.

✅پس‌ از اين‌ مرحله‌ بايد سالك‌ چشم‌ دل‌ از ديدن‌ و نديدن‌ و رسيدن‌ و نرسيدن‌ و دانستن‌ و ندانستن‌ و ردّ و قبول‌ بپوشد.

💠 بلكه‌ شرط‌ سلوك‌ در محبّت‌ كامله‌ آنستكه‌ محبوب‌ را نيز فراموش‌ كند. چه
‌ هنوز سر و كار با محبّت‌ است‌. و قطع‌ طمع‌ در نزد سالكين‌ عبارت‌ است‌ از اين‌ مرحله‌





سيزدهم‌ ، صَمْت‌:


👁‍🗨و آن‌ بر دو قسم‌ است‌: عامّ و مضاف‌ ، و خاصّ و مطلق‌ .

🔴و اوّل‌ عبارت‌ است‌ از حفظ‌ لسان‌ از زائد بر قدرِ ضرورت‌ از كلام‌ با ناس‌ ، و اكتفاء در ضروري‌ باَقلِّ مايُمْكِن‌ . و اين‌ قسم‌ سالك‌ را در همه‌ اوقات‌ سلوك‌ بلكه‌ مطلقاً لازم‌ است‌ و آنچه‌ در اخبار وارد است‌ اشاره‌ به‌ اين‌ قسم‌ است‌

📚 چنانچه‌ امام‌ محمّد باقر عليه‌ السّلام‌ در حديث‌ ابي‌ حمزه‌ فرموده‌ است‌: 

🔖اِنَّما شيعَتُنَا الْخُرْس ُ .  و اين‌ كلام‌ ابي‌ عبدالله‌ عليه‌ السّلام‌ است‌ كه‌: الصَّمْتُ شِعْارُ الْمُحِبّين َ، وَ فيهِ رِضَا الرَّبِّ ، وَ هُوَ مِنْ
 اَخْلاقِ الانْبیاءِ وَ شِعارِ الاصْفياءِ .


📚و در حديث‌ بزنطي‌ است‌ از ابي‌ الحسن‌ الرضا عليه‌ السّلام‌ كه‌:

🔖اَلصَّمْتُ بابٌ مِنْ أبْوابِ الْحِكمَةِ ، وَ اِنَّهُ دَليلُ كُلِّ خَيْرٍ... 

📌به‌ اين‌ سبب‌ جماعتي‌ از صحابه‌ ، حَصاة‌ در دهان‌ خود مي‌گرفتند تا خود را به‌ صَمت‌ معتاد سازند . 

♨️و دوم‌: عبارت‌ است‌ از حفظ‌ لسان‌ از كلام‌ با ناس‌ ، بلكه‌ خارج‌ مطلقاً و آن‌ از شرايط‌ لازمه‌ است‌ در اذكار حصريّه كلاميّه‌ . 

‼️و امّا در اطلاقيّات‌ ضرور نيست‌ اگر چه‌ افضل‌ است‌ . و در صورت‌ تعسّر در حصريّات‌ يا عدم‌ امكان‌ ، ذكر را دراوقات‌ متقاربه‌ توزيع‌ و در خلال‌ آن‌ از چهار چيز اجتناب‌ نمايد:

مخالطه‌ با عوام‌ ، و كثرت‌ كلام‌ ، و كثرت‌ مَنام‌ و كثرت‌ طعام‌ . 


https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


🔮مراقبه زبان { لسان }🔮


💎از اعضایی که مراقبت از آن به طور مدام واجب است و در واقع ترجمان قلب و مقاصد آن است زبان می‌باشد

📜 یکی از نعمت‌های خدای بزرگ همین زبان است که به بعضی با خصوصیت خاصی عطا فرموده است چنانچه در قرآن می‌فرماید:

🔖 «و جعلنا لهم لسان صدق علیاً: ما به اسماعیل لسان صدق دادیم و او را بلند گردانیدیم.» و حضرت ابراهیم علیه‌السلام از خدا درخواست لسان صدق کرده و عرض می‌کند: «وَ اجعل لي لسانَ الصدق».

📌از آنجا که انبیاء درخواست زبانی وارسته می‌کنند و به بعضی زبان صدقِ مخصوص می‌دهند، معلوم می‌شود که اهمیّت آن کمتر از جوارح و اعضای دیگر نیست.

🕋خواندن نماز دعا، قرآن و مستحبات منوط به زبان است و همچنین ارتباط با زن، فرزند، همسایه، دوست، استاد، درس و دیگر ممدوحات بستگی تام به زبان دارد

📜 از آن طرف اکثر معاصی که موجب قساوت قلب می‌شود هم از او صادر می‌شود؛ مانند دروغ، غیبت، تهمت، افتراء، فحش، کفریات، لقلقه گفتن، بیهوده‌گویی، تنابُز به القاب، کلمات مستهجن و رکیک، اختلاف افکندن و امثال این‌ها. پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود:

🔖 «آنان‌ که پُرگویی در غیر یاد خدا می‌کنند، قلب‌هایشان قاسی است ولیکن خودشان درک نمی‌کنند.»

♨️لازم است سالک ترک افزونی کلام کند و به موجز و مختصر اکتفا نماید و شرط کند که بیش از مقدار ضرورت سخن نگوید.

🔆زبان سَر را با زبان دل یکی کند در سخن گفتن نسبت به پدر، مادر، استاد، بزرگان و همسایه کمال احتیاط را روا بدارد. اگر نتواند، پس شرط و نذر کند و یا زبان را به استغفار، تحمید، تمجید، تمایل و تسبیح حق‌تعالی مشغول کند.

🌐 از شهوت کلام پرهیز کند همان‌طور که از شهوات دیگر پرهیز می‌کند.

♻️ به نحو مشروع آن را در حبس و بند کند مخصوصاً جدال، اشکال‌تراشی،‌ عیب‌جویی و نقص در کلام را به هر مقدار که ممکن است ترک کند.

‼️ چه آن‌که ریشه انیّت و عُجب را قوی کرده و انسان خیال می‌کند که کسی شده است!

🔱مسئله نفاق در زبان مطلب ساده‌ای نیست. «یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم»؛

⚜یعنی آن‌ها به زبان خود چیزی می‌گویند که در دل ندارند. منافقِ غیر مراقب راه را بر مخاطب مشتبه کند،‌ یا راه تلبیس پیش گیرد.


💯زبان از حیث حدّت و شدّت به تیزی شمشیر تعبیر شده است لکن سالک و اهل ایمان به خاطر مراقبه نفسانی پرهیز دارند که دیگران از زبانشان آسیب ببینند.

📜از پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در کتاب ارشاد القلوب روایت است:

🔖«اکثر خطایا ابنُ آدمُ مِن لسانه»؛ یعنی اکثر خطاهای انسان از زبانش می‌باشد.


این‌که فرمودند:

✴️ «رب تال القرآن و القرآن یلعنهُ»،

یعنی چه‌بسا کسی قرآن می‌خواند و قرآن لعنتش می‌کند. به خاطر دوئیّت بین زبان و قلب است و در طریق الی الله زبان مترجم قلب است و با او مخالف نیست. اگر کسی مراقبه لسان داشت و حدّ او را مراعات نمود و آن را به محرّمات آلوده نکرد، آنگاه وقتی با خدا صحبت می‌کند (نماز) و یا وقتی حضرت حق با او صحبت می‌کند (قرآن) کارش به‌جایی می‌رسد که به زبان سَر می‌گوید و به زبان دل جواب لبیک را می‌شنود و در کشف و شهود با انبیاء و اولیاء صحبت می‌کند. اصلاً خدا از زبان این عبد که با ملاحت و صدق و صفا از عمق جانش او را می‌خواند، خوشش می‌آید. امید است با مراقبه این عضو تجلیّات ربّانی شامل همه اهل سلوک گردد و به مقام کلیم اللّهی نائل آیند. ان‌شاءالله.

https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


دهم‌، ارادت‌:


🔮و آن‌ عبارت‌ است‌ از اينكه‌ باطن‌ خود را از تعلّق‌ خاطر و كمال‌ اخلاص‌ و محبّت‌ نسبت‌ به‌ مقنّنِ قوانينِ اعمالي‌ كه‌ آن‌ را شريعت‌ خود قرار داده‌ كه‌ صاحب‌ شريعت‌ و خلفاي‌ او باشد چنان‌ خالص‌ كند كه‌ هيچ‌ غشّي‌ در آن‌ نباشد.

♨️و بايد در اين‌ مرتبه‌ به‌ سرحدّ كمال‌ باشد. واين‌ مرحله‌ را در تأثير اعمال‌ مدخليّتي‌ است‌ تامّ و آنچه‌ امر شده‌ در ردّ اعمال‌ بدون‌ ولايت‌ رسول‌ صلّی الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ دالّ بر اين‌ مطلب‌ است‌ و از اعظم‌ دلالات‌ است‌

💢و تحصیل این محبت يكي‌ از منازل‌ است‌ كه‌ طيّ آن‌ محتاج‌ به‌ حركتي‌ است‌ كه‌ بعد از اين‌ ذكر كرده‌ مي‌شود.

🌐و از تتمه اين‌ ارادتست‌ ارادت‌ و اخلاص‌ نسبت‌ به‌ ذرّيه‌ رسول‌ صلّی الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ و منسوبان‌ و شعائر ايشان‌ از مَشاهد و قبور و كتب‌ جامعه‌ كلمات‌ شريفه ايشان‌

👁‍🗨و چون‌ اصل‌ قوانين‌ و قواعد از جانب‌ پروردگار است‌ ملازمت‌ آثار محبّت‌ و شفقت‌ و مهرباني‌ نسبت‌ به‌ جميع‌ منسوبان‌ پروردگار كه‌ عبارت‌ از مخلوقات‌ است‌، چه‌ از حيوان‌ و چه‌ از غير آن‌ در هر يك‌ به‌ حسب‌ آنها لازم‌ چنانكه‌ حديث‌ دالّ بر اينكه‌ عمده شعب‌ ايمان‌ هُوَ الشَّفَقَةُ عَلی‌ خَلْقِ اللهِ بدان‌ مشير است‌.

🔴و بايد اظهار لوازم‌ خلوص‌ و شفقت‌ را به‌ جاي‌ آورد كه‌ آن‌ را در حصول‌ خلوص‌ باطني‌ غايت‌ تأثير است‌ و همچنين‌ نسبت‌ به‌ اوستاد و شيخ‌ و مفتيان‌ او.


🔹يازدهم‌، ادب‌ نگاهداشتن‌ نسبت‌ به‌ جناب‌ مقدّس‌ باري‌ و رسول‌ و خلفاي‌ او🔹

❇️و اين‌ مرحله‌ايست‌ مغاير ارادت‌  اگر چه‌ در بعضي‌ موارد مجتمعند و اين‌ شرط‌ از مُعظم‌ شرائط‌ است‌.


✴️شخصي‌ در خدمت‌ امام‌ عليه‌ السّلام‌ سخني‌ كه‌ در او شائبه‌ ثبوت‌ قدرتي‌ از براي‌ امام‌ عليه‌ السّلام‌ بود اظهار نمود،

امام‌ عليه‌ السّلام‌ بر خاك‌ افتاد جبين‌ مقدّس‌ بر خاك‌ ماليد.
و ديگري‌ به‌ زبانش‌ سخن‌ از اعتراض‌ گذشت‌ دهان‌ خود را
 به‌ خاكستر انباشت‌.


♨️و طائفه‌اي‌ از ارباب‌ قلوب‌ قرآن‌ را نشسته‌ نخوانندي‌، به‌ دو دست‌ گرفته‌ مواجه‌ قبله‌ ايستادندي‌ با نهايت‌ عجز و مسكنت‌ تلاوت‌ نمودندي‌.

♨️ و در حضور قرآن‌ يا ننشستندي‌ يا غايت‌ ادب‌ را ملحوظ‌ داشتندي‌ چنانكه‌ در حضور سلاطين‌.
و بعضي‌ در تعظيم‌ اسماء الله‌ و اسماء شريفه رسول‌ و أئمّه‌ عليهم‌ السّلام‌ برخاستندي‌.

🌐و برخي‌ در نشستن‌ و رفتن‌ و خوردن‌ و ساير حالات‌ چنان‌ زيستي‌ كه‌ خداي‌ تعالی‌ را در اينجا حاضر ديدي‌ و ادب‌ را ملاحظه‌ كردي‌.
و ملاحظه ادب‌ در حين‌ عرض‌ حاجات‌ و احتراز از الفاظ‌ امر و نهي‌، از جمله‌ لوازم‌ است‌.



https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA




⌛️مراقبه دست { ایدی }⏳



🙌از جمله اعضای هفت‌گانه که حفاظت آن لازم است دو دست انسان است که اکثریّت کارهای فعلی انسان بدان مرتبط می‌باشد

📚در وصف حضرت حق می‌گوییم:


📜«یا باسط الیدین بالعطیه: ای خدایی که دو دستان تو برای عطا و فیض به خلق همیشه بسیط و باز است.»

📌چه آن‌که قبض و بسط و عطا و منع از طریق این عضو تحقق پذیرفته و با دو دست انجام می‌گیرند

♨️در افعالی همانند وضو، تیمم، نماز، جهاد، خمس، زکات، انفاق و اُکل و شُرب، به دست گرفتن قرآن، مساعدت و کمک به برادران دینی، مانع شدن از ظلم ظالم به مظلوم و امثال این‌ها دست‌ها دخالت تام دارند

💢از آن طرف می‌توان از سیلی زدن به یتیم، قبض اموال نامشروع، دست زدن به نامحرم و نجاسات و امثال این‌ها را از جمله تخلّفات این عضو نام برد.

⚜مراقبهٔ دست و انگشتان و حفظ آن‌ها از گناهان کار ساده‌ای نیست بلکه اهتمام همیشگی لازم دارد.

📓 قرآن کریم در مورد پا خیلی کم متذکّر شده ولی در مقابل، استعمالات زیادی در مورد دست شده است

✍ حتّی بعضی جاها خداوند از قدرت خود به دست تعبیر کرده و می‌فرماید:

🏷 «یدالله فوق ایدیهم: دست خدا بالای همه دست‌هاست.» «بیدک الخیر: تمام خوبی‌ها به دست توست.»

☣حضرت حق گناهان و سیئات را نیز به «دست» که مظهر قدرت بوده نسبت داده و می‌فرماید:

📝«ظَهَر الفسادُ في البَرِّ و البَحر بِما کَسَبت أیدی الناس: فساد در خشکی و دریا به خاطر کارهایی که مردم با دستانشان انجام داده‌اند آشکار شده است.»

و اشاره دارد که در قیامت دسته‌ای انسان به کارهایی که کرده‌اند شهادت می‌دهند.

🔮 «یَوم تَشهَدُ علیهم ألسِنَتَهم و أیدیهم و أرجلهم بِما کانوا یعملون: در آن روز زبان‌ها و دست‌ها و پاهایشان بر ضدّ آن‌ها به اعمالی که مرتکب می‌شدند، گواهی می‌دهند.»

‼️از آنچه ذکر شد، می‌توان به اهمیّت این عضو پی برد پس در نتیجه از نظارت و رسیدگی و مراقبت از آن در امور فردی و اجتماعی نباید غافل شد.

📜اگر این جهت مراعات شود آن دست، دست خدایی شده و هر چه از او به ظهور رسد، الهی، ملکوتی و حقیقی می‌باشد و موجب خشنودی رب می‌گردد و اگر مراعات نشود و بسیاری از خطایای مذمومه و سیئات همانندِ قبض اموال ایتام و مظلومان امضا علیه مظلومان و صاحبان حقوق از او صادر شود، جز آتش دوایی دیگر برای کوتاه کردن این دست‌ها نیست. مگر این‌که حقوق مصادره شده به اهلش بازگردانده شود و آن‌ها راضی گردند و شخص از خطاهای این عضو توبه کند.

https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


🌐هفتم‌، محاسبه‌:🌐


📚چنانكه‌ حديث‌:

📝حَاسِبُوا أنفُسَكُم‌ قبْلَ أن‌ تُحاسَبُوا  بدان‌ امر است‌. 

📚و حضرت‌ موسی‌ بن‌ جعفر عليه‌ السّلام‌ در حديث‌ يمانی‌ فرموده‌: 

🔖لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحاسِب نَفْسَهُ كُلَّ يَوْمٍ . 


🌑و آن‌ عبارت‌ است‌ از آنكه‌ وقتي‌ از شبانه‌ روز خود را معيّن‌ نمايد از براي‌ رسيدن‌ حساب‌ خود

👁‍🗨 از مبدأ وقت‌ سابق‌ تا اين‌ وقت‌ را ملاحظه‌ نمايد كه‌ در آنچه‌ بر آن‌ عازم‌ شده‌ با ساير احكام‌ لازمه‌، آيا
⁉️ عامل‌ او كه‌ بدن‌ يا نفس‌ باشد خيانتي‌ كرده‌ يا نه‌.

🔮هشتم‌، مؤاخذه‌:🔮


🔆و آن‌ عبارت‌ است‌ از اينكه‌ بعد از ظهور خيانت‌ در مقام‌ تأديب‌ و تنبيه‌ و سياست‌ بر آيد به‌ عتاب‌ و خطاب‌ بلكه‌ به‌ زجر و ضرب‌ و عذاب‌، چنانكه‌ از يكي‌ از اكابر مأثور است‌ كه‌ در مُصلاّ ي‌ خود تازيانه‌ داشتي‌ و بعد از محاسبه‌ نفس‌ و ظهور خيانت‌، خود را با آن‌ تأديب‌ كردي‌

🔅 و ديگري‌ مي‌گذشت‌، در راه‌ عمارتي‌ تازه‌ ديد پرسيد چه‌ وقت‌ ساخته‌اند ؟

🌐پس‌ به‌ ملاحظه‌ اين‌ سؤال‌ لَغو سالي‌ آب‌ نياشاميد
💠و شخصي‌ در زمان‌ حضرت‌ عيسي‌ عليه‌ السّلام‌ در عذرخواهي‌ اينكه‌ روزي‌ شكايت‌ از گرما كرد چهل‌ سال‌ عبادت‌ كرد

🔰و چنانچه‌ خيانتي‌ كه‌ صادر شده‌ امري‌ مي‌باشد كه‌ مكافاتي‌ براي‌ آن‌ در شرع‌ رسيده‌ به‌ مكافات‌ آن‌ شتابد.

💎نهم‌ مُسارعت‌:💎


يعني‌ در آنچه‌ عزم‌ مي‌كند به‌ مقتضاي‌ امر وَ سَارِعُوا به‌ كردن‌ آن‌ شتابد قبل‌ از آنكه‌ شيطان‌ مجال‌ وسوسه‌ يابد.


https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


💎مراقبه شکم { بطن }💎


⚜حیات و قوام انسان به اُکل و شُرب است


🔮چه اگر نخورد و نیاشامد رمقی نیابد و از بین برود پس به اندازه ضرورت ارضای این غریزه خدادادی لازم و ضروری است و بیشتر از ضرورت بستگی به نیاز و استعداد مزاج دارد که افراد با هم فرق می‌کنند.


📌مراقبه این عضو به این است که آنچه اکتساب می‌کند و می‌آورد

⁉️ برای اُکل و شُرب از حلال یا حرام یا شبهه معلوم باشد و به‌عبارت‌دیگر متوجّه باشد که آنچه در جوف انسان می‌رود از کجا تهیّه شده است؟

آیا رضایت خدا در آن بوده یا نه؟
❓ با منّت به دست آمده یا بی منّت؟
❓ با زرنگی و کلک و حقّه به دست آورده شده؟
❓ یا از راه مباح و بی‌دغدغه؟


📚حضرت عیسی علیه‌السلام فرمود:


📝«خورشت من جوع (گرسنگی) است»‌. نان داشت امّا خورشت نداشت از بس از گیاهان و سبزیجات بیابان خورده بود رنگش به سبزی تمایل داشت

📚 حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام:


📝 نان خشکی را که به دندان خُرد نمی‌شدبا زانو قطعه‌قطعه می‌کرد و می‌خورد گوشت خیلی کم می‌خورد و یا هنگامی‌که دو خورشت مثل نمک یا شیر داشتند یکی را میل می‌کرد.


📜دستوراتی که در ادعیه و اذکار آمده همه منوط به این است که بطن را پُر نکنید و از روی شهوت غذا خورده نشود غذای خورده شده باید سبک باشد و به خوردن حداقل آن اکتفا شود تا درب القاء، کشف الهام و اسرار بازگردد و باطن با باطن غیب اتّصال پیدا نموده و جلوه تجلیّات به روی انسان باز شود. تازه! اغذیه و اطعمه بهشتی هم برای انبیاء و اولیاء می‌رسد.


📚سیّد مرسلین صلی‌الله علیه و آله بارها فرمود:


🔖 «من مثل شما نیستم؛ نزد پروردگار و در ظلّ او هستم شب را نزدش به سیر می‌برم و او مرا طعام می‌دهد و سیراب می‌کند.»


☣یعنی با داشتن جنبه جسمانی خصوصیّت و شأنشان به قدری ممحّض در حق بوده که حق او را به تجلّی کفایت می‌کرد.


♨️ پس راه باز است و اگر این عضو کمالِ مراعات را معمول بدارد. تجلّی‌ات الهی و ارزاق و اطعمه به او می‌رسد و آن اطعمه درب ملکوت را به روی سالک باز می‌کند و از غیب الغیوب، افاضات و تفضّلات خواهد رسید.

گرچه حق نعمت ظاهر و باطن را بر همه ارزانی داشته است امّا درباره عدّه‌ای فرموده:

🔱«لاٰکِلون مِن شجرٍ مِن زَقّوم. فَمالِئونَ مِنها البطون:
قطعاً از درخت زقّوم می‌خورید و شکم‌ها را از آن پُر می‌کنید.»


🔆«اولئک ما یأکلون فی بطونهم إلّا النار:

🔅نمی‌خورد شکم‌هایشان مگر آتش جهنم نصیبشان شود.»


‼️و درباره عدّه‌ای آمده است:

✴️«ثَمَّ کُلی مِن کلِّ الثَمرات فَاسلُکی سُبُل ربِّک ذُلُلاً:

از میوه‌های شیرین تغذیه کنید و راه پروردگارتان را با طاعت بپویید.» و آنگاه این خوردن‌ها «فیه شفاء للناس: شفا و درمان می‌شود.»

♻️آنچه مهم است حراست از این عضو می‌باشد که آثار وضعیتش را حضرت حق و امامان بیان کردند.

🌐مثلاً خوردن خاک حرام است اما خوردن تربت امام حسین علیه‌السلام به قصد شفا حرام نیست

🌐 و یا با خوردن شراب تا وقتی‌که اثرش باقی است (چهل روز) نمازِ نمازگزار قبول نمی‌شود؛

🍯اما در عسل مصفّا، شفاست و ده‌ها مورد نظیر این‌ها که باید بطن را به مراقبت واداشت

🧜‍♂و مأمورانی را گماشت تا هر میکروبی وارد آن نگردد.

🪔امام حسین علیه‌السلام روز عاشورا دشمن را موعظه کرد و کسی متأثر نشد سپس حضرتش علّت را فرمود:

🕯«ملئت بطونکم من الحرام فطبع الله علی قلوبکم: شکم‌هایتان از حرام پُر شده، خدا بر قلب‌هایتان مُهر زد.»

پس مراقبه این عضو لازم و ترک آن مساوی با قساوت قلب و بی‌حالی در عبادات و عدم توجّه به حقایق می‌شود.



https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA


⌛️چهارم‌، وفا


💎تا هر حالي‌ مقامي‌ شود چه‌ قليل‌ عمل‌ با دَوام‌
 افضل‌ است‌ از كثير آن‌ بدون‌ آن‌؛ كه‌ در حديث‌ أبي‌ جعفر عليه‌ السّلام‌ در روايت‌ زراه‌ فرموده‌ است‌: 


🔮أحَبُّ الأعْمَالِ إلی‌ اللهِ مادَاوَمَ عَلَيْهِ العَبْدُ وَ إنْ قل َّ. 

🔅پنجم‌، ثبات‌ و دوام‌🔅


📝و مراد از ثبات‌ آنست‌ كه‌ هر آنچه‌ را كه‌ عزم‌ و وفا نمود بر آن‌ ثبات‌ ورزد و از آن‌ تخلّف‌ نكند و در تخلّف‌ آن‌ خوف‌ خطر است‌ چه‌ حقيقت‌ عمل‌ بعد از ترك‌ آن‌ به‌ مخاصمت‌ بر مي‌خيزد.

📌 پس‌ تا جزم‌ بر وفا و ثبات‌ ننمايد بر عملي‌ عزم‌ نكند

💮و از اين‌ راه‌ به‌ رفق‌، مأمور شده‌ كه‌ به‌ تدريج‌ بدن‌ و نفس‌ را در تحت‌ اطاعت‌ خود درآورد تا تواند بر مافوق‌ آنچه‌ مزاول‌ آنست‌، ثبات‌ ورزد

💢و ماداميكه‌ ثبات‌ در مرحله‌اي‌ را جازم‌ نباشد عازم‌ آن‌ نگردد و در مرحله سابق‌ توقّف‌ كند. و اين‌ توقّف‌ را به‌ جهت‌ حصول‌ مقام‌ در حالِ اول‌، اهل‌ سلوك‌ به‌ منزله قصد اقامه‌ در منزلي‌ مي‌شمارند و ثباتي‌ كه‌ مذكور شد يكي‌ از درجات‌ صبر است‌.

♨️ششم‌، مراقبه‌:♨️


🔰و آن‌ عبارت‌ است‌ از متوجه‌ و ملتفت‌ خود بودن‌ در جميع‌ احوال‌، تا از آنچه‌ بدان‌ عازم‌ شده‌ و عهد كرده‌ تخلّف‌ نكند.

‼️و دو مراقبه ديگر هست‌ كه‌ بدان‌ اشاره‌ مي‌شود.



https://t.me/+SsCjMgfxgZ_2VvwA

Показано 20 последних публикаций.