#part658 مــــــ💄ــــــاتیک
بهت زده خیره صورتش شد
_ لادن؟
صدایی از سمتش نشنید
سیلی آرامی روی گونه اش زد
_ لادن ... صدامو میشنوی؟
استرس چندین برابر از قبل سمتش حمله ور میشود
دست و پایش را گم کرده بود
سیلی های پی در پی اما آرام روی گونهاش زد و صدایش را بالا برد
_ لادن ... باز کن چشماتو
صدای منو میشنوی؟ لادن
فایده ای نداشت
تنش خیس از عرق بود
وحشت زده دستش را از زیر پتو بیرون کشید
سعی کرد نبضش را پیدا کند
نتوانست!
آنچنان عصبی و مضطرب بود که حتی فراموش میکرد نفس بکشد و به خرخر افتاده بود
تا چند روز دیگه افزایش قیمتمون اعمال میشه
ورود با قیمت قبلی👇❤️
https://t.me/c/1477574810/56236
بهت زده خیره صورتش شد
_ لادن؟
صدایی از سمتش نشنید
سیلی آرامی روی گونه اش زد
_ لادن ... صدامو میشنوی؟
استرس چندین برابر از قبل سمتش حمله ور میشود
دست و پایش را گم کرده بود
سیلی های پی در پی اما آرام روی گونهاش زد و صدایش را بالا برد
_ لادن ... باز کن چشماتو
صدای منو میشنوی؟ لادن
فایده ای نداشت
تنش خیس از عرق بود
وحشت زده دستش را از زیر پتو بیرون کشید
سعی کرد نبضش را پیدا کند
نتوانست!
آنچنان عصبی و مضطرب بود که حتی فراموش میکرد نفس بکشد و به خرخر افتاده بود
تا چند روز دیگه افزایش قیمتمون اعمال میشه
ورود با قیمت قبلی👇❤️
https://t.me/c/1477574810/56236