باسلام وخسته نباشید یک داستان طنز ,,,😜😜😜😜🌺🌺🌺🅰
تبعیض در مرگ ,,,,,
خدا همه رفتگان شمارو بیامرزه ,,روزی از روزها حاجیه خانم محل ما به رحمت ایزدی رفت الهی هر جا هست نور به قبرش بباره ,,ما همسایه ها همگی بسیار ناراحت شدیم وشاید قطره اشکی هم ریختیم ,,از لحظه ای که اون بنده خدا تصمیم به رفتن گرفت همه بنوعی به تلاطم افتادند ,,هنوز لحظه ای از سفرآن مرحوم نگذشته بود که ,,,جای شما خالی😜😜بوی روغن حیوونی وآرد سرخ شده به مشام همه همسایگان رسید ,,لبخند زودگذر از آن مرحومه که خداوند در آن دنیا قبرش راچراغانی کندبه لبهای ما نشست ,,الغرض شب شد ,,حلوای زعفرانی که رویش پر از خلالهای پسته ؟؟نا گفته نماند پسته های قهقهه زن وبادام وگردو ونارگیل بود به خانه های مارسید ,,چقدر خوشمزه بود 😊😊خداوندبیامرزد 😢😢کارها بسیار خوب پیش میرفت ,بقول امروزیا رله بود,,هفت شبانه روز جشن وجشن ,,,😷😷ببخشید بیراه هم نمی گم ,,آقا ما خوردیم وخوردیم وبرنجهای زعفرانی وگوشتهای جانانه وصدای ظرف وظروف غذا از آن خانه دست بردار نبود ,,داشته باشین تا برگردیم 😜😜
مداح های گرانقیمت باماشینای آخرین سیستم ,,خداییش مرگ شیکی بود ,تمام در وپیکر حاجیه خانم پر بود از پارچه نویسی از مش رجب بقال تا فیضی بقال همه یادگاری نوشته بودن ,,بابا تومجلس همه تو تلگرام بودن ,,همه بروز وز رسانی شده بودن ,دل بازماندگان شاد ,,آخ نگو مداح ها با صدای رسا وسرودن اشعار غمگین هر چه توانستن دل شنونده ها را آب کردن ,,آخه حاجیه خانم طفلی سنس نداشت فقط ۹۸ سالش بود , اندرون خرماها پر بود از گردوها وخلالها ,,خلاصه دل هر بیننده ای آب میشد خدا با انوار محشورش کند ,,هر چند اون اصلا گناهی نداشت,,😊😊نقل های رضاییه 😷😷نه نه ارومیه در کاسه های بلورین شیک عجب مرگی بود 😳😳خلاصه کلاس نه در حد معمول باورکنی دکترا ,,خدایش بیامرزد ,
دراین مرگ شیک کی خورد وکی بردبه شما چه ؟؟به من چه؟؟؟به ایشان چه؟؟همه خوردیم وبردیم وجیکمونم در نیومد ,,واما😂😜😊😄روزی فخری بیچاره زن ساده لوح کوچه سرشو گذاشت زمین که بند وبساط رو جمع کنه وبره 😊😊آخ یه محل از دستش راحت شدن اصلا زن فضولی بود آی راحت شدیم دوروز بود که پزشکی قانونی اجازه دفن جسد را نمیداد,فهمیدیم این زنه مشکل مالی داشته 😊😊اصلا زنده هم بود نفعش به کسی نمیرسید ,والله ,,
آخه اینم شد عزاداری,؟؟خدا بیامرزه حاجیه خانمو,هنوز مزه زعفرون مشهد زیر دندونمونه ,,والله فخریم کار بود کرد مردن,,😜😜مرد اما چه فایده؟؟مداح ها که یکی زرین تاج خانم بودبین فاتحه خوابش میبرد , دندوناشو انداخته بودتو لیوان وهی میشست ومبخوند من ارتباط بین شستن دندون وخوندن رو نفهمیدم پدر بیامرز فکر میکرد مثلا اگه بشوره خوابش نمیگیره یا صداش میشه آلن دولون ,,,😂😂اصلا این مداحه انگار سالها نخوابیده وکمبوداش باید جبران بشه والله بخدا ,,وااااای فخری بگم چی بشی ,,دوتا دیس خرمای خشک گذاشته بودن تو سینی پلاستیکی وکور بشم اگه دروغ بگویم چند تا مگس جلوی چشم بنده حقیر خرابکاری ,,,بماند بگیم میشود غیبت ,,اصلا فخری خیرش به هیچکس نرسیده بود خوبه جهنم بشه بابا 😳😳آخر اینم شد مرگ؟؟؟تا شب هفت منتظر شدیم هیچی بویی ,,هیچ تکانی ,,ای بابا این دیگه کی بود؟؟مداح زرین تاج گفت ,حاجیه خانمو دیده که در یه باغ بزرگ داره انار وسیب میچینه ,وگلابی بین مردم پخش میکنه ,,ماشالله از اول هم دستش تو کار خیر بود ,اما فخری تو خواب مداح غیبت نباشد در یک بیابان لم یزرع ,,هراسان😳ترسان😳لرزان 😳وتنها قدم میزنه ,,عوضش حاجیه خانم با ایل وتبارش وچند تا قلمان توباغ عشق وحال میکنند ,,بابا حاجیه خانم امپراطوری بود برای خودش ,عجب زنی بود ,,😜😜بعد دخترم آتیش بجون گرفته نه گذاشت ونه برداشت وگفت ,,زرین تاج خانم منم تو خواب دیدم قبر حاجیه خانمو همه لایک میکردن 😳😳😳😳😳
موندم انگشت به دهان حیران 😳😳😳که ای خدای من تبعیض از کجا تا به کجا ؟؟
ملک الموت هم اینقدر مادی؟؟نوبر بود والله ,,باز یاد خوردنیهای یک هفته ای حاجیه خانم افتادم وهزاران درود,,😂😂ببخشید هزاران رحمت به روحش فرستادم روحش شاد وخدایش بیامرزد,,در هر حال پول بقول بعضیها خوشبختی نیاورد حد اقل طلب آمرزش که دارد 😜😜😜😜😜😜🌺🌺🌺🌺🅰
نویسنده اعظم سلیمانی ,,
https://t.me/+PDKCx5510Qu9Qxyxموفق باشید ,,🌺🌺🌺🅰