چند ماه پیش که بابام پیاده اومده بود مدرسه دنبالم،توی مسیر برگشتن به یه آقا رسیدیم که بهش میخورد خیلی سنش بالا باشه،بابام محترمانه بهش سلام کرد بعدم به من معرفیش کرد. فهمیدم قبلا معلم زبان بابام بوده،بعد سلام احوالپرسی یهو اقا رو کرد به من به انگلیسی پرسید که میتونم انگلیسی صحبت کنم یا نه،وقتی گفتم آره منو برد توی مکالمه و باهم صحبت میکردیم.
وقتی خداحافظی کردیم و رفتیم، یهو فهمیدم بابام داره گریه میکنه!
اولین بار بود گریشو میدیدم،خیییلیییی عجیب و تازه بود واسم. با همون صدای گرفته داشت قربون صدقم میرفت و میگفت که سربلندش کردم.
از اون روز به بعد انگیزه و ارادهام چند برابر شد:)))))
💌 از: شما
🫧
@YouBgo