مدرسه كه ميرفتيم
هربار كه دفتر مشقمون رو
جا ميذاشتيم معلممون ميگفت:
"مواظب باش خودتو جا نذارى
و ما ميخنديديم و فكر ميكرديم
نميشه خودمونو جا بذاريم !"
بزرگ كه شديم بارها و بارها
يه قسمت از خودمون رو جا گذاشتيم؛
توى يه كافه،
توى يه خيابون،
توى يه خاطره ...!
@ttoranj
هربار كه دفتر مشقمون رو
جا ميذاشتيم معلممون ميگفت:
"مواظب باش خودتو جا نذارى
و ما ميخنديديم و فكر ميكرديم
نميشه خودمونو جا بذاريم !"
بزرگ كه شديم بارها و بارها
يه قسمت از خودمون رو جا گذاشتيم؛
توى يه كافه،
توى يه خيابون،
توى يه خاطره ...!
@ttoranj