Фильтр публикаций


Репост из: سوره سینما
تجربه‌هایی از مواجهه با فیلم‌های فجر/ برداشت اول؛

💢 در ستایش یک شروع خوب!

🔸اولین فیلم به نمایش درآمده در چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم «صیاد» به کارگردانی جواد افشار بود که با واکنش‌های متفاوتی مواجه شد؛ این فیلم ایا آغاز جذابی برای فجر رقم زد؟

🔗 لینک مطلب

#جشنواره_فیلم_فجر
#صیاد

@SourehCinema


شرح حال

مستند درباره مهرداد بهار به روایت سازنده اش


پیام مستوفی در روزنامه همشهری نوشت :


 30 سال از تاریخی که ملک مهرداد بهار به جهانی بهتر رفت، گذشت. نخستین باری که با نام دکتر مهرداد بهار آشنا شدم به لطف حضور آقای بهرام بیضایی مهمان ویژه کلاس‌های درس تاریخ سینما و تحلیل فیلم استاد همیشه‌ام خسرو دهقان بود. به گمانم تابستان 1374.جایی که او از ایشان نام برد و هیچ‌کس نامی از او نشنیده بود. نه از او که از دکتر علی رواقی و دکتر بهمن سرکاراتی در ادامه. سکوت محض. از همان سال‌ها تلاش من برای شناخت مهرداد بهار آغاز شد. تنها بودم و برای پژوهش و مستند از همان آغاز راه نرفته، مسیر را دشوار دیدم. دیدم که تنها هستم با کیف کوچکی از نور، میکروفن و دوربین. که گاه حیرت مصاحبه‌شوندگان را از باب نبود تجهیزات و عوامل برمی‌انگیخت. تا افشین معاصر با تعدادی از اسناد و عکس‌ها و با لطف همیشگی‌اش از راه رسید و مسیر کمی هموار شد. و استادانی که با لطف فراوان و به اعتبار نام دکتر، پشت و جلوی دوربین کوچکم آمدند. تا بیماری همه‌گیر آمد و چند نفری هم فقط ضبط صدا شد. به‌هرحال سال‌هایی گذشت و من با تلاش بیشتر و مقدورات اندکم فیلم را به پایان رساندم. درباره مهرداد بهار جست‌وجو و پاسخی است به پرسش‌هایم درباره این اسطوره که نامش اعتبار اسطوره‌شناسی ایران است. این کوشش ناچیز حقی است به انسانی دانشمند، وارسته، صاحب فکر، مهربان و ایران‌دوست. ملک مهرداد بهار.

قطعا نمی‌توانم خوشحالی‌ام را از حضور در بزرگ‌ترین رویداد سینمایی ایران یعنی جشنواره فیلم فجر پنهان کنم. من از دوازدهمین دوره این جشنواره یعنی سال ۱۳۷۲ در آن به‌عنوان سینمایی‌نویس و منتقد حضور داشتم و هر سال به‌طور جدی این رویداد را دنبال کردم. از ابتدای دهه ۹۰ نیز که با ساخت مستند «نسیه و نقد» (پرتره خسرو دهقان) به عرصه سینمای مستند وارد شدم، در کنار جشنواره «سینما حقیقت» و سینمای داستانی فجر، بخش مستند آن را نیز به‌طور جدی دنبال کردم تا امسال که به لطف دوستان در این جشنواره به‌عنوان فیلمساز حضور دارم.
بسیار شوق‌انگیز است که بخش سیمرغ بلورین سینمای مستند در جشنواره فیلم فجر حضور دارد و قطعا این یک اعتبار برای سینمای مستند ایران است و طبعا برای فیلم من هم اهمیت بسیار بالایی دارد. همانطور که می‌دانیم سینما در ایران با فیلم مستند آغاز شد و طی سال‌ها سینمای مستند ایران مخاطبان جدی خود را همیشه داشته و امیدوارم و البته آرزوی همه ما در این سال‌ها این بوده که فیلم‌های مستند در حوزه پخش و عرضه نیز به جایگاه واقعی خود دست پیدا کند.


نامهربانی حرفه ماست

خسرو دهقان در روزنامه همشهری نوشت :

 و اما نقد فیلم. جوهر نقد فیلم برخورنده است. نوعی حرف تند و نیش‌دار حاکی از نارضایتی، به یک معنا پرخاش و اعتراض، نقد در اصل و ذات خود، چیز دلپذیر و شیرینی نیست.  در گام اول وارد مبحث نقد منصفانه و سازنده شدن بی‌معنی است و مشکلی را حل نمی‌کند، جز آنکه مسئولیتی را بر دوش نقد می‌گذاریم که از عهده و وظیفه‌اش خارج است. برای رسیدن به تقسیم‌ها و شاخه‌ها و شعبه‌های خود نقد باید مسیرهای زیادی پیموده شود. نقد نمی‌تواند ابتدا به ساکن متوازن، موزون، معقول و منصف باشد. در جوهره نقد تلخی‌ای است که با هیچ عسل، شیرینی و مربایی، طعم مطبوعی نمی‌گیرد. با هر روش و هر شکل که بیان شود، نقد به افراد، چیزها و اهالی مکان‌ها یا سیستم‌ها برمی‌خورد و باعث عکس العمل می‌شود، تمام دعواها بر سر همین ذات بنیانی نقد است.

 با نمک‌ترین وجه قضیه در این است که در نقد نخستین کسی که شکیبایی نمی‌کند، منتقد کنار دست و دیوار به دیوار نویسنده نقد است. درحالی‌که پرده اول تراژدی به تحمل‌ناپذیری منتقد بر می‌گردد که دیگران هم حق دارند از خود در قبال نقد ناشکیبایی نشان دهند، مثلا صاحب اثر، در این میان صاحب اثر به نوعی حق دارد ناشکیبا باشد و نقد را تحمل نکند. راه‌حل چیست؟ راه علاج تنها تحمل است، تحمل به‌معنای پذیرش نقد فیلم نیست، به‌معنای دوست داشتن نقدی که از فیلم شده نیست، به‌معنای همسو بودن با منتقد هم نیست. خودمانی‌تر بگویم، باید تحمل فحش و کتک خوردن را داشته باشیم. به‌معنای دقیق کلمه تحمل باید کرد.

 نقد فیلم در این سرزمین بیشتر مایه نفرین بوده تا ستایش و تحسین. کلان تر اگر ببینیم ما اصلا نقد را در هیچ حوزه ای دوست نداریم.واقعیت این است که نقد در جامعه ایرانی از گذشته تا امروز جایگاه مهمی نداشته است و یا به عبارت بهتر به دلیل نداشتن روحیه نقدپذیری در جامعه ما اساسا نقد جایگاهی نداشته .تجربه نشان داده  کوچکترین انتقاد را برنمی‌تابیم و باید بگویم  در سینما هم همینطور است.«منتقد محبوب» از آن ترکیب هایی است که به سختی می شود برایش مصداق یافت.منتقد چگونه می تواند محبوب القلوب شود؟ کسی که در تاریکی سالن به پرده خیره شده و احیانا گوشه ای یادداشت برمی دارد تا فیلم روی پرده را نقد و تحلیل کند،آدم تنهایی است.این تنهایی را فقط خواننده نقد می تواند پر کند و خواننده نقد اگر صاحب اثر باشد و نقد هم منفی حساب روشن است. سال ها پیش نوشته ام و تکرارش خالی از لطف نیست؛حرفه ما نامهربانی است.همین است و کاریش هم نمی شود کرد.


حلول ماه شعبان بر شما پرچم دار صله رحم مبارکباد
دوستدارشما عزیز الله حمید نژاد


نگاه وحید فرازان به سه فیلم جشنواره

وحید فرازان


سونسوز(نازا) یا روستایی بدون بچه؛ رضا جمالی

این فیلم کمدی داستان روستایی آذری‌زبان را روایت می‌کند که ۲۰ سال است در آن کودکی متولد نشده و مردان روستا، زنان را مقصر می‌دانند. کاظم، فیلم‌سازی پیر، ۲۰ سال پیش مستندی درباره نازایی زنان روستا ساخت که خود زنان آن را دزدیده و از بین بردند. اکنون، پس از دو دهه، کاظم متوجه می‌شود که مشکل از مردان بوده و تصمیم می‌گیرد با ساخت فیلمی جدید، حقیقت را آشکار کند. اما در این مسیر با مشکلاتی مواجه می‌شود.
فیلم با داستانی بانمک در محیط روستایی و شوخی با نازایی و عقیم‌بودن مردان و نحوه ساخت فیلم و تلفیق فیلم با پشت صحنه فیلم و فیلمسازی توانسته به خوبی گلیم خود را از آب دربیاورد. لحظات مفرح زیادی در فیلم بود که خنده اکثر تماشاگران حاضر در برج میلاد را درمی‌آورد. سادگی فیلم، همراه با نبود ساحت روشنفکرانه عمیق! (که در زمانه ما پز همگانی شده است) تماشاگران را تا آخر همراه خود می‌کرد.

داد؛ ابوالفضل جلیلی

پانزدهمین فیلم جلیلی که قدرشناخته‌ناشده‌ترین فیلمساز ایرانی هنوز ساکن وطن است. فیلم به نوعی بازگشت به فیلمی در دهه شصت است که خودش ساخته به نام : گال (۱۳۶۵) هم آنجا و هم اینجا با بچه‌های دارالتادیب مواجه هستیم که سر ناسازگاری با روزگار خود دازند و روزگار نیز بر آن‌ها سخت می‌گیرد. اگر در "گال" امیدی به اصلاح بود، اما اینجا در "داد" این امید نیز وجود ندارد.
در کانون اصلاح و تربیت نوجوانان، بچه‌هایی که پدر و مادر، یا وثیقه مالی یا ملکی ندارند، برای رفتن به مرخصی باید قسم یاد کنند که بعد از مرخصی به زندان برمی‌گردند. یکی از بچه‌ها حاضر به قسم‌خوردن نیست. روز بعد قاضی با مسئولیت خودش به او مرخصی می‌دهد، با این شرط که بعد از اتمام مرخصی شرافتمندانه به زندان برگردد...

فروغ،؛ جهانگیر کوثری

ستاره پسیانی، که در فیلم فروغ نام دارد، کارگردانی است که قصد دارد مستندی درباره فروغ فرخ‌زاد شاعر بزرگ معاصر بسازد. باران کوثری گریم می‌شود تا نقش فروغ را در این مستند بازی کند.
سر و کله زدن با سوژه‌ یا شخصیتی که به نوعی با سانسور همیشگی در نظام فعلی مواجه بوده، خود به قدر کافی چالش‌برانگیز است و انتخاب این سوژه برای فیلمسازی ـ آن هم به عنوان اولین تجربه‌ی فیلمسازی - چالش‌برانگیزتر.
به هر حال این فیلم توقع فروغ‌بازان را برآورده نکرده و تماشاگران مشتاق می‌توانند فقط لحظاتی از زندگی او را، آن هم با خودسانسوری فیلمساز و ممیزی شدید، تصویرشده ببیند که بر اطلاعات کسی از فروغ نمی‌افزاید و گاه این اطلاعات هم غلط تصویر شده که این نوشته جای تشریح آن نیست.


Репост из: SNN.ir|خبرگزاری دانشجو
📸#گزارش_تصویری|اکران فیلم «افسانه سپهر» در چهل و سومین جشنواره فیلم فجر

👈🏻تصاویر بیشتر

#فرهنگی

🆔 @snntv


Репост из: خبرگزاری ایکنا
«صیاد»؛ فیلمی که انتظارات را برآورده نکرد

🔹وقتی خبر ساخت فیلم «صیاد» رسانه‌ای شد امیدوار شدیم اثری به نمایش درآید که در آن یکی از قهرمانان پرافتخار این سرزمین تصویر شده باشد اما آنچه در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد نتوانست انتظارات را برآورده کند.
iqna.ir/00Ht1Q
@iqnanews


Репост из: پژوهش ایرنا
🔶 از پرتره فروغ فرخزاد و صیاد تا خلوص و رئالیسم ابوالفضل جلیلی/ گزارش پژوهشگر ایرنا از کاخ جشنواره فیلم فجر (۱)

🔺 نخستین روز جشنواره چهل و سوم با نمایش چند فیلم در سالن رسانه‌ها آغاز شد؛ از صیاد که تصویری سطحی از فرمانده بزرگ جنگ ارائه می‌دهد تا بازی خونی که در سایه روایت‌های تکراری امنیتی-سیاسی گرفتار شده است.

🔺 در «رگ‌های آبی» گویی شخص فیلمساز در تصویر کردن زندگی فروغ با خودسانسوری مواجه شده و نتیجه پرتره‌ای ناقص و الکن است که خیلی بیشتر و کامل‌تر می‌توان درباره این چهره از صفحه ویکی پدیا به دست آورد.

🔺 «داد» یکی از فیلم‌های ابوالفضل جلیلی است که بعید است رنگ پرده بییند و همانند دیگر آثار این فیلمساز که هنوز نمایش عمومی پیدا نکردند، این فیلم ارزان، ساده و خاص بعید است فرصت نمایش در سینماها (به جز هنر و تجربه) پیدا کند.

🔺 «صیاد» با وجود ریتم تند، صحنه‌های اکشن و ماجراجویانه و حجم بالای اطلاعات که گاهی درونمایه‌های ملودرام نیز به خود می‌گیرد، در ارائه تصویری عمیق و ماندگار از شهید صیاد شیرازی ناکام مانده است تا یکی دیگر از پروژه‌های سینمای ایران در پاسداشت فرماندهان جنگ از نگاه بسیاری ناموفق لقب گیرد.

🔺 سیاسی و امنیتی بودن «بازی خونی» فقط به کلیتش ضربه نمی‌زند؛ مشکل آنجا است که فیلمساز از این شاخه به آن شاخه می‌پرد و روایتی بی‌چفت و بست را مدام کِش می‌دهد.

#پژوهش_فرهنگی

گزارش را اینجا بخوانید

🆔 @irna_research


‌نامه من در سال ۹۲ به رضا داد

جناب آقای رضا داد
دبیر محترم جشنواره فیلم فجر
سلام علیکم
بدیهی است که شما واقعا از مدیران خیلی خوب سینمای ایران هستید وروزنامه هاوروزنامه نگاران را دوست داریدومی دانم تنها سینماگری هستید که نگران روزنامه نگاران بیکارشده بودید.حالا چراجشنواره ای که شمادبیر آن هستید این روزها باعث دلخوری تعدادی از روزنامه نگاران شده.روزنامه نگارانی که هنوز کارتهایشان صادر نشده. خود من که اصلا ثبت نکردم وبه برج نمی آیم ولی بابقیه چرا؟


عزت الله ضر غامی در سال ۹۴ :سینما به تاریخ قبل و بعد از سینمای ده نمکی تقسیم می شود!/گفت وگو با فریدون جیرانی در روزنامه سینما
https://telegram.me/tajik57




داماد ۹۵۰ ساله هورامان
گزارش یوسف حیدری درباره آیین سنتی پیرشالیار


مبارزه هوش مصنوعی با سرطان
گزارش آرزو کیهان


رکورد سرطان در گیلان

گزارش شیما جهانبخش در ایران


مسافرخانه ای به اسم دنیا/کیهان


انتقاد شدید کیهان از فیلیمو


نگاه روزنامه خراسان به دو فیلم صیاد و بازی خونی


گزارش تینا جلالی در اعتماد از افتتاحیه فجر


یادداشت شاهین شجری کهن به مناسبت پایان فصل چهارم سریال زخم کاری/اعتماد


صیاد به روایت اعتماد

Показано 20 последних публикаций.