توي ازدواج اولم روز عروسيم تنها بودم توي آرايشگاه.
آرايشگاهمم فهیمه بود توي جردن
نه بابام نه داماد پولی بهم نداده بودن ته جيبم باشه يعني نه كه مشكل مالی داشته باشيم اصلن همه يادمون رفته بود
اونجا یه خانم كارگر آرايشگاه بود اومد گفت عروس خانم شيرينی بده.
من خجالت كشيدم بگم ندارم از ته كيفم يه ۲۰۰تومنی و يه ۱۰۰ تومنی مچاله دراوردم دادم بهش رفت. بعد از چند دقيقه برگشت گفت مگه من گدام اينطوري بهم پول دادی.
حالا ماجرا مال سال ٨٤هست اما خب همون موقع هم پول كمی بود ولی خدا شاهده همه چيزي بود كه داشتم
اين خاطره شايد به نظر مهم نباشه ولي هنوز كه نزديكه ٤٠ سالمه برام شرم آورترين خاطره ست
آرايشگاهمم فهیمه بود توي جردن
نه بابام نه داماد پولی بهم نداده بودن ته جيبم باشه يعني نه كه مشكل مالی داشته باشيم اصلن همه يادمون رفته بود
اونجا یه خانم كارگر آرايشگاه بود اومد گفت عروس خانم شيرينی بده.
من خجالت كشيدم بگم ندارم از ته كيفم يه ۲۰۰تومنی و يه ۱۰۰ تومنی مچاله دراوردم دادم بهش رفت. بعد از چند دقيقه برگشت گفت مگه من گدام اينطوري بهم پول دادی.
حالا ماجرا مال سال ٨٤هست اما خب همون موقع هم پول كمی بود ولی خدا شاهده همه چيزي بود كه داشتم
اين خاطره شايد به نظر مهم نباشه ولي هنوز كه نزديكه ٤٠ سالمه برام شرم آورترين خاطره ست