دوست داشتم همین لحظه روی صخره ای وسط اقیانوس آرام ایستاده باشم یا در قلعهی متروکهی جزیرهی بِرلنگا یا در اتاقکی میان شهر گمشدهی اینکاها ... تنها ، ساکت و خیره به دوردست های اقیانوس و فارغ از اخبارِ ملتهب دنیای شلوغ آدم ها ...
دوست داشتم تنها خشونتِ حوالی ام کوسهی گرسنه ای باشد که ماهی های غمگین و خسته از حضور را می بلعد و تنها نگرانی ام ؛ بالا آمدن سطح آب و غرق شدن در آبیِ بی انتهای اقیانوس ...
چه کسی می داند سکوت و بی خبریِ شهرهای گمشده ، به آدم چه آرامشی می دهد ، خیال پردازی زیر آسمانِ پر ستارهی اقیانوس چه حالی دارد ، یا یک فنجان چای داغ ، کنار پنجرهی یک قلعهی آرام و متروکه چقدر میچسبد ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@sheerreno
دوست داشتم تنها خشونتِ حوالی ام کوسهی گرسنه ای باشد که ماهی های غمگین و خسته از حضور را می بلعد و تنها نگرانی ام ؛ بالا آمدن سطح آب و غرق شدن در آبیِ بی انتهای اقیانوس ...
چه کسی می داند سکوت و بی خبریِ شهرهای گمشده ، به آدم چه آرامشی می دهد ، خیال پردازی زیر آسمانِ پر ستارهی اقیانوس چه حالی دارد ، یا یک فنجان چای داغ ، کنار پنجرهی یک قلعهی آرام و متروکه چقدر میچسبد ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@sheerreno