آرام باش عزیزِ من،
آرام باش
حکایت دریاست زن
دگی،
گاهی درخشش آفتاب،
برق و بوی نمک، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو میرویم همه جا تاریکی است.
آرام باش عزیزِ من، آرام باش
دوباره سر از آب بیرون میآوریم
و تلالو آفتاب را میبینیم
زیر بوته ای از برف که این دفعه
درست از جایی که دوست داری طالع میشود.
شمس لنگرودی
🖌
@shahriar_ostad