منابع بیگانه


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Цитаты


برای پیش و بیش از هرچیز با زیست پیشین خود، بیگانه شدن.
لینک‌های مرتبط:
https://zil.ink/nira
ارتباط با من:
@nnkskhnmg

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Цитаты
Статистика
Фильтр публикаций


اقتصاد: شمال و جنوب
خیلی وقت‌ها مهم نیست با چیزی موافق هستید یا نیستید، بلکه به دلیل اینکه یک تفکر مین‌استریم و همگانی شده و تصمیمات براساسش گرفته می‌شن، خوبه بشنویدش، یادش بگیرید تا بتونه توضیح بده تصمیمات و اتفاقات چرا داره به چنین شکلی می‌افته. یکی از این‌ها که ابدا دوست‌داشتنی می‌تونه نباشه، تقسیم جهان به جنوب و شمال برحسب مسائل اقتصادیه. یادگرفتنش تاحدی می‌تونه توضیح بده چرا اتفاقات اقتصادی داخل جهان دارن اینطوری می‌افتن. مشخصا اما همه جواب‌هارو در دست خودش نداره.
لینک‌ها برای مطالعه:
- https://books.google.it/books/about/Economic_Geography.html?id=6vn2tgAACAAJ&redir_esc=y

- https://www.britannica.com/topic/Global-North-and-Global-South

- https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0161893822001077

- https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S1056819023024569

متاسفانه اغلب منابعی که من مطالعه کردم به ایتالیایین و این چندلینک فقط به نظرم یک خلاصه جمع و جور اومدن. اگر علاقمندید به ایتالیایی بخونید می‌تونید از Vanolo و Celata بخونید.


معرفی کتاب
Reconsidering historical epistemology
امروز در سمینار معرفی این کتاب توسط نویسنده‌اش شرکت کردم، کتاب جالبیه برای بررسی اینکه چطور فلسفه و تاریخ علم بوجود اومدن، تغییر کردن، توسط کی فاینانس شدن و غیره.


Репост из: Med talk
ظاهرا آزیترومایسین برای یه عده تکراری شده. الان دیگه مثل نقل و نبات تاوانکس دست مردمه! کاش میشد با داروخانه‌ای که با جمله‌‌ی "ریه‌م چرک کرده" تاوانکس میده دست ملت برخورد کرد...😩


Репост из: دکتر ظریفی پزشک‌ کودکان
عزیزان
شربت سالبوتامول سالهای طولانی هست که دیگه جایی در درمان نداره و اگر کودک خس خس داره باید بهش اسپری بدیم.

قطره پلارژین هم یه مدت شایعه شد زیر یک سال ممنوعه و بعد تکذیب شد ولی من ترجیح میدم که زیر یک سال تجویز نکنم.


همه ضدسرفه‌ها زیر ۶ ماه ممنوعند.
همه ضدسرفه‌ها زیر ۶ ماه ممنوعند.
همه ضدسرفه‌ها زیر ۶ ماه ممنوعند.
همه ضدسرفه‌ها زیر ۶ ماه ممنوعند.




Репост из: بیگانه
به عبارت دیگر، از دیدگاه نظری ما، هر جدول یا شاخص آماری را باید به عنوان استعاره ای از واقعیت درک کرد، زیرا مبتنی بر استفاده از علائم و تکنیک های مرسوم (یک شاخص) برای واسطه و انتقال بازنمایی یک پدیده است. این یک بازتاب نظری از مهم اولیه است، چرا که کافیست در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل‌ها و گفتمان‌های کیفی نوعی استعاره هستند، این ایده کلیشه‌ای که اعداد «حقیقت» هستند، چقدر در گفتمان‌ها و اندیشه‌های رایج ریشه دارد و تبدیل به یک استروتایپ شده‌است.
#GeografiaEconomicaSistemaMondo




Репост из: مردم///انسان شناسی
چگونه_مانند_یک_انسان_شناس_فکر_کنیم.pdf
793.7Кб
کتاب چگونه همانند انسان شناس بیاندیشیم؟


Репост из: انسان‌شناسی بدن
زیست‌سیاست (Biopolitics) چیست؟

از مفاهیم کلیدی در فلسفه سیاسی و علوم اجتماعی در دوران مدرن Biopolitics است که نخستین بار توسط میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، مطرح شد. این واژه در فارسی فعلا #زیست_‌سیاست ترجمه شده اما ممکنست ترجمه‌های بهتری پیشنهاد شود.

برخلاف مفهوم #سیاست_بدن که امری فردی-اجتماعی است، زیست‌سیاست بر چگونگی فرایند مدیریت، کنترل و تنظیم حیات انسانی توسط نهادهای قدرت می‌پردازد. به همین دلیل نقطه کانونی و نهایی آن هم «بدن» افراد است. با این تفاسیر میان دو مفهوم «زیست‌سیاست» و «سیاست بدن» شباهت‌ها و تفاوت‌هایی وجود دارد که در فرصتی دیگر بدان خواهیم پرداخت.

زیست‌سیاست و فوکو
به نظر می‌رسد لازمه پیدایش مفهوم زیست‌سیاست ویژگیهای دوران مدرن و گسترش علم و فناوری است. میشل فوکو در کتاب «اراده به دانستن» (۱۹۷۶) دو شکل اصلی از قدرت را معرفی می‌کند: قدرت حاکمیتی (Sovereign Power) که در گذشته، بر حیات و مرگ افراد تمرکز داشت. زیست‌قدرت (Biopower) که در دوران مدرن، به مدیریت زندگی، سلامت و تولیدمثل انسان‌ها توجه می‌کند.

متعاقب این دسته‌بندی، کارکرد مفهوم زیست‌سیاست در سطح کلان قدرت است و به نحوه کنترل بدن‌های فردی و جمعیت‌ها می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه «سیاست»، «علم» و «فناوری» بر زندگی زیستی افراد تأثیر می‌گذارند و آن را از منظر قدرت حاکم کنترل می‌کنند. گاهی اوقات این کنترل آنقدر نامحسوس، ظریف و پیچیده اعمال می‌شود که افراد آن را بدیهی دیده و ممکنست هرگز بدان آگاه نشوند. به ویژه آنکه میدان اعمال زیست‌سیاست «زندگی» با تمام مظاهر آن مانند سلامت، تولیدمثل، مرگ و مفاهیمی نظیر اینهاست.

با وصف این، زیست‌سیاست، مجموعه‌ای از سیاست‌ها، شیوه‌های مدیریتی و فناوری‌های کنترلی است که بر حیات زیستی انسان‌ها و جمعیت‌ها تأثیر می‌گذارند. زیست‌سیاست در واقع در پی آن است تا مکانیسم اعمال قدرت در مدیریت زندگی، سلامت، طول عمر، رشد جمعیت و تولیدمثل انسان‌ها را تحلیل و تأثیر مستقیم قدرت را بر بدن و زندگی روزمره افراد درک کند.
بنابراین ابزارهایی مانند بهداشت عمومی، آمارگیری، فناوری‌های پزشکی و سیاست‌های تنظیم خانواده از جمله دست‌آویزهایی هستند که زیست‌سیاست با دست‌یازیدن به آنان تلاش می‌کند تا کنترل بدن و جمعیت را در اختیار خویش قرار دهد.

انواع زیست‌سیاست در منظر فوکو
زیست‌سیاست فردی یعنی مدیریت بدن‌ فرد فرد انسان‌ها از طریق پزشکی، رژیم‌های سلامت، روان‌شناسی و فناوری‌هایی مانند ساعت‌های هوشمند. در این میان نظام پزشکی مدرن از طریق واکسن‌ها، درمان‌های پزشکی و دستورالعمل‌های بهداشتی بدن افراد را تنظیم می‌کند.
زیست‌سیاست جمعیتی یعنی کنترل آمار جمعیت، نرخ زاد و ولد، سیاست‌های بهداشتی و برنامه‌های کنترل جمعیت. به عبارتی آمارگیری جمعیتی به دولت‌ها اجازه می‌دهد رشد جمعیت، نرخ باروری و امید به زندگی را در میان افراد مدیریت و با سیاست‌های تنظیم خانواده تعداد فرزندان را کنترل کرده و نقش زنان در تولیدمثل را مشخص ‌کنند.

در پایان:
زیست‌سیاست مفهومی کلیدی در فلسفه سیاسی است که به جای تمرکز بر قوانین و مقررات، به شیوه‌های کنترل بدن و حیات انسان‌ها توجه دارد. از سیاست‌های بهداشتی گرفته تا فناوری‌های نظارتی. زیست‌سیاست نشان می‌دهد که چگونه دولت‌ها و نهادهای قدرت، زندگی زیستی شهروندان را تنظیم می‌کنند. در دنیای مدرن، زیست‌سیاست مبتنی بر فناوری هرچه پیچیده‌تر به ابزاری برای کنترل، مراقبت، و نظارت بر بدن‌های فردی و جمعیت‌ها تبدیل شده است.

در فرصتی دیگر ما به بررسی عمیق‌تر زیست‌سیاست در ساحت قدرت می‌پردازیم و به نقدها و چالش‌هایی اشاره خواهیم کرد که این مفهوم ایجاد می‌کند.

در این نوشته از چند منبع استفاده شده که به دلیل محدودیت‌های تلگرام در استفاده از کلمات، اینجا آورده نشده است.


Репост из: انسان‌شناسی بدن
سیاست بدن (body politics) چیست؟

بدن میدانی برای تولید و بازتولید معنای فرهنگی، تجربه اجتماعی و مقاومت و کنترل سیاسی است. از این رو عمدتاً در نظریه‌های فمینیستی، مطالعات جنسیت، مطالعات پسااستعماری، انسان‌شناسی بدن و جامعه‌شناسی بدن مفهومی به نام «#سیاست_بدن» شکل گرفته و پرداخته می‌شود و بر این نکته تأکید دارد که بدن نه تنها ساختاری بیولوژیکی است، بلکه در عین حال ساختاری اجتماعی و سیاسی دارد که تحت تأثیر قدرت، ایدئولوژی، فرهنگ و اقتصاد و ... عمل می‌کند.

بنابراین مفهوم سیاست بدن مجموعه‌ای گسترده از مطالعات، مبارزات و نظریه‌هاست و رویکردهای مختلفی نسبت به آن وجود دارد:

رویکردهای اصلی به مفهوم سیاست بدن

* رویکردهایی که عمدتاً حول محور قدرت و مقاومت شکل گرفته و به نقش قدرت در ساختاردهی بدن می‌پردازند. از میان اندیشمندان می‌توان به میشل #فوکو و #جودیت_باتلر اشاره کرد. از آنجا که در این رویکرد به مسئله مقاومت نیز پرداخته می‌شود، مطالعات جنسیتی و فمینیستی را هم می‌توان ذیل همین رویکرد قرار داد.

* سیاست‌های بین‌المللی توسعه مرتبط با بدن رویکرد دیگری است که به بحث سیاست بدن دامن می‌زند. به طور مثال در کنفرانس‌های سازمان ملل در دهه 1990، فمینیست‌ها موضوعاتی مانند خشونت خانگی، تجاوز جنسی در جنگ‌ها، حقوق جنسی و باروری، تبعیض نژادی و سن‌گرایی را مطرح کردند. سازمان جهانی بهداشت هم (WHO) سیاست‌هایی را برای گنجاندن حقوق بدن در برنامه‌های توسعه اجرا کرده است.

*سیاست بدن در جامعه مانند آنچه در متون عامه‌پسند درباره بدن زنان آمده، رویکرد دیگری است که به بازیابی یا روایت تجربه‌های بدنی به ویژه درباره زنان می‌پردازند. امروزه تحت تأثیر برجسته شدن مسئله روایت و داستان و قصه، این رویکرد بسیار مورد استقبال ناشران کتاب، تولیدکنندگان محتوا در شبکه‌های اجتماعی، نویسندگان و فیلمسازان داستانی و مستند قرارگرفته که طی آن روایت افراد از تجربه‌هایی مانند قاعدگی، یائسگی، شکنجه بدنی، بارداری، سقط جنین، بیماری‌های صعب‌العلاج مانند سرطان و غیره بازگویی و از طریق رسانه‌های جمعی بازتاب داده می‌شود. استانداردسازی زیبایی، تصور بدن، رابطه زیبایی بدن با رژیم‌های لاغری و ورزش‌های سخت، همگی در این رویکرد قرار دارد.

*جنبش‌های اجتماعی نیز رویکردی دیگری است که به مفهوم سیاست بدن می‌پردازند. طی سال‌های اخیر می‌توان به جنبش‌هایی مانند #می‌تو، MeToo#، بدن من، انتخاب من (My Body, My Choice) و جنبش پذیرش بدن (Body Positivity) اشاره کرد. هرچند این جنبش‌ها را می‌توان در رویکرد قدرت و مقاومت نیز قرار داد.

در مجموع می‌توان گفت سیاست بدن به ما نشان می‌دهد که کنترل بدن ورای تصور معمولی، امری فردی نیست، بلکه با سیاست، قدرت، فرهنگ و اقتصاد، رسانه و ... گره خورده است. بنابراین سیاست بدن بیشتر به کنترل فرهنگی، اجتماعی و ایدئولوژیک بدن در سطح فردی و اجتماعی می‌پردازد.

در واقع بدن میدانی برای مقاومت، قدرت، تغییر، هویت، بازتعریف هویت است و به همین دلیل عرصه‌ایست که میان تعاملات اجتماعی و فردی شکل می‎گیرد. با تحلیل سیاست بدن می‌توان به آگاهی‌بخشی و ایجاد تغییرات اجتماعی و فرهنگی کمک کرد.

در این نوشته از تلخیص و تدوین این یادداشت کوتاه به آدرس زیر استفاده شده است:

The Wiley Blackwell Encyclopedia of Gender and Sexuality Studies, WENDY HARCOURT, (2016).


Репост из: انسان‌شناسی بدن
بایوهک (Biohack)

امروزه در شبکه‌های اجتماعی با چنین محتوایی زیاد مواجه می‌شویم:
تاثیر میزان و کیفیت خواب در سلامتی، حذف شکر و روغن صنعتی برای کاهش التهابات و بیماریهایی نظیر پسوریازیس و تنبلی تخمدان، مصرف ویتامین‌ها برای جلوگیری از استرس یا افسردگی، اسکن کل بدن برای پیش‌بینی و پیش‌گیری از بروز بیماریها در آینده، ترتیب خوردن مواد غذایی برای مدیریت افزایش ناگهانی قند خون و غیره.
ممکنست این گزاره‌ها لزوماً و ضرورتاً علمی نباشند یا در موقعیت‌های گوناگون برای افراد پیامدی مشخص و قابل پیش‌بینی نداشته باشند، اما سوال اینجاست: چرا اساسا چنین گزاره‌هایی با وجود پیشرفتهای اساسی و خارق‌العاده در پزشکی وجود دارند؟ آیا پزشکی نتوانسته راه حل درمان بیماریها باشد؟

یک پاسخ برای این پرسش در مفهوم «#بایوهک» نهفته است: یک جنبش جدید و علمی که با گذر زمان موارد غیرعلمی و شبه علمی نیز به آن اضافه شده و اکنون تشخیص علمی بودن گزاره‌هایی که هر روز می‌شنویم دیگر سخت شده است. بنابراین بزرگ‌ترین چالش پیش روی بایوهک درهم‌آمیزی موارد غیرعلمی است که متاسفانه تولیدکنندگان محتوا در شبکه‌های اجتماعی نیز بدان دامن می‌زنند.

بایوهک چیست؟

بایوهک ابتدا یک جنبش کوچک درون علم پزشکی بود و با پیشرفت تکنولوژی و وضعیت فرهنگی و اقتصادی جهان، به یکی از بزرگترین چالش‌های انسانی در جهت بهبود کیفیت زندگی و افزایش کارایی بدن و ذهن تبدیل شده است. در یک تعریف بایوهک نوعی روش زندگی است که از طریق اعمال روش‌های گوناگون و استفاده از فناوری سعی می‌شود تا بدن عملکرد بهتری در حوزه‌های مختلف فیزیکی، ذهنی و احساسی داشته باشد.
#دیو_آسپری، یکی از معروف‌ترین بایوهکرهای آمریکایی، #بایوهکینگ را این‌گونه تعریف می‌کند: «هنر و علم تغییر محیط داخلی و خارجی برای کنترل بهتر بر زیست‌شناسی شخصی.»
با این تعریف بایوهک بیش از پیش امری شخصی‌شده است و می‌تواند با «سبک زندگی» مرتبط باشد. همین که افراد با استفاده از روش‌های شخصی‌شده یا ابزارهای دیجیتالی ساده مانند مچ‌بندهای دیجیتالی، گجت‌ها و نرم‌افزارها، تغذیه و مکمل‌ها، انواع روش‌های ورزشی و تربیت بدنی، روش‌های ذهنی-بدنی مانند یوگا و مدیتیشن و غیره بدن خود را به نحوی تغییر می‌دهند که از آنچه که در حال حاضر هستند، کارآمدتر و سالم‌تر شوند، خود یک سبک زندگی جدید می‌سازد. به ویژه آنکه اعتماد به نفس افراد برای آزمایش بدن خود به صورت تجربی و خودمدیریتی آنان در حوزه پزشکی و سلامت میدانی برای بررسی‌های علمی در حوزه‌های انسان‌شناسی و جامعه‌شناسی شده است.

اصول کلی بایوهکرها چیست؟
*هماهنگی با اصول طبیعت مانند تنظیم ساعات خواب و بیداری برمبنای روز و شب،
* اولویت دادن به تجربه حسی به‌ عنوان پلی بین علم و طبیعت مانند گوش دادن به بدن و استفاده از حواس انسانی برای شناخت هرچه بیشتر آن،
*بازگشت از فناوری به شهود و تجربه درونی مانند مدیتیشن، تنظیم ریتم‌های تنفسی و تمرینات خودآگاهی.

چالش‌ها و مخاطرات و نقدهای وارد بر بایوهک چیست؟

طبیعت الگویی پیچیده و گاهی در تعارض است. اینکه مبنای زندگی افراد قرار است طبیعت باشد، گاهی در شناخت آنان را دچار اشتباهات اساسی می‌کند. از سوی دیگر زیست برمبنای الگوی طبیعت به چالش‌هایی دامن می‌زند که واقعیت‌های اجتماعی، فرهنگی و حتی علمی را نادیده می‌گیرد.
در بعد اقتصادی و سیاسی و با وجود گسترش شبکه‌های اجتماعی، ما شاهد فروش محصولات و محتوایی هستیم که از یک سو فرهنگ مصرف‌گرایی را گسترش می‌دهند که خود در تعارض با طبیعت و محیط زیست است و از سوی دیگر علمی بودن این محصولات مورد سوال است. چنانچه در ابتدای این نوشته نیز مثالهایی آوردیم تا نشان دهیم ضرورتا و لزوما این موارد نمی‌تواند علمی باشد.


Репост из: Evidence.ir
▫️آیا نویسندگی همچنان معنایی دارد؟

آقای Stuart Macdonald استاد مدعو دانشگاه لستر انگلستان اخیراً در وبسایت مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن مطلب جالبی را نوشته است که بارتاب‌های زیادی در محافل علمی داشته است.

ترجمه کاملی از این نوشته را در فایل پیوست این پست می‌توانید دریافت و مطالعه کنید. اما در این پست جملات و پاراگراف‌های مهم را می‌آورم:

آن دوران گذشته است که محققان تنها به انجام پژوهش و انتشار نتایج آن می‌پرداختند. امروزه، ارزش مقالات بیش از آنکه بر پایه محتوایشان باشد، بر اساس نقشی که در سنجش عملکرد علمی ایفا می‌کنند، تعیین می‌شود. در این میان، استناد مهم‌ترین شاخص به‌شمار می‌رود.

شعار منتشر کن یا نابود شو گمراه‌کننده است: در واقع اگر دانشگاهیان استناد نگیرند نابود می‌شوند. مقاله علمی، در وهله اول بستری برای گرفتن استناد است. استنادات اشتباه (نامناسب، بی‌ربط یا حتی غیرواقعی) همان‌قدر ارزش آماری دارند که استنادات درست؛ و بسیاری از استنادات هم اشتباه‌اند — که چندان شگفت‌آور نیست وقتی بدانیم ۸۰ درصد نویسندگان هرگز مقالاتی را که به آن‌ها استناد می‌دهند، نخوانده‌اند.

این باور که "بهترین مقالات همان‌هایی هستند که بیشترین استناد را دریافت می‌کنند" پنجاه سال پیش توسط یوجین گارفیلد مطرح شد. این گزاره از همان ابتدا زیر سؤال بود.

استناد اجباری (coercive citation)-یعنی وقتی ویراستاران شرط پذیرش مقاله را استناد به خود مجله می‌گذارند- در مجلات برتر به‌شدت رواج دارد. بیش از ۹۰ درصد نویسندگان هم از این خواسته تبعیت می‌کنند.

فقط یکی دو دستکاری ساده می‌تواند سرنوشت را زیر و رو کند؛ مثلاً تغییر طبقه‌بندی چکیده‌های نشست‌ها (meeting abstracts) به مقالات علمی (academic papers) در یک مجله زیست‌شناسی باعث شد ضریب تأثیر آن از ۰٫۲۴ به ۱۸٫۳ در یک سال جهش کند.

مزیت کووید-۱۹ ضریب تأثیر مجلۀ Lancet را از ۷۹.۳ در سال ۲۰۲۱ به ۲۰۲.۷ در سال بعد رساند که جهشی ۲۵۵ درصدی در کیفیتِ اندازه‌گیری‌شده محسوب می‌شود.

وقتی دستکاری سنجه‌ها این‌قدر پاداش دارد، دیگر چه نیازی به بهبود واقعی عملکرد نویسندگان است؟ اصلاً چرا به خودِ نویسنده نیاز داشته باشیم؟

در فهرست نویسندگان پرکارِ اسکوپوس، تعدادی از افراد، دهه‌ها قبل از تولدشان شروع به انتشار مقاله کرده‌اند. یکی از نویسندگان که ۱۲ مقاله علمی، ۱۴۴ استناد و اچ-ایندکس ۱۲ دارد، لریِ گربه (Larry the cat) است!

چین با انواع دستکاری، خود را به صدر فهرست تحقیقات پُراستناد جهان رسانده و کلاریویت نیز ۱۰۰۰ نفر از ۶۸۴۹ نویسنده پُراستناد سالانه‌اش را تقلبی برچسب زده است.

عربستان سعودی به پژوهشگران خارجی پُرکار پول می‌دهد تا خود را وابسته به دانشگاه‌های عربستان معرفی کنند و بدین ترتیب جایگاه علمی آن کشور را بالا ببرند. دانشگاه ملک عبدالعزیز – که سالانه ۷۶ هزار دلار به هر نویسندگان خارجی می‌پردازد – حتی در رده‌بندی ریاضیاتِ US News & World Report از کمبریج هم پیشی گرفته است. نیازی هم به داشتن یک دپارتمان ریاضیات نیست!

تعداد نویسندگان هر مقاله به‌سرعت رو به افزایش است؛ چراکه نویسندگان همکار نیز به آثار خود استناد می‌کند و در نتیجه میزان استنادها، ضریب تأثیر و همه شاخص‌های وابسته به‌طرز چشمگیری بالا می‌رود. هرجا تعداد نویسندگان زیاد شوند، ضریب تأثیر هم افرایش پیدا می‌کند.

اخلاق مدیریتی در تمام شئون نشر دانشگاهی نفوذ کرده و باعث شده است مدیران عالی‌رتبه، از جمله رؤسا و معاونان دانشگاه، خود را محق بدانند نامشان را روی مقالاتی بگذارند که زیردستانِ گمنام‌شان نوشته‌اند.

چند سال پیش مشخص شد که ۱۶ درصد مقالاتِ مجله معتبر New England Journal of Medicine دارای نویسنده سایه یا شبح (ghost author) هستند و دست‌کم ۴۴ درصد دیگر مقالات، نویسندگان افتخاری (honorary authors) دارند.

تعداد نویسندگانی که سالانه بیش از ۶۰ مقاله چاپ می‌کنند، در عرض یک دهه تقریباً چهار برابر شده است.

هدف از تولید مقالات، صرفاً گرفتن استناد است و حتی خواندنشان لزوماً از عنوان و چکیده و چند کلیدواژه فراتر نمی‌رود.

در واقع این استناد است—نه خود پژوهش—که جایگاه نویسندگان را ارتقا می‌دهد.

زمانی نقش انتشار علمی این بود که دانشِ حاصل از پژوهش را در اختیار عموم بگذارد. اما اکنون خودِ پژوهشگر، مشتری است و برای رسیدن به شاخص‌های عملکرد مورد نیاز، مستقیماً به ناشر پول می‌دهد.

به این ترتیب، پژوهشگران برای چاپ مقالاتشان پول می‌پردازند و به دنبال مقاله‌هایی می‌گردند که بتوان برای هر موضوعی و در تأیید تقریباً هر ادعایی به آن‌ها استناد کرد، تا بالاترین بازده را به دست آورند و در مقام نویسنده، سرانجام به نوعی میان‌مایگی‌ (mediocrity) تن می‌دهند که سنجه‌های عملکردْ آن را به‌عنوان پژوهشِ واقعی تلقی می‌کند. (لینک)

#authorship
#research_ethics
#citation

🆔 @irevidence


مهاجران: آنان که رفتند - DeepTalk
منتورینگ با نیکا

توضیحات
دیپ‌تاک با نیکا همچین شکل و شمایلی داره: شما به همراه یک جمع پانزده نفره‌ی گزینش شده که همگی مهاجرت کرده‌اند فرصت این رو دارید که برعلاوه‌ی ساخت ارتباطات جدید، با تنظیم یک‌سری موضوع، جلسات اختصاصی رو طراحی کنید که نوعی پرسش و پاسخ با نیکا و با هدف وارد کردن نگاه انسان‌شناسانه در نوع نگرش به مسائل باشه.
مدل و زمان برگزاری
منتورینگ گروهی شامل چهارجلسه‌ی آنلاین + یک گروه تلگرامی می‌شه: جلسات روز یکشنبه در طی یک ماه، راس ساعت ۲۰:۳۰ به وقت طهران، در گوگل میت برگزار می‌شن و هرکدوم احتمالا بین یک‌ساعت و نیم تا دوساعت طول می‌کشن.
تاریخ برگزاری این فصل از ۱۱ بهمن آغاز می‌شه تا ۳ فروردین. (اولین جلسه استثنا شنبه خواهد بود)
ثبت‌نام
پس از طی کردن مراحل گزینش و تأیید نهایی از جانب ما و واریز مبلغ ۱/۵ میلیون تومان - ۱۶ دلار(برای چهارجلسه در طی یک ماه)، لینک ورود به گروه تلگرامی براتون ارسال می‌شه و اونجا، باقی اطلاعات و روال کار نوشته شده.
برای ثبت‌نام به آیدی @info_nikally پیام بدید.
امیدواریم میزبان خوبی برای شما باشیم.


اپ‌هایی که عادت ماهیانه و پریود را دنبال می‌کنند، چگونه و چه دیتاهایی از شما می‌گیرند و تا چه حد نمی‌دانیم که از آنان چه استفاده‌ای می‌شود:
https://policyreview.info/articles/analysis/bleeding-data-case-fertility-and-menstruation-tracking-apps




Репост из: Anthro Analyzer
فهرستی از مهم ترین یافته های باستان شناسی سال 1403 در جهان

1- یافتن یک حصار شهری در عربستان با قدمت 4000 ساله (Plos one Journal)

2- یافتن معبدی 2000 ساله از نبطی ها در جزیره Puteoli ایتالیا ( Cambridge Uni Press )

3- یافته های جدید درباره حکومت Moche در پرو، نشان می دهد که این حکومت توسط زنان اداره می شد.( Columbia Uni )

4-به دست آوردن بیش از 1000 دست سازه قدیمی، در کلیسای جامع نوتردام پاریس ( National Geographic )

5- یک تقویم پیشاتاریخی، ممکن است پرده از منشا انسان در هلال حاصلخیز (Fertile Crescent) بردارد(Taylor & Francis )

6- با استفاده از هوش مصنوعی ، طومار 2000 ساله ی مربوط به شهر هرکولانیوم قابل خواندن شد. ( Oxford و ScrollPrize )

7- قدیمی ترین نقاشی بر روی غار در کشور اندونزی کشف شد.( Nature )

8-یافتن سنگ نبشته و ردپای دایناسورها در برزیل ( Nature )



تمام لینک ها، به منبع اصلی اخبار ارجاع داده شده است.

Anthro Analyzer


Репост из: Anthro Analyzer
نقاشی‌های عجیب صخره‌ای در مناطق شمالی استرالیا (به‌ویژه در مناطق Arnhem Land و Kimberley)

یکی از قدیمی‌ترین و پیچیده‌ترین نمونه‌های هنر بومی این سرزمین به‌شمار می‌آیند. برای بسیاری خطوط استخوانی شکل درون کالبد این نقاشی ها قابل توجه است. برخی از پژوهشگران هنر بومی استرالیا، به‌ویژه در مناطقی مانند Arnhem Land و Kimberley، سبک «X-ray art» را گزارش کرده‌اند. در این سبک، تصاویر صخره‌ای به شکلی طراحی شده‌اند که انگار ساختارهای درونی، مانند استخوان‌ها و اندام‌های حیوانات (و گاهی انسان) به صورت نمادین نمایش داده شده‌اند.

به عنوان مثال، برخی نظریه‌پردازان از دانشگاه ملی استرالیا (ANU) اظهار داشته‌اند که این نقاشی‌ها احتمالاً بیانگر باورهای شمنی و روحانی بومی هستند؛ به طوری که نمایش اندام‌های درونی در واقع به عنوان نمادی از انرژی‌های درونی، روح یا زندگی پس از مرگ تعبیر می‌شود. از سوی دیگر، برخی دیگر معتقدند که این تصاویر صرفاً نمایانگر یک دیدگاه انتزاعی از بدن هستند و نباید آن‌ها را به عنوان نمایش دقیق آناتومی تفسیر کرد.

Channel address: AnthroAnalyzer


Репост из: بیگانه
پساساختارگرایی توسط مجموعه‌ای از نویسندگان، اغلب فرانسوی، که در میان آنها ژاک دریدا و میشل فوکو برجسته هستند، نشان داده می‌شود. در رویکرد پساساختارگرایانه، تمایلی به برجسته کردن این موضوع وجود دارد که چگونه «واقعیت‌ها خودشان، به تنهایی، صحبت نمی‌کنند»: کتگوری‌های مفهومی وجود دارند که ما برای تفسیر پدیده‌های اجتماعی استفاده می‌کنیم و اینان ناگزیر درک ما از واقعیت را تحریف می‌کنند. علاوه بر این، زبان یک ابزار سابژکتیو و جزئی را نشان می دهد که به جای انعکاس واقعیت، تمایل به ساختن واقعیت دارد. به ویژه، فیلسوف فرانسوی میشل فوکو (1971) به تحلیل گفتمان به عنوان راهی برای ساختن دانش (و نه کشف آن) علاقه مند بود، یعنی به شناسایی و کاوش معانی گروهی از گزاره ها (شفاهی، متنی، بصری) که نحوه در نظر گرفتن یک موضوع، یک مسئله، یک شی و شیوه ای که مردم بر اساس این معانی عمل می کنند، می سازد. هر جامعه ای تفسیر خاص خود را از واقعیت از طریق گفتمان هایی که از طریق متون و بازنمایی ها ساخته و پخشش میشود (به عنوان مثال روزنامه ها، تصاویر تلویزیونی، کتاب ها، نظریه های علمی) بیان می کند که درک خاصی از جهان تولید می کند. بنابراین اینگونه از تحلیل متن و زبان استفاده شد: هر از گاهی، برای برجسته کردن دیدگاه‌های خاص و سابژکتیو «پنهان» شده در گفتمان‌های ساینتیفیک و عامه.
#GeografiaEconomicaSistemaMondo


Репост из: بیگانه
از همه متن خوشم میاد جز این قسمتش. اینکه ما یه مشکل رو پیدا کنیم، بعد توجیه کنیم. جای ارائه راهکار و بهبود دادن، صرفا بگیم "خب ولی یه جاهایی جواب داده و دمش گرمه". این یه جور خیانت به خود اون روش، به چیزی که بهش اتکا داریم و به خودمونه چون مشکل رو دیدیم اما باز دستمون رو میذاریم روی اونجایی که دوست‌نداریم تا فقط جایی که دوستش داریم رو ببینیم. کوچک‌ترین کاری که می‌تونیم بکنیم در اینه که حداقل مشکل رو مشکل نگهداریم و نذاریمش زیر فرش و قایمش کنیم با این نوع جملات اگر که نمی‌تونیم راهکار بدیم. و حالت خوب ماجرا راهکار دادنه. بتونیم راهکار بدیم. بتونیم نقد کنیم و ایده نو تولید کنیم، بهبود بدیم، اصلاح کنیم و "گذر کنیم" و پیشرفت بدیم اون روش رو. اون چیزی که بهش اتکا داریم رو. این دست جملات، فقط موجب درجا زدن، سرپوش گذاشتن و قایم شدن می‌شه. نوعی خودگول زدن. اینکه ایراد چیزی رو بگیرید، معادل اینکه کارکردی خود اون چیز نداره نیست. احتمالا همه هم می‌دونن. ولی با اینجوری چرخوندن متن و نوشته و این نتیجه‌گیری رو گرفتن، انگار خیلی خجالتی، تعصب یه چیزی رو کشیدیم و بعد ایراداتشو گذاشتیم زیر فرش کسی نبینه. مثل پوست پسته وقتی مهمون میاد. کاش خجالت نکشیم. کاش مشکلات رو در حد خودشون مشکل نشون بدیم و مشکل حفظ کنیم و بعد تلاش به اصلاح و بهبود بدیم. اگر از اول این مشکل بوده و تاحالا حل نشده، یعنی از اول مردم اینو دیدن و هیچکس پانشده ایده‌ی سازنده‌ای براش بده. این نه افتخاره، نه توجیه کننده. این یعنی یه ایرادی بوده و هست و کسی فکری به حالش نکرده. و من حرکت‌های بزرگی در راستای حلش ندیدم توی تاریخ علم. این نبود خودانتقادی-خوداصلاحی، یکی از چیزهاییه که باعث شد از این حوزه برم بیرون و از خیلی عقب‌تر بهش نگاه کنم. چون برای من پیشرفت فقط وقتی اتفاق می‌افته که مشکلات رو مثل یه میزبان خجالتی زیر فرش نکنیم.



Показано 20 последних публикаций.