سهند ایرانمهر


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


دغدغه های احدی از رعیت مملکت محروسه ایران
ارتباط با ادمین: @sahandiranmehrr

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔸بی‌تردید، قاچاق آزادنه سوخت و سرمایه مملکت در این وسعت و روزگار عسرت که مساله سوخت، مُلک و مملکت را به تعب افکنده است نمی‌تواند ختم به چند فرد مباشر شود و به جز عاملین فرعی و اصلی آن مقام بی‌کفایت بی‌هوش وحواسی که جلوی چشم او چنین غارتی صورت می‌گیرد نیز مستحقق عقاب است. خدابیامرزد مرحوم «فریدون توللی» را که وقتی دید به هرگوشه مملکت، عسسی به غوغا ایستاده است و «هزار اُشتر گنجینه به پشت» در سکوت و خاموشی و‌ بی‌بانگ جرس به یغما می‌رود سرود:

نتوانم
زدن آسوده
به کنجی
نفسی

که زِ هر گوشه
کمین کرده به راهم
عسسی

همه خاموش و
هزار اُشتر گنجینه به پشت

گذران از دل این دشت بلا
بی‌جرسی!

@sahandiranmehr


✔️ترامپ: یک رئیس‌جمهور، سه سایه

✍️سهند ایرانمهر

اگر تاریخ آمریکا را همچون یک نمایشنامه در نظر بگیریم، دونالد ترامپ نه یک بازیگر جدید، بلکه ترکیبی از سه شخصیت آشناست. او چیزی از «خشم و ادبیات اندرو جکسون»، «بی‌اعتمادی ریچارد نیکسون» و «مهارت رسانه‌ای رونالد ریگان» را در خود دارد، اما همه این ویژگی‌ها را در دنیایی به کار می‌برد که سریع‌تر، متصل‌تر و پیچیده‌تر از زمان هر یک از این رهبران است.

اندرو جکسون خود را قهرمان مردم عادی در برابر نخبگان سیاسی معرفی می‌کرد. او با حمله به الیگارشی شرق آمریکا و بانک‌های فدرال، مانند ترامپ که واشنگتن را به فساد متهم می‌کرد، از رویکردی ضدنخبگانی استفاده کرد.

ترامپ مانند اندرو جکسون، هفتمین رئیس‌جمهور آمریکا، از موج «خشم مردمی علیه نخبگان سیاسی» قدرت گرفت. جکسون، ژنرالی بود که با وعده‌ی «برگرداندن دولت به مردم» به جنگ بانکداران وال‌استریت و سیاستمداران حرفه‌ای رفت. ترامپ هم به همین ترتیب خود را قهرمان مردمی معرفی کرد که احساس می‌کردند از سوی طبقه‌ی حاکم کنار گذاشته شده‌اند. اما تفاوت کلیدی اینجاست: «جکسون یک جنگجو بود، ترامپ یک معامله‌گر».

شباهت ترامپ به نیکسون، در بی‌اعتمادی او به نهادهای دولتی، رسانه‌ها و متحدان سنتی آمریکاست. نیکسون جنگی دائمی با رسانه‌ها داشت و همانند ترامپ، روزنامه‌نگاران را دشمن ملت می‌دانست. اما مهم‌تر از آن، سیاست خارجی نیکسون با رویکردی که می‌توان آن را «شوک دیپلماتیک» نامید، راه را برای ملاقات غیرمنتظره‌اش با چین باز می‌کرد. ترامپ هم نسخه‌ خاص خودش را دارد: دیدار با کیم جونگ اون در سنگاپور، فشار اقتصادی شدید بر چین و خروج از توافقات بین‌المللی اما برخلاف نیکسون که در خفا و با دقت استراتژیک عمل می‌کرد، ترامپ دیپلماسی را به یک شوی تلویزیونی تبدیل می‌کند.

رونالد ریگان، بازیگر سینما که استاد استفاده از تلویزیون بود، می‌دانست چگونه پیام خود را با لحنی قاطع و خوش‌بینانه به مردم برساند. ترامپ هم به همین ترتیب، اما در ابعادی کاملاً جدید، «با توییتر حکومت می‌کند». ریگان شوروی را «امپراتوری شر» می‌خواند و ترامپ چین را «دزد مشاغل آمریکایی». اما تفاوت بزرگ این است که ریگان به دیپلماسی سنتی و همکاری با متحدان باور داشت، در حالی که ترامپ، متحدان را باری بر دوش آمریکا می‌بیند.

ترامپ مانند جکسون، نیکسون و ریگان، یک رهبر جنجالی و غیرمتعارف است. اما آنچه او را متمایز می‌کند، شدت و سرعت اجرای سیاست‌هایش در عصر شبکه‌های اجتماعی، جهانی‌سازی و افول اعتماد به دموکراسی لیبرال است. اگر جکسون، نیکسون و ریگان در دنیای ترامپ حضور داشتند، شاید تعجب می‌کردند اما نه به خاطر ایده‌ها، بلکه به خاطر این‌که ترامپ چطور همه آن‌ها را در خود ترکیب کرده است.

اکنون اما این پرسش به ذهن خطور می‌کند که آیا ترامپ تنها یک برس موقت در تاریخ آمریکاست، یا آغازی بر یک روند جدید که رؤسای‌جمهور آینده هم از آن
پیروی خواهند کرد؟

@sahandiranmehr


🔸با گذشت نزدیک به دو ماه از آغاز به کار دونالد ترامپ به عنوان چهل‌وهفتمین رئیس‌جمهور ایالات متحده (از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵)، ارزیابی میزان تحقق وعده‌های انتخاباتی او نشان می‌دهد که وی در این مدت کوتاه، اقدامات متعددی در راستای عملی کردن وعده‌های خود در همین مدت‌زمان کوتاه انجام داده است.

ترامپ در نخستین روزهای ریاست‌جمهوری خود، چندین فرمان اجرایی صادر کرد که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

- برکناری مقامات مسئول در خروج از افغانستان
: وی تعدادی از مقامات بلندپایه‌ای را که در خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نقش داشتند، برکنار کرد.

لغو محدودیت‌های حمل سلاح:ترامپ مقررات محدودکننده حمل سلاح را که توسط دولت قبلی وضع شده بود، لغو کرد.

- بازگرداندن اختیارات آموزشی به ایالت‌ها
:او اعلام کرد که قصد دارد وزارت آموزش را منحل کرده و اختیارات مربوط به آموزش و پرورش را به ایالت‌ها بازگرداند.

- وضع تعرفه‌های سنگین بر واردات:برای حمایت از تولید داخلی، تعرفه‌های سنگینی بر واردات کالاها اعمال شد.

- اخراج مهاجران غیرقانونی:ترامپ اقدام به اخراج مهاجران غیرقانونی کرد.

- عفو شرکت‌کنندگان در حمله به کنگره:وی افرادی را که در حمله به کنگره در ۶ ژانویه ۲۰۲۱ شرکت داشتند، عفو کرد.

- لغو توافقات بین‌المللی:ترامپ از برخی توافقات بین‌المللی که به نظر او به نفع آمریکا نبودند، خارج شد.

- کاهش مالیات‌ها:او مالیات‌ها را برای شرکت‌ها و افراد کاهش داد.

- تقویت نیروهای نظامی:بودجه نظامی افزایش یافته و نیروهای مسلح تقویت شدند.

بر اساس نظرسنجی CBS News که در فوریه ۲۰۲۵ انجام شد، ۷۰٪ از آمریکایی‌ها معتقدند که ترامپ در حال عمل به وعده‌های انتخاباتی خود است و ۵۳٪ از عملکرد کلی او رضایت دارند.

@sahandiranmehr
https://www.cbsnews.com/news/trump-approval-opinion-poll-2025-2-9/
CBS News poll — Trump has positive approval amid "energetic" opening weeks; seen as doing what he promised
Trump's deportation plans are popular, but Americans say there's not enough focus on lowering prices.


از اینجا گوش کنید:

https://tinyurl.com/wcz2jfnn




✔️کایزن: حرکت، هر روز کمی بهتر از دیروز

✍️سهند ایرانمهر

در فرهنگ ژاپنی، «کایزن» (Kaizen) مفهومی عمیق‌تر از یک روش بهبود ساده است؛ این یک فلسفه زندگی، کار و رشد شخصی است که بر پیشرفت مستمر و تدریجی تأکید دارد. واژه کایزن از دو بخش تشکیل شده است: کای به معنای تغییر، و «زِن» به معنای بهتر شدن، در مجموع یعنی «تغییر برای بهتر شدن».

این فلسفه پس از جنگ جهانی دوم در صنایع ژاپن، به‌ویژه در شرکت‌هایی مانند تویوتا، به عنوان یک اصل بنیادین برای رشد و بهبود عملکرد به کار گرفته شد. اما کایزن صرفاً یک استراتژی مدیریتی نیست؛ بلکه نگرشی است که ژاپنی‌ها آن را در زندگی روزمره خود نیز به کار می‌گیرند. بر اساس این فلسفه، موفقیت از طریق بهبودهای کوچک اما مستمر حاصل می‌شود، نه تغییرات ناگهانی و انقلابی. در محیط کار، این یعنی یافتن راه‌های ساده برای افزایش بهره‌وری؛ و در زندگی شخصی، یعنی تلاش برای کمی بهتر شدن در هر روز. در واقع، کایزن ما را به تمرکز بر حرکت تدریجی اما پایدار تشویق می‌کند، بدون آنکه در دام کمال‌گرایی یا ناامیدی بیفتیم.

در خیابان‌های شلوغ ژاپن، گروهی از دختران با چهره‌هایی مصمم، نه‌تنها ریکشاهای سنگین را می‌کشند، بلکه فلسفه «کایزن»را نیز در عمل به نمایش می‌گذارند. آن‌ها به جای آنکه در برابر موانع اجتماعی یا سختی‌های کار تسلیم شوند، هر روز کمی قوی‌تر، کمی سریع‌تر و کمی ماهرتر می‌شوند.

برای این دختران، کار کردن به‌عنوان رانندگان ریکشا تنها یک شغل نیست، بلکه مسیری برای رشد، استقلال و شکستن کلیشه‌هاست. آن‌ها به دنبال تغییرات بزرگ و ناگهانی نیستند، بلکه مانند اصل «کایزن»با تلاش روزانه و مستمر، زندگی خود را بهبود می‌بخشند. هر مسافری که جابه‌جا می‌کنند، هر مسیری که طی می‌کنند، گامی است به سوی آینده‌ای روشن‌تر.

جامعه ممکن است از آن‌ها انتظار دیگری داشته باشد، اما آن‌ها مسیر خود را انتخاب کرده‌اند مسیر تلاش، پیشرفت، و ساختن آینده‌ای که خودشان برایش تصمیم می‌گیرند. در این مسیر، چیزی که آن‌ها را متمایز می‌کند، نه قدرت بازو، بلکه قدرت اراده و نگرش آن‌هاست. این داستان زنانی است که نه‌تنها ریکشا، بلکه سرنوشت خود را نیز با دستانشان به جلو می‌رانند. هر روز، کمی بهتر از دیروز.

زیرنویس ویدیو:
Fara_fact
گوینده: سارا سالمیان
@sahandiranmehr


✔️نظامی گنجه‌ای و نقد حکمرانی بد
✍🏼سهند ایرانمهر

امروز روز بزرگداشت #نظامی_گنجه‌ای است و می‌خواهم به سراغ نگاه نقاد و خلاقانه‌ او به مقوله «حکمرانی بد» بروم. نظامی در هفت‌پیکر، نشان می‌دهد که تباهی کشور و اقتصاد ویران و طمع همسایگان در چه شرایطی قوت و زیادت می‌گیرد و این وضعیت محصول چه نگاه و روشی در حکمرانی است. بهرام در هفت گنبد به مجالست و عشرت مشغول است که چینی‌ها بازهم عهدشکنی می‌کنند و طمع به خاک و ثروت ایران می‌بندند.

🔸ادامه متن از اینک پایین:

https://shorturl.at/CLRPK


✔️کسروی و سه خاطره
✍🏻سهند ایرانمهر

🔸امروز سالروز درگذشت( ترور) احمد کسروی، تاریخ‌نویس و پژوهشگر است. داوری منصفانه در مورد کسروی کار سهل و ممتنعی است. سهل از این منظر که می‌شود حدس زد روشنفکری که حافظ را «پرت‌وپلا گو» و مولوی را «بدآموز صوفی » می‌دانست تا چه حد در بیان برخی نظرات خود، افراطی بوده است. ممتنع نیز از این جهت که تلاش او در پالایش زبان و احیای واژه‌های فراموش شده زمینه‌ساز ساخت بستری جدید در مقوله زبان و نثر فارسی شد و نمی‌توان خدمات او را به ادب فارسی نادیده گرفت.
مرگ او هم تراژدی دردناکی از سرنوشت کسی است که زبان تیغ؛ به جای نقد، در حقش -بی‌هیچ مخالفتی! - روا داشته شد. بهترین نقدی که بر کسروی خوانده‌ام از محمدعلی همایون‌کاتوزیان در کتاب «هشت مقاله» بوده است اما سه روایتی را که برای امروز خالی از لطف نیست، در اینجا می‌آورم:

🔸روایت اول از سعید نفیسی، کتاب خاطرات ادبی، سیاسی و جوانی (به کوشش علیرضا اعتصام نشر مرکز):

اصل در زبان سماع است نه قیاس. چون در زبان فارسی پاپوش و سرپوش و...داریم نمی‌توان بینی پوش و ناف پوش هم اختراع کرد و باید به حد قدما اکتفا کرد. مرحوم کسروی در این زمینه بی‌باک بود و بی‌گدار به آب می زد. از طرف دیگر آنچه درباره سعدی و حافظ و تصوف و دین شیعه گفت نه تنها به نفع ایران نبود بلکه صریحا می گویم مغرضانه بود. بالاتر از همه به کسانی پرخاش می‌کرد که اصلا درباره آنها اطلاع نداشت. تولستوی و آناتول فرانس را نخوانده بود و بدیشان خرده‌های نادرست می گرفت. این کارهای او بیشتر از این حیث مرا ناراحت می‌کرد که وی محقق بسیار باسواد و کتاب خوانده‌ای بود. کسی که آن سه جلد بی نظیر «شهریاران گمنام» را نوشته است دیگر نباید از این سستی‌ها و فتورها و تعصب‌های ناروای عجولانه به کار می برد.
... خبر کشته شدن وی را در دادگستری به من دادند. جهان، پیش چشمم تیره شد. واقعه ای ناگوارتر از این به یاد ندارم. مردی را در جایی که همه جانی و آدم‌کش باید در آن امان داشته باشند، در پای میز بازپرس با جوانی که همراه وی آمده بود کشته بودند و زشت‌تر از این، کاری در جهان ممکن نبود. آن هم چه مرد؟...اینک آن مرد نیست اما کارهای او در میان ما هست. در برابر لغزش‌هایی که داشته است آثار جاودانی از او مانده. لغزش‌های او را به کارهای سودمندش می‌بخشیم. او را بزرگ می‌دانیم .. خطاکار آن کسی است که همیشه خطا کرده است. در همه جای جهان خطای یک روزه را به صواب چند روزه می بخشند...این رسم را برنیندازید وگرنه به زیان آدمی زادگان است.

🔸روایت دوم خاطره مهندس محمد کیوان از کتاب خاطراتی از اللهیار صالح به اهتمام دکتر سید مرتضی مشیر . نشر مهراندیش:

در سفر شنیدم که هژیر، وزیر دربار توسط شخصی به نام «امامی» ترور شده است. آقای اللهیار صالح به محض شنیدن این خبر با تعجب گفت: «سبحان الله». دلیلش را پرسیدم، گفتند:
در کابینه قوام، من وزیر دادگستری بودم و هژیر وزیر دارایی. در یکی از جلسات هیات دولت مرحوم قوام نامه‌ای ارایه داد که در آن مرحوم آیت الله بهبهانی خواستار آزادی امامی، قاتل کسروی شده بود. من گفتم قضیه در دادگاه نظامی طرح است و ربطی به دادگستری ندارد. در این موقع هژیر آغاز سخن کرد و اجرای حکم آیت الله را واجب شرعی دانست و مدتی در اطراف آن صحبت کرد. البته همه دانستند که نظر او بیشتر جلب توجه آیت الله است. امامی بعدا آزاد شد. با نهایت تعجب امروز مشاهده می‌کنیم که همان امامی مورد حمایت هژیر، قاتل او شده است.

🔸روایت سوم از دکتر مصطفی محقق داماد به نقل از رسول جعفریان:

آقای دکتر مصطفی محقق داماد، بسیار خوش محفل و خوش مجلس هستند و سرشار از خاطره. آقای دینانی یکبار می گفتند ایشون لوح محفوظ است. آن شب (در جشن عقد فرزند دکتر لاریجانی) نکته جالبی نقل کردند. گفتند زمانی که رئیس بازرسی بودم، حاجب خبر داد که شخصی آمده و می‌گوید پسر کسروی است. خوب آمد داخل اتاق. مشکلی در ارتباط با خوزستان داشت که پیگیری کردم. بعد از او پرسیدم نکته ای در باره پدرت بگو که ما نشنیده باشیم. گفت زمانی که خواستیم پدر را دفن کنیم، مانع می‌شدند. ظاهرا خواستند قبرستان ظهیرالدوله دفن کنند که آنجا دست صوفی‌‌ها بود و رئیس‌شان مانع شد. بالاخره او را بردیم در جای دیگری. مردم آن روستا گفتند اینجا دفن نکنید، آب زمین ما خشک می‌شود. ما گفتیم تعهد می‌دهیم اگر خشک شد، خسارت شما را بدهیم. اتفاقا آن سال باران زیادی آمد و سیل خسارت فراوانی به درختان آنها زد. آمدند و گفتند شما گفتید خسارت شما را می‌دهیم. ما گفتیم: تعهد ما این بود که اگر آب شما خشک شد خسارت بدهیم حالا که سیل آمده تعهدی نداریم!
@sahandiranmehr


✔️پیمان گنجه و درس‌هایی از دیپلماسی نادری

✍🏼سهند ایرانمهر

شاید بسیاری ندانند پیش از سلطه کامل روسیه در قرن نوزدهم بر قفقاز آخرین باری که ایران قدرتمندانه در برابر روسیه ایستاد چه زمانی بود؟ یا تنها پیمانی که ایران بدون جنگ با روسیه، قفقاز را پس گرفت کدام پیمان بود؟یا تنها مورد همکاری ایران و روسیه علیه سومین قدرت آن روز جهان کدام مورد بود؟ امروز سالگرد پیمان گنجه و فرصت خوبی است برای مرور درس‌های آن برای امروز.

ادامه متن در لینک زیر👇🏽


https://tinyurl.com/33cuh4ns


قسمت پانزدهم #پادکست_سهند_ایرانمهر |خواجه نصیرالدین طوسی؛ نجات دهنده فرهنگ یا توجیه گر قدرت؟

او را بیشتر به‌عنوان فیلسوف، ریاضیدان و دانشمندی بزرگ می‌شناسیم، اما خواجه نصیرالدین طوسی تنها یک متفکر نبود، بلکه سیاستمداری برجسته و استراتژیستی زیرک بود که نقشی کلیدی در تغییر مسیر مغولان از ویرانی به سازندگی داشت.

در این قسمت، نگاهی تازه به زندگی و میراث طوسی خواهیم داشت؛ از همکاری بحث‌برانگیزش با هلاکوخان و تأسیس رصدخانه مراغه گرفته تا تأثیرش بر سیاست و دانش. آیا او واقع‌گرا و سیاست‌مداری دوراندیش بود یا خیانتی تاریخی مرتکب شد؟
مقایسه او با همتایانش در مواجهه با قدرت چه تصویری از او ارائه می‌دهد؟

این قسمت را دنبال کنید تا این چهره جنجال‌برانگیز و‌ در عین حال تاثیرگذار تاریخ را از منظری متفاوت بررسی کنیم.

🔄 حمایت از طریق حامی باش

_____________________________________


حامی مالی‌ این قسمت: ویپاد؛ شعبه دیجیتال بانک پاسارگاد

وب‌سایت:
www.wepod.ir

اینستاگرام ویپاد:

www.instagram.com/Wepod_ir

ن و دانشمندی بزرگ می‌شناسیم، اما خواجه

شنیدن بدون نیاز به نصب نرم افزار

✅ همزمان در:
کست باکس I اپل پادکست | اسپاتیفای

تلگرام I توییتر (X) I یوتیوب I اینستاگرام I واتس‌اپ


@sahandiranmehr


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔸قسمت پانزدهم #پادکست_سهند_ایرانمهر
خواجه نصیرالدین طوسی؛ نجات دهنده فرهنگ یا توجیه گر قدرت؟

@sahandiranmehr


🔸نامه توبیخ خانم سالواتوریان و آقای داویدیان (دو مهماندار هواپیمایی ملی ایران) به علتی که خواندنش خالی از لطف نیست.
این سند از مجموعه سندهای نمایشگاه دیدنی «صبحانه در تهران، ناهار در پاریس» است که به تلاش شیما طاهری و محمد مخبری در گالری دنا برگزار می‌شود.
از توییت: سام گیوراد
@sahandiranmehr


✔️فراموشی داشته‌ها
✍️سهند ایرانمهر


در فوتبال، اقتصاد و سیاست، سرمایه انسانی و اجتماعی نقش شریان‌های حیاتی یک جامعه را بازی می‌کنند. در استادیوم‌های ایران، هزاران هوادار با قلبی تپنده برای تیمشان فریاد می‌زنند، در سرما و گرما، در برد و باخت. آن‌ها تنها تماشاگر نیستند؛ بخشی از تیم‌اند، نیرویی که حتی ستارگان بزرگ فوتبال جهان و‌ ناظران بیگانه را به حیرت وا می‌دارد. اما همین سرمایه انسانی که در فوتبال چنین معجزه‌ای می‌آفریند، نه تنها در فوتبال که در عرصه‌های دیگر رها شده، نادیده گرفته شده، یا بدتر از آن، سرخورده و به حاشیه رانده شده است.

سرمایه اجتماعی یعنی هواداری که با آخرین توانش شعار می‌دهد، کارآفرینی که ایده‌اش را با امید دنبال می‌کند و مطمئن است که در رقابتی منصفانه می‌تواند به ثمر برساند، معلمی که می‌داند قدرش دانسته می‌شود و هر صاحب ایده و انرژی که می‌داند اگر کارش را خوب انجام دهد صاحب اثر خواهد بود و نتیجه‌ای را مه شایسته آن است خواهد دید.
مشکل، کمبود ثروت نیست؛ مشکل در فراموش کردن دارایی و سپس مدیریت و جهت‌دهی این ثروت انسانی است.

همان‌طور که در فوتبال، تیمی که هوادار ندارد در خانه خود غریب است، در سیاست و اقتصاد هم شهروندی که ببیند، نادیده گرفته می‌شود و نیز مدیریتی که سرمایه انسانی و اجتماعی‌اش را فراموش کند، هر دو در سرزمین خودشان احساس غربت خواهند کرد. باشگاهی مانند النصر، با همه سرمایه‌گذاری‌های میلیاردی، اگر هوادار نداشته باشد، چیزی جز یک مجموعه بی‌روح نخواهد بود. همین اصل در کشورها نیز صادق است؛ توسعه با پول و تکنولوژی اتفاق نمی‌افتد، بلکه با مردم، با انگیزه‌ها و تعلق خاطر آن‌ها به پروژه‌های مشترک میان حاکمیت و ملت شکل می‌گیرد. پروژه‌هایی که ملت خود را در نتایجش سهیم ببینند.

استادیوم‌ها درس‌های زیادی برای آموختن دارند، هواداران تیم‌ها بی‌آنکه خود بدانند معلمانی هستند که یادآوری می‌کنند، مشکل، نداشتن سرمایه نیست؛ مشکل، فراموش کردن ارزش آن است.
@sahandiranmehr


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
قسمت چهاردهم از پادکست «سهند ایرانمهر»

کاروانسراها، قلب تپنده جاده ابریشم


🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸

Castbox: کست‌باکس

https://shorturl.at/9s5Is

Podcasts: اپل پادکست

https://shorturl.at/NSuL4

Acast :ای‌کست

https://shorturl.at/JzLTF

قابل دریافت و شنیدن در همه پادگیرها

@sahandiranmehr


✔️یادداشتی بر تضاد اخلاقی: پیرمرد و وزیر، از چند اسکناس تا فساد چای دبش

✍️سهند ایرانمهر


🔸امروز دو تصویر در کنار هم ذهن مرا به چالش کشید: محکومیت دو وزیر سابق دولت پیشین به اتهام فساد مالی در پروندهٔ «چای دبش» و ویدئویی از یک کشاورز مصری که پس از برنده شدن در مسابقه و جایزه مالی، با اضطراب میپرسید: «آیا این پول حلال است؟». این دو تصویرِ متضاد، پرسشی بزرگ را پیش می‌کشند: چرا گاه انسانهای ساده با ایمانی استوار، حتی در کوچکترین امور از مرز اخلاق عبور نمی‌کنند، اما صاحبان قدرت حتی در ساختاری دینی و با شمایلی مذهبی و شعارهای اخلاقی و اینگونه در باتلاق فساد فرو می‌روند؟ پاسخ این پرسش را درسه لایهٔ فلسفه، روانشناسی و ساختار قدرت می‌دانم.

🔸اخلاق برای آن کشاورز مصری، یک فضیلت درونی است؛ عادتی که وجودش را شکل داده و با کوچکترین شک، وجدانش را می‌آزارد. این نگاه، یادآور اندیشهٔ ارسطو است که فضیلت را «عادت نیکو» می‌داند، نه مجموعه‌ای از قوانین خشک. اما در سوی دیگر، مقاماتی که در پرونده‌های کلان فساد دست دارند، در چرخ‌دنده‌های یک سیستم سیاسی گرفتارند. هگل به ما می‌آموزد که قدرت، انسان را به ابزاری برای اهداف نهادها تبدیل می‌کند. گاه این سیستم، اخلاق را فدای مصلحت می‌کند و فرد را به توجیهاتی مانند «خدمت به چیزی مهم‌تر» یا «ضرورت‌های مدیریتی» می‌رساند. اینجاست که ازخودبیگانگی اخلاقی رخ می‌دهد: مقام بلندپایه، وجدانش را در پشت دیوار «وظیفهٔ اداری» پنهان می‌کند.

🔸نکته دوم این است که ذهن انسان در برابر تناقض‌های اخلاقی، به سازوکارهای دفاعی متوسل می‌شود. آن کشاورز، برای کاهش ناهماهنگی شناختی، با اینکه می‌داند چنین پولی در ازای چنین کاری طبیعی نیست اما با پرسش‌های مکرر سعی می‌کند آرامش وجدانش را حفظ کند. اما یک مقام فاسد، با بازیهای پیچیده‌تری خود را فریب می‌دهد. او یا سراغ این توجیه اخلاقی می‌رود که: «این پول برای پروژه‌های خیرخواهانه است» یا اینگونه از خود رفع مسئولیت می‌کند که :«من فقط مجری دستورها بودم».یا دست به عادی‌سازی می‌زند:« الان همه همین کارو می‌کنن؛ مشکل من نیستم سیستم خرابه».
این همان فرآیندی است که آلبرت بندورا آن را «گسست اخلاقی» می‌نامد؛ گویی فرد، خود را از پیامدهای عملش جدا می‌کند. قدرت نیز به این گسست دامن می‌زند: مطالعات نشان می‌دهند قدرتِ بالا، همدلی را کم و خودمحوری را تقویت می‌کند به عبارت دیگر سواره از پیاده خبر ندارد.

🔸نکته مهم دیگر این است که محیط کوچک گرداگرد این پیرمرد مصری، با نظارتِ غیررسمیِ همسایگان و خویشاوندان، مثل یک دزدگیر اخلاقی عمل می‌کند. اما در ساختارهای سیاسیِ دور از نظارت دقیق یا غیر ملزم به پاسخگویی، سه عامل فساد را آسان می‌کند:
- حاشیهٔ امنیت: نبود نهادهای ناظر مستقل و شفافیت
- ایدئولوژی به جای اخلاق: وفاداری به سیستم یا جریان و دسته، مهمتر از صداقت فردی قلمداد می‌شود.
- مصونیت از بازخواست: وقتی وزیر خود را «خادم یا سرباز» یک سیستم یا جریان می‌پندارد، مسئولیت در قبال مردم رافراموش می‌کند چون منبع قدرت خود را از آنان نمی‌داند.

🔸سخن آخر هم اینکه قدرت یک منظر وسیع بالا به پایین را به آدمیان می‌بخشد که از آن منظر همه چیز شکل و رنگی دیگر دارد، اگر بپذیریم که حکومت‌ها نماینده و مجری طبقه قدرتمند جامعه‌اند، اخلاقی که از ان منظر درک می‌شود تفاوت ماهوی با اخلاق بندگان و مردمان عادی آن پایین دارد اینجاست که صاحب منصب یا منافقانه چنین نشان می‌دهد که باور اخلاقی او از جنس بارو اخلاقی این پایین است یا آنکه خود دچار نیهلیسم اخلاقی است، هر کدام از اینها که باشد یا گریه و رعشه و لرز یک پیرمرد بر حلال و حرام بودن، فضیلت نیست بلکه تنها نشان بی‌خبری او از چندوچون اخلاق در سطوح بالای قدرت دارد و یا آنچه صاحبان قدرت از مقوله اخلاق بر زبان می‌آورند چیزی برساخته از ماهیت قدرت است و نسبتی با اخلاق به معنای مصطلح آن ندارد.
@sahandiranmehr


✔️امیرمبارزالدین و دوران پشمینه‌پوشان تندخو
✍️سهند ایرانمهر


🔸ابن بطوطه، جهانگرد معروف قرن ۸ هجری، در سفرنامه‌اش از شیراز به عنوان شهری آرام و با فرهنگ و آزادی‌های اجتماعی یاد می‌کند.

‏ابن بطوطه اشاره می‌کند که زنان شیراز در آن زمان نسبت به سایر شهرهای اسلامی آزادی بیشتری داشتند و با حجاب متفاوتی در جامعه ظاهر می‌شدند. او‌ می‌افزاید که البته کرمان و‌ یزد وضعیت متفاوتی دارند.

‏🔸این وضع متفاوت کرمان‌و یزد به دلیل حکومت امیرمبارزالدین بود. آل اینجو تحت حمایت ایلخانان مغول بر فارس حکومت می‌کردند، اما پس از فروپاشی ایلخانان، موقعیتشان تضعیف شد.آل مظفر که در ابتدا تابع آل اینجو بود، کم‌کم قدرت گرفت و امیر مبارزالدین شروع به تهاجم به شهرهای تحت کنترل آل اینجو، از جمله شیراز، کرد.

🔸در سال ۷۵۴ هـ.ق، امیر مبارز الدین با شکست دادن ابواسحاق اینجو، شیراز را تصرف کرد.
‏از این به بعد دیگر نه از جمع اهل فرهنگ و شعر و شاعری خبری بود و نه از آزادی‌های اجتماعی پیش از این، در عوض جمع فقهای پشمینه‌پوش و‌تندخویی گرداگرد شاه جمع بود که اصرار به اجرای شریعت و حد و تعزیر در ملاعام داشتند و حافظ را به صرافت می‌انداختند که بسراید:


پشمینه‌پوشِ تندخو
از عشق نشنیده‌ست بو

از مَستیَش رمزی بگو
تا تَرکِ هشیاری کند


‏و یا


اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباز
‏پیاله‌ای بدهش گو دماغ را تر کن

🔸در «تاریخ آل مظفر» آمده است:
‏«به امر امیر مبارزالدین شب‌ها محتسب‌ها در شهر می‌گشتند و هرکه را در حال شراب‌خواری، رقص یا فسق می‌دید، فوراً تعزیر می‌کردند». پیداست که در این میان چه بسا کسان که به تهمت فسق تعزیر شدند و چه بسا اعمال به حکم متشرعان گرداگرد شاه مصداق فسق و مستوجب تعزیر شد و نتیجه آنکه بازار ریا و‌ نفاق هم رونق گرفت:

درِ میخانه ببستند خدایا مپسند
‏که درِ خانهٔ تزویر و ریا بگشایند


🔸روایت آن‌دوران پر از ریا و‌ نفاق فقط بر زبان حافظ جاری نبود. عبید هم چه با حکایت‌ها و چه با منظومه موش و گربه اش این‌ اوضاع را توصیف کرده است. گربه‌های کرمان بسیار معروفند و امیر کرمان، امیر مبارزالدین، برای اینکه کسی را خوار کند، از کلمه گربه بسیار استفاده می‌کرده است و همو که شرابخوار قهاری بود بسان گربه داستان توبه‌نامه‌ای تنظیم‌کرد و‌به دست خلیفه‌عباسی رساند و با همان مجوز و‌تظاهر به دینداری خم‌ها شکست و کار ابواسحق اینجو را هم یکسره کرد:

موشکی بود در پس منبر
‏زود برد این خبر بموشانا
‏مژدگانی که گربه تائب شد
‏زاهد و عابد و مسلمانا


🔸حافظ در بسیاری از اشعار خود به ریاکاری، زهد خشک و ظلم مذهبی این دوره حمله کرده است:

واعظان کین جلوه در محراب و‌ منبر می‌کنند
‏چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند


🔸عاقبت کار به جایی رسید که میرخواند در «روضات‌الصفا» می‌نویسد:
‏«چنان سخت گرفت که خاص و عام از او روی گردانیدند و فرزندانش در پی چاره افتادند».


🔸چاره شاه شجاع و محمود پسران امیرمبارزالدین کودتا علیه پدر و تبعید او‌به یزد بود. حالا دوباره بساط ریا و سختگیری برچیده شده است و حافظ نیز شادمان می‌سراید:


سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
‏که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
‏شد آن که اهل نظر بر کناره می‌رفتند
‏هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش
‏به صوت چنگ بگوییم آن حکایت‌ها
‏که از نهفتن آن دیگ سینه می‌زد جوش
‏شراب خانگی ترس محتسب خورده
‏به روی یار بنوشیم و بانگ نوشانوش

‏🔸امروز زادروز امیرمبارزالدین محمد نخستین امیر مظفری بود.
@sahandiranmehr



✔️ ماه رمضان در دوره قاجار

🔸به جز مقدسینی که قبل از افطار راهی مسجد می‌شدند و آنها که دم صبح هم همین کار را می‌کردند، دسته سومی هم بودند که شب را به قمار صبح می‌کردند و می‌گفتند اگر به این سرگرمی مشغول نشوند، ناچارند بخوابند و روز دیگر خواب نمی‌روند و روزه برای آنها مشکل خواهد شد.

این دسته بیشتر اعیان زادگان بودند ولی در هر حال روزه را می گرفتند، چون اگر نمی‌گرفتند،درخانه خودشان هم، جا نداشتند.

🔸 مرحوم «احمد منشور» می‌گفت با برادرم «موقر»در مجلس قمار تا صبح مشغول شدیم چون به سحری نرسیدیم روزه را خورده بعد به منزل آمدیم خبر روزه خوری ما زودتر از خودمان به منزل رسیده بود همینکه وارد شدیم مادرم از ما رو گرفت. چند روز با ما مثل جذامی‌ها رفتار می‌کردند قدغن شده بود نوکرها به ما نزدیک شوند. غذایی اگر می‌آوردند، در اتاق می‌گذاشتد و فرار می‌کردند. ظرف‌های غذای مارا علی حده در حضور ما کنار حوض، خاک‌مال می‌کردند تا بالاخره با وساطت برادر بزرگتر مارا توبه دادند و دوباره به عضویت خانه پذیرفتند.

🔸برای خوردن روزه نیاز بود که طبیبی تصدیق مرض بدهد، اطبای آن دوره حتا اطبای یهودی ولو برای روزه خوری هم احترام تصدیق خود را داشتند و تصدیق دروغ نمی‌دادند.

🔸..محال بود وقت افطار صدای فقیری از کوچه بلند شود و چندین نفر داوطلب به سمتش نروند. ...دراین ماه کار تعطیل می‌شد و مردم به عبادت مشغول می‌شدند . طلبکار، سر وقت بدهکار نمی‌رفت . ادارات دولتی باز بود اما کسی مراجعه نمی‌کرد. مرافعه شرعی در دفتر علما متوقف می‌شد . محصلین دیوانی به سراغ مطالبه بدهکاری نمی‌رفتند.

🔸 در خانه‌ها کسی به نوکرها امر و نهی نمی‌کرد. اگر بنایی نیمه‌تمام بود صاحب کار، بیش از نصفِ روز کار نمی‌کشید اما اجرت روز کامل را میداد . خلاصه اینکه مردم در همه چیز رعایت یکدیگر را می‌کردند.

✔️
شرح زندگانی من
تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه جلد اول/ نشر هرمس
عبدالله مستوفی

@sahandiranmehr


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
«برضاکِ یا خالقی»

تسلیم به رضای تو هستم ای پروردگار ..
نه هر آنچه دلخواه و رضای من است ..

قطعه‌ی «برضاک یا خالقی» را ام‌کلثوم در اوایل دوره‌ی خوانندگی‌اش که به بازیگری در سینما هم می‌پرداخت، در فیلم «سلامه» به سال ۱۹۴۴ خوانده است تحریری آشنا برای اهل موسیقی که بعدها در «ربنا»ی مشهور استاد شجریان هم نمودی مثال زدنی داشت.

برگرفته از ص اینستاگرام: صابرلو
@sahandiranmehr


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
Jah Fakoly
هنرمندی که از صحنه موسیقی اصیل آفریقای غربی ظهور کرده و اصالتاً ساحل عاجی است
آهنگ های او اغلب به بی عدالتی اجتماعی، استعمار و عدم تعادل جهانی می پردازد. موسیقی او با آمیختن ملودی های سنتی آفریقایی با ریتم های رگی تأثیر احساسی عمیقی ایجاد می کند.

برگرفته از: فرنگ‌شهر
#نوای_واپسین_شب
@sahandiranmehr


پزشکیان آمده بود که اگر قرار شد مذاکره‌ای شود، صلیب مذاکرات و ملامت‌هایش را بر دوشش بگذارند. پزشکیان آمد. ترامپ هم آمد و اوضاع آن شد که شد.

تصویر درهم شکسته و سخنان امروز پزشکیان در مجلس معلوم نبود خود زنی است یا دیگرزنی اما هرچه بود، شبیه چهره کسی بود که برای کاری آمده و حالا موضوع از بیخ و بن‌ منتفی است، چهره چیزی روی دست مانده، خودش هم گفت: تمام.

‏اگر پیش‌بینی‌ها، ترامپ را در طالع جهان می‌دید قطعا ترکیب نامزدهای انتخابات پیشین ریاست‌جمهوری جوری نبود که پزشکیان سردرآورد یا حتی تایید شود، آن روز اما تصور، تصور مذاکرات بود و مردی که هم بتواند کار را آسان کند و هم سرش برای کاسه‌کوزه ملامت ملس باشد.

‏ چیزی که مانده، مردی است که گاهی نهج‌البلاغه می‌خواند، گاهی اظهار شرمندگی می‌کند، گاهی می‌گوید که اختیارش در این حد است و گاهی دستش روی شقیقه می‌رود و گاهی باز برای اشاره یا گرفتن چیزی که خودش هم نمی‌داند چیست به هوا پرتاب می‌شود و خالی بازمی‌گردد.

‏آنها که امید می‌دادند را ملامت نمی‌کنم اما آنها که هنوز آن را رنگ و لعاب می‌زنند و سخنان موزون و تکرار چهره‌شان در قاب‌های بزرگ را سرمایه شهرت برای فروش معرفت و خرید لایک و هورا می‌کنند، کمی شرم کنند.

‏در خیابان و مردم اما:
‏ درختان اسکلت‌های بلور آجین…
‏سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
‏سرها در گریبان است!

✍️سهند ایرانمهر

@sahandiranmehr

Показано 20 последних публикаций.