Репост из: بنرای امروز
- با بچه چیکار کردی؟
نگار بهت زده نگاهش کرد و با من و من گفت:
- ک... کدوم بچه؟
- خودتو نزن به اون راه دخترجون، ماهت از پشت ابر بیرون زده، تا اون دندونای خوشگلتو نریختم تو دهنت زر بزن بگو بچه کجاست؟
نگار هنوز مقاومت میکرد:
- من... منظورتو نمیفهمم.
روی صورتش خم شد:
- که نمیفهمی آره، دلت میخواد شیر فهمت کنم؟!
چانه ظریف دخترک را محکم توی چنگ گرفت:
- دهن وا کن بگو کجاست؟!
قلب نگار توی گلو میکوبید اما کوتاه نیامد:
- تو... تو کی هستی؟
چانه اش را محکم تر فشار داد و چهره دخترک از درد جمع شد:
- همونی ام که برای سر کیسه کردنش ماها بچه شو پنهون کردی، فهمیدی یا جور دیگه بفهمونمت؟!
چشم های نگار گشاد شد، فکش زیر دست های قوی مرد در مرز متلاشی شدن بود در سرش فقط یک سوال میچرخید، پدر بچه بود؟! پدر سوگندش؟! نه باور نمیکرد... این همه مدت کجا بود که حالا درست وقتی باورش شده بچه مال خودش است سر و کله اش پیدا شده بود؟
دهان باز کرد و محکم گفت:
- اون بچه مال منه به هیچ احدی نمیدمش!
مرد پوزخند زد، پس اهل بازی بود.
- بچرخ تا بچرخیم نگار خانم...
https://t.me/+APAVDUVrQ1g4YjRk
https://t.me/+APAVDUVrQ1g4YjRk
🔥قصه ما یه نوزاد بی نام و نشون داره، نوزادی که نه مادرش معلومه نه پدر!
اما درست وقتی که یه دختر مجرد اونو به فرزندی قبول میکنه، مردی با ادعای عجیب غریب وارد قصه میشه و...🔥
نگار بهت زده نگاهش کرد و با من و من گفت:
- ک... کدوم بچه؟
- خودتو نزن به اون راه دخترجون، ماهت از پشت ابر بیرون زده، تا اون دندونای خوشگلتو نریختم تو دهنت زر بزن بگو بچه کجاست؟
نگار هنوز مقاومت میکرد:
- من... منظورتو نمیفهمم.
روی صورتش خم شد:
- که نمیفهمی آره، دلت میخواد شیر فهمت کنم؟!
چانه ظریف دخترک را محکم توی چنگ گرفت:
- دهن وا کن بگو کجاست؟!
قلب نگار توی گلو میکوبید اما کوتاه نیامد:
- تو... تو کی هستی؟
چانه اش را محکم تر فشار داد و چهره دخترک از درد جمع شد:
- همونی ام که برای سر کیسه کردنش ماها بچه شو پنهون کردی، فهمیدی یا جور دیگه بفهمونمت؟!
چشم های نگار گشاد شد، فکش زیر دست های قوی مرد در مرز متلاشی شدن بود در سرش فقط یک سوال میچرخید، پدر بچه بود؟! پدر سوگندش؟! نه باور نمیکرد... این همه مدت کجا بود که حالا درست وقتی باورش شده بچه مال خودش است سر و کله اش پیدا شده بود؟
دهان باز کرد و محکم گفت:
- اون بچه مال منه به هیچ احدی نمیدمش!
مرد پوزخند زد، پس اهل بازی بود.
- بچرخ تا بچرخیم نگار خانم...
https://t.me/+APAVDUVrQ1g4YjRk
https://t.me/+APAVDUVrQ1g4YjRk
🔥قصه ما یه نوزاد بی نام و نشون داره، نوزادی که نه مادرش معلومه نه پدر!
اما درست وقتی که یه دختر مجرد اونو به فرزندی قبول میکنه، مردی با ادعای عجیب غریب وارد قصه میشه و...🔥