🔰در غم لسآنجلس
🔸تازهترین سروده «افشین علا» در واکنش به آتشسوزیهای شهر لسآنجلس در آمریکا:
اینسرزمینکهرونقوفر و وقار داشت
شهری پرآب بود،درآتش چهکارداشت؟
یکبارهازچهسوخت؟چراگشتچونخزان؟
اینخاکغرقگلکهشمیمبهارداشت
ای مردمی که بار نخست است شهرتان
از درد و داغ، تجربهای ناگوار داشت
بیشک جهنمی که شما را احاطه کرد
بغضی نهفته بود و سر انفجار داشت
این آتش جهندهی سرکش، نه از شما
از حاکمان سرکشتان انزجار داشت
شکر خدا که این شرر بیامان فقط
با خانههایتان سر ناسازگار داشت
شکر خدا ز مهلکه بردید جان به در
چونسرزمینتانهمهسوسایهسارداشت
چون داشتید جمله ز آتش، گریزگاه
هرکسگریختخیل پرستارویارداشت
اما چه دید غزهی مظلوم بیسلاح
از لشکری که اسلحهی بیشمار داشت
در غزه نیز کودک لرزان خسته کاش
همچون شما ز مهلکه راه فرار داشت
برخطهایکهمثلقفس،تنگوکوچکاست
راه نفس نماند که هر سو حصار داشت
دیدید چند کشته اگر در کنار خویش
در غزه هر تنی جسدی در کنار داشت
باریکه بود، در دل ویرانهها ولی
نعش عیان و گمشده، دهها هزارداشت
یک سال و نیم سوخت فلسطینوباختر
با اهل غزه دشمنی آشکارداشت
یک سالونیمسوختولی دولت شما
هر لحظهزخمبیشتریانتظارداشت
چون آتشی که هست به دنبالتان هنوز
با اهل غزه کینهی دنبالهدارداشت
از کشته پشته ساخت اگر دیو روسیاه
از خویش؟ نه! ز کاخ سفید اختیارداشت
کشتار کرد غاصب بیآبرو بسی
با پولتان که در همه جا اعتبارداشت
آری برای نسلکشی، راحت خیال
از دولت شما به وفور دلار داشت
از آستین غرب درآورد سر برون
این اژدها که حنجرهای شعلهبار داشت
تا در حریق، شخم زند خاک غزه را
گاوآهنی ز پول شما نونوار داشت
با خرج حاکمان شما بهر قتل عام
از بمبهای چندتنی کولهبار داشت
از تکههای پیکر اطفال بیگناه
صیادصهیونیستبههرسوشکارداشت
هر جا که پا نهاد چرا دولت شما
از قتل عام، خاطرهای ماندگارداشت؟
حالا که سوخت شهر شما یاد ما کنید
آیا کم این دیار دل داغدار داشت؟
ایران هم از قدیم، جراحات بیشمار
بر تن ز حاکمان شما يادگار داشت
یاد آورید از ستم دولت شما
بر ملتی که ریشه و اصل و تبارداشت
پنجاه سال فتنه و تحریم و جنگ را
درسربهقصدسیطره براین دیار داشت
در سربریدن و ترور و قتلعام نیز
تکفیریان بسی به یمین و یسارداشت
داعشبهجانمنطقهانداختچونرتیل
آریدرآستیننهفقط پنجه ی مارداشت
جز شر ندیدهایم ز حکامتان ولی
ایران نه با شما سر این کارزار داشت
ماهمشریکدردشماییمچونکه فارس
از باستان به داد و دهش اشتهار داشت
آموخت درس مهر و مدارا به آدمی
سعدی که کاخی از سخن استوار داشت
فرمود مردمان همه اعضای یک تناند
هرگز ندید کس، سر و پیکر نقار داشت
قلب است بیقرار، اگر پا و سر شکست
دستاستغمگساراگر دیده خار داشت
پس متحد شویم که تابان شود به مهر
آیینهمان که این همه گرد و غبار داشت
درمان کنیم درد فلسطین خسته را
خاکی که زخم کهنه ز گرگان هار داشت
میخواهم از خدا که ز باران رحمتش
ریزدبهخاکتانکه بسی برگ وبارداشت
هم خانههای غزه برآرند سر ز خاک
هم خانهی شما که گل و سبزهزار داشت
هم مسلمین خلاص شوند از گزند غرب
هم امت مسیح که از کینه عار داشت
@rezaie_fatme