📽صداوسیما و مرجعیتی که از دست رفت... 📽خبرآنلاین؛ حسین قره و مهسا بهادری:
رضا درستکار در این گفتوگو از وضعیت بحرانی صداوسیما میگوید؛ سازمانی که به دلیل سیاستهای مدیریتی بسته، بسیاری از چهرههای فرهنگی و رسانهای را حذف کرده است.🌱درستکار:
بر اساس روندهای تلویزیون در ۳ سال گذشته، این رسانه در یک مسیر نزولی قرار دارد.
مهمتر از همه، مسئله اعتماد است، که از دست رفته. اعتماد چیزی نیست که یکشبه به دست بیاید، سالها زمان میبرد.
دیگر چیزی بهعنوان تولید محتوای فکری و فرهنگی ندارد.
اقبال عمومی از بین رفته و مرجعیت رسانهای آن هم از دست رفته است. آنها حتی مخاطبان سنتی خود را هم از دست دادهاند.
یکی از وظایف تلویزیون ارتقای سطح سلیقه عمومی است. اگر قرار باشد هر محتوای سطح پایینی را پخش کند، دیگر چه ارزشی دارد؟ بعضی از برنامهها رسما نفرتانگیز هستند.
از بودجهی تخصیصیافتهاش، ۶۰ تا ۷۰ درصد صرف نگهداری ساختمانها، پرداخت حقوق کارمندان، بیمه و سایر مسائل معیشتی میشود.
البته که نباید با تنگنظری به این قضیه نگاه کرد. مشکل آنجاست که مدیرانش بهروز نیستند و رسانه هم ملی نیست. مدیران اصرار دارند که خود را «رسانه ملی» معرفی کنند، اما در عمل...
این نگاهها، اشخاص با استعداد را حذف کرده و افرادی بدون صلاحیت را جایگزین کردهاند؛ و ما با رسانهای بیکیفیت و بیمخاطب مواجه هستیم.
شما ببینید، برای شب یلدا یا نوروز، دکورهای عظیم، لباسهای فاخر، گلآراییهای پرهزینه و زرقوبرق زیاد دارند، اما محتوا ندارند. وقتی محتوایی تولید نمیشود، همه اینها بیفایده است.
من به دوربین تلویزیون اعتماد ندارم که جلوی آن صحبت کنم، چون میدانم که حرفهایم را تقطیع میکنند، جملههایم را جابهجا میکنند و از آن چیزی میسازند که باب میل خودشان باشد. همین کار را در جشنواره فجر کردند؛ صحبتهای مرا تغییر دادند و یک منتقد همسو با خودشان را آوردند تا علیه من حرف بزند.با میز و صندلی و دکور بزرگ، صاحب محتوا نمیشوید. شاید با دعوت از بعضی چهرهها بتوانید کمی وضعیت را بهتر کنید، اما وقتی حتی آنها هم مجبور باشند با محدودیت و سانسور صحبت کنند، نتیجه همان میشود که امروز میبینیم؛ یک تلویزیون بیمخاطب و بیاثر.
اصلا مسئلهای به نام تعادل در برنامهسازی صداوسیما وجود ندارد. خب اگر برنامه مناسبتی خوب است، چرا در طول سال چنین برنامههایی نداریم؟ چرا یکباره در یک مقطع زمانی خاص کلی برنامه موازی میسازند، اما بعد دوباره همان سکوت و بیمحتوایی ادامه پیدا میکند؟
آنچه که در این سالها اتفاق افتاده، یک برنامه هدفمند برای حذف چهرهها و برنامههای تأثیرگذار بوده است. اما جدیدالورودها فاقد بنیه فکری و هنری لازم برای موفقیت بودند.
نتیجه چه شد؟ هیچ! استعدادی شکوفا نشد، برنامههای مهم تعطیل شدند و سطح برنامههای سرگرمکننده هم بهشدت پایین آمد.
جهان تغییر میکند. تلویزیون ایران هم محکوم به تغییر و پیشرفت است. حتی اگر با زجر دادن نسل ما باشد! بله، مدیران فعلی تلویزیون نگاههایی بسته دارند، ولی تاریخ به ما ثابت کرده که مسیر تحول اجتنابناپذیر است.
شما اگر کیفیت تولیدات را بالا ببرید، یعنی کار را به آدمهای کاربلد بسپارید، ایران میتواند همچنان نقش اصلی را در این میدان ایفا کند؛ و مرکز ثقل فرهنگی منطقه باقی میماند.
حتی در سختترین شرایط، وقتی تمام درها بسته است، برای ایران ما یک روزنه از جایی باز میشود. مثلاً انیمیشن «
در سایه سرو» را ببینید. یک روز از خواب بیدار شدیم و دیدیم که در اسکار جایزه گرفته، و خورشید ایران در نقطهای از دنیا طلوع کرده است؛ فرهنگ اینطوری کار خودش را انجام میدهد.
تلویزیون بعد از هر فشاری، دچار استیصال میشود، عقبگرد میکند و دوباره سراغ همان قبلیهایش میرود؛ مثلاً بعد از فشارها دوباره «
پایتخت» را ساختند، یا آقای طهماسب را برگرداندند، اما نکته مهم اینجاست که همین چهرهها در بازگشت دوباره، چقدر موفق میشوند.
@r_dorost