اندکی شعر


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


Instagram ID:⬇
http://instagram.com/_u/andaki_sher

ارتباط با ادمین

@ArrMoo
برای دسترسی راحت
#استوری
#پست_اینستاگرام
#دنباله_دار
#music
در کانال تبادل و تبلیغ نداریم

Связанные каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


روزی
مرا فراموش خواهی کرد.
یک ‌روز
مرا رها کرده و خواهی رفت.
بیهوده مرا از غارم بیرون مکش.
عادت‌هایم را
بیهوده مگیر از من؛
خاصه عادتی که به تنهایی دارم را ...

#اغوز_آتای
@pointto


غبار غم برود
حال خوش شود
@pointto


بهار آفرینش را نگاری نیست غیر از تو
نگار این گلستان را بهاری نیست غیر از تو

بهاری هست در هر سال مرغان گلستان را
مرا در چار موسم نوبهاری نیست غیر از تو

#صائب_تبریزی

عیدتون مبارک 🪻
@pointto


بی‌بی زن با سلیقه‌ای بود
اغراق نکنم هر روز خانه تکانی داشت
اما نزدیک عید که می‌شد به شوق آمدن بهار
و پذیرایی از فرزندان، عروس‌ها و نوه‌هایش
که ساکن شهرهای دیگر بودند
خانه را اساسی می‌تکاند
از آنجایی که پر اولاد بود یک کمددیواری بزرگ پر از رخت خواب های جورواجور و رنگارنگ داشت
یک روز مخصوص رخت‌خواب تکانی بود و فرزندان و نوه‌هایی که در همان شهر ساکن بودند به کمکش می‌رفتند هرچند که تمیزکاری بقیه آنچنان به دلش نمی‌نشست اما حجم زیادش چاره‌ای نمی گذاشت و کار یک نفر نبود. وقتی که رخت‌خواب‌ها از کمد دیواری بیرون ریخته می‌شد نوبت هنرنمایی ما بچه‌ها بود انواع اقسام شیرجه و پرش‌ها روی رخت‌‌خواب‌ها آنقدر که بزرگ‌ترهاهم هوس می‌کردند به ما بپیوندند و وقتی بی‌بی حسابی سرش‌ گرم ‌می‌شد، دِ برو که رفتی. 
خلاصه حال و هوایی بود حوض پر آب بود دو سه نفر رقص‌کنان پتو لگد می‌کردند بقیه چنگ زنان ملحفه می‌شستند و بی‌بی بوی خوراک لوبیایش به آسمان آبی رنگ و تمیز شهر می‌رفت کار که تمام می‌شد لوبیا می‌خوردیم و هم وعده می‌شدیم برای پس فردا آخر بی‌بی معتقد بود باید دو روز آفتاب بخورند و کار ما تمام می‌شد و کار خورشید خانم که نوازش گرمی در اواخر اسفند داشت شروع می‌شد.پس فردا که می‌شد، بی‌بی پس از اتو و دوخت و دوز رخت‌خواب‌ها همه را با سلیقه خودش چیدمان می‌کرد و رخت خواب‌ها آماده می‌شدند برای مهمانان نوروزی اما مهمانان مانند او دلسوز نبودند و در این تعطیلات حسابی رخت‌خواب ها نامرتب می‌شد و دوباره پس از  تعطیلات بی‌بی یک دور دیگر مراسم رخت‌‌خواب شویی اجرا می‌کرد و این بار دیگر پس از اتمام کار به تفکیک همه را در نایلون های بسیار بزرگ می‌گذاشت تا خاک نگیرند.
بی‌بی و بابایی یک‌شب هم خودشان روی این تشک‌های نرم نخوابیدند و از لذتش بی نصیب ماندند انگار بی‌بی زندگی می‌کرد برای مهمانانش نه فقط رخت‌خواب بلکه همه چی، آجیل‌خوب، برنج خوب و حتی اتاق خوب همه و همه برای مهمان بود. اتاقی بزرگ و نورگیر که فرش‌های نو داشت اسمش هم اتاق مهمانی شده بود و درش همیشه بسته بود و فقط وقتی باز می‌شد که مهمانی به خانه می‌آمد
اما سال‌ها به همین منوال گذشت تا اینکه بی‌بی و بابایی هردو فوت شدند. آن روز دیدم چه بر سر همه چیزهایی که بی‌بی از آن‌ها به خوبی نگهداری می‌کرد و به خودش رنج می‌داد تا آن‌ها سالم بماند آمد. همه آن وسایل ارزشمند از نگاه بی‌بی برای دیگران پشیزی ارزش نداشتند یا بذل و بخشش می‌شد یا بیرون ریخته می‌شد. آن‌ روزها با انکه هنوز هم بچه بودم فهمیدم نباید در این دنیا به چیزی دل‌ببندم و هر موقع برای چیزی اهمیت زیادی قائل می‌شوم یاد رخت خواب‌‌های بی‌بی می‌افتم.

#رامین_وهاب_راوی
@pointto


"سنَحیا بعد کُرباتنا ربیعا،
کاننا لم نذق بالأمس مُراً"

پس از اندوه‌هایمان
همچون بهار زنده خواهیم شد،
انگار که هرگز مزه‌ی تلخی را نچشیدیم...
@pointto


بر قله‌ی ذهنت به انتظار خودم نشستم؛
‏نیامدم، نیامدم، نیامدم…

#جمال_ثریا

@pointto


چونکه دم عید
بیایید شاد باشیم 🙂
@pointto

4.4k 0 251 2 23

تو زبان ترکی خیلی قشنگ قربون صدقه هم می‌رن!
سَن مَنی بالاجا اورَیمی دنیاسوسان
تو دنیایِ بزرگ قلب کوچیکمی! :)

@pointto


چو چشمت هرگزم چشمی به چشمم در نمی‌آید
به چشمانت، که چشمم را به جز چشمت نمی‌باید

#سلمان_ساوجی
@pointto


عشق، خوب دیدن است؛ خوب چشیدن؛ خوب بوئیدن؛ خوب زمزمه کردن؛ و خوب لمس کردن.
عشق، مجموعه‌ای از تجربه‌های زندهٔ دائمیِ طاهرانه است؛ و این همه، نه فقط تعریفِ عشق است، که تعریفِ زندگی هم هست، و از اینجاست که حس میکنی عشق و زندگی، یک مسأله بیش نیست؛ و عجیب است که هنر هم چیزی جُز همین‌ها نیست.
هنر، عشق، و زندگی، یک چیز است به سه صورت، یا حتی، به یک صورت: دوامِ دلخواهِ بی زمان.

#نادر_ابراهیمی 
یک عاشقانه‌ی آرام

@pointto




Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
@pointto


می شود کاری کنی دستم زِ دستت پُر شود...؟!

#فاطمه_نجفی


شبيه قاصدك هاى رها در دشت ميدانم
لبت بر باد خواهد داد روزى دودمانم را…

#سید_تقی_سیدی
@pointto


نشسته‌ام و به دانه‌های برف نگاه می‌کنم.
به یاد تو افتادم و عشق.
این دانه‌ها با غرور سرشان را بالاگرفته‌اند و موقر پایین می‌آیند، گویی از شکوه خود آگاهند،مثل تو.
برف که زمستان را مهمان می‌کند، شوقی خاص ایجاد می‌شود، حس خوبش به خشکی شاخه درختان و سوز سرما معنا می‌دهد، شهر زیبا می‌شود، گویی عشق بر آدمی باریده و به یکباره زندگی ملال‌آورش شگفت‌انگیز شده باشد.
هنوز نشسته‌ام و بارش برف را تماشا می‌کنم، چشمانم برق می‌زند و دلم غنج می‌رود از این زیبایی. امروز قهوه‌ام بیشتر نوش جانم شد.
می‌خواهم آنقدر از باریدنش لذت ببرم که فردا وقتی ناچار شدم بر روی یخ‌های جلوی درب پارکینگ شن بپاشم و برف پشت بام را بروبم کلافه نشوم! می‌خواهم ارزش و لذت حضورش در ذهنم بماند. مثل عشق.

#هدی_تاج


سلام
اینجا خواب من است یا خواب تو؟
صبح، کداممان تنها می شود...؟


#معین_دهاز


‏المرحلة الأخيرة في حبك لأي شخص،
هو أنك تحب تشوفه بخير، بس بعيد عنك.

آخرین مرحله
دوست داشتنِ هرکسی
اینه که می‌خوای حالش خوب باشه
«ولی دور از تو...»
@pointto


گویند چرا تو دل بِدیشان دادی؟
ولله که من ندادم، ایشان بردند

ابوسعید ابوالخیر
@pointto


من درختی بی‌سایه را دیده‌ام
با برگ هایی شبیه سوزن های گداخته
که ریشه بلندی در نمکزارهای داغ داشت
با میوه هایی شیرین اما دست نیافتی
همچون رویایم و گنجشکانی که ذره ذره
رویایم را می‌بلعیدند
و من صدایم در نمی‌آمد که بگویم
آی گنجشک‌ها رهایش کنید
او‌ رویای من است

#رامین_وهاب_راوی
@pointto


مادربزرگم می‌گفت:
«در رو که کامل نبندی، نمی‌دونی بادِ بعدی که بیاد می‌بندتش یا بازش می‌کنه. این می‌شه بلاتکلیفی.»

تو زندگیت همیشه یا برو بیرون یا بیا تو و بعدش در رو محکم ببند.
اجازه نده هیچکس بلاتکلیف نگهت داره🌱

5k 0 76 2 64
Показано 20 последних публикаций.