📖 کتاب
«شیعیگری و شیعی» 📗 ترجمهی کتاب
«التشیع و الشیعه»🖌 احمد کسروی
📝 بخش یکم ، گفتار یکم :
در تاریخ شیعیگری و چگونگی پیدایش آن ، (14 تکه)
🔸
9ـ گزافهگوییهایی که مرتکب شدند این بود آنچه از جعفربنمحمد در ادعای امامت و خلافت و تبدیل شیعیگری به عقاید مذهبی سر زد. و باید دانست که جعفر و جانشینانش در این حد نایستادند. بلکه کارهای ناپسند بسیاری مرتکب شدند.
زیرا از آنجا که ادعای امامت (به معنایی که شرح دادیم) میکردند ، از گفتن هیچ خزعبلی که از دلشان میگذشت ، پرهیز نداشتند. اینبود ادعا کردند که خدا جهان را به خاطر آنان آفریده است ، و امور مردم را به آنان واگذارده است ، و با هستی امامست که زمین و آسمان پایدار میباشد و به برکت اوست که مردم روزی میخورند ، و اینکه واجب است در هر زمانی امامی از آنان باشد که اگر او نبود ، زمین اهلش را فرومیبرد ، و اینکه هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد ، به مرگ جاهلیت مرده است. [1] در کتابهای امروز شیعه از اینگونه سخنان آنقدر هست که اگر در دو جلد جمع شود ، کتاب بزرگی میشود و اینک من نمونههایی از آن را اینجا میآورم :
از صادق : «همانا تمام زمین از آنِ ماست». (در کافی در حدیثی طولانی)
از صادق : «برای ما خدایی قرار دهید که به سویش بازگردیم و درباره ما هرچه میخواهید بگویید».
عبداللهبنبکر اَرَجانی از صادق روایت کرده است : «گفتم فدایت شوم ، آیا امام آنچه را میان مشرق و مغرب است میبیند؟ گفت ای پسر بکر ، پس چگونه حجت بر آنچه میان دو قطب آن است باشد ، در حالی که آنان را نمیبیند و در میانشان حکم نمیکند؟».
از صادق : «هیچ پیامبر و آدم و انس و جن و فرشتهای در آسمانها نیست مگر آنکه ما حجت بر آنان هستیم و خدا هیچ آفریدهای را نیافرید مگر آنکه ولایت ما را بر او عرضه کرد و به وسیلهی ما بر او احتجاج نمود ، پس [برخی] به ما مؤمن شدند و [برخی] کافر و منکر ، حتی آسمانها و زمین و کوهها». (در جلد هفتم بحار [الانوار])
از محمدبنسنان : «گفت نزد ابوجعفر ثانی بودم ، پس اختلاف شیعه را ذکر کرد. فرمود : همانا خدا همواره در یگانگی یکتا و بیهمتا بود. سپس محمد و علی و فاطمه را آفرید ، پس هزار روزگار ماندند. سپس اشیاء را آفرید و آنان را بر آفرینش آنها گواه گرفت و طاعت آنان را بر آنها جاری ساخت و در آنان آنچه خواست قرار داد و امر اشیاء را در حکم و تصرف و ارشاد و امر و نهی در میان خلق به آنان واگذاشت ، زیرا آنان والیانند ، پس امر و هدایت ازآنِ آنان است. پس آنان درها و نمایندگان و پردهداران اویند. آنچه را بخواهند حلال میکنند و آنچه را بخواهند حرام میکنند و جز آنچه او بخواهد انجام نمیدهند. بندگانی گرامی داشته شدهاند که در گفتار بر او پیشی نمیگیرند و به امر او عمل میکنند». (در کافی)
از باقر : «دوستی ما ایمان و دشمنی ما کفر است». (کافی)
از صادق : «هر کس ما را بشناسد مؤمن است و هر کس ما را انکار کند کافر است». (کافی)
از رضا : «کارهای شما هر روزه بما نشان داده میشود». (در کافی)
در آنچه ادعا میکردند ، ادعا داشتند که قرآن را جز آنان کسی نمیفهمد و آیات را بدانسان که میخواستند تفسیر میکردند و بر برخی از آنها حاشیههایی از نزد خود میافزودند. و من نمونههایی از این قبیل میآورم :
در قرآن : فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ. [2] از صادق : «دربارهی امت محمد بهخصوص نازل شده است ؛ در هر قرنی امامی از ما گواه بر آنان است و محمد گواه بر ماست». (در کافی)
در قرآن : فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ. [3] از باقر : «مؤمنان همان امامان هستند». همچنین از او : «یعنی ما». (در کافی)
در قرآن : وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ. [4] از صادق : «یعنی از شیعیان علی».
در قرآن : كَمَن مَّثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا. [5] از صادق : «کسی که امام را نمیشناسد». (کافی)
🔹 پانوشتها :
1ـ مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً الجَاهِلِیَّة.
2ـ چگونه خواهد بود [حالشان] آنگاه که از هر امتی گواهی بیاوریم.
3ـ به زودی خدا و رسولش و مؤمنان عمل شما را خواهند دید.
4ـ همانا ابراهیم از شیعیان او بود.
5ـ مانند کسی که مَثَلش در تاریکیهاست و از آن بیرونآمدنی نیست.
———————————-
📣
خوانندگان همچنین میتوانند از راه نشانی زیر با ما همبستگی داشته پیام یا نوشتارهای خود را در این زمینه بنویسند. تنها خواهش ما اینست که نوشتارها تا جایی که تواند بود کوتاه و با دلیل توأم بوده و خواست از آن تنها روشنی مطلب و حقیقت باشد.@PakdiniHambastegibot🌸