ONE


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


ارتباط با ادمین: @fereshteh_ramezanii
رمضاني هستم ؛ مدير كانال . ارشد روانشناسي ورزشي
كانال one ؛ فرصتي هست براي آرامش و تفكر در باب
" زندگي " !
استفاده از عكسها و مطالب با ذكر منبع ؛ باعث توزيع آگاهي و مهرباني خواهد بود
@oneonee

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


یه انرژی بالا بریم با آهنگ مازنی😍🤪


@oneonee


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
@oneonee


شاید هیچوقت متوجه نشید که
یه پیام کوچیک یا یه ویس پنج ثانیه‌ای از شما چقدر می‌تونه حال یک نفر رو خوب کنه، کسی که دلتنگتونِ و با پیام شما همه دلتنگی هاش به یه حس خوب و قشنگ تبدیل میشه
و روزش رو بهتر می‌کنه،

اگه کسی رو دارید ک
میدونید به پیام شما احتیاج داره ،امروز رو، و این حس قشنگ رو ازش دریغ نکنید...🥰



@oneonee


اشرف مخلوقات اونیه که میتونه وسط هیاهو سرای جهان چنین فارغ لم بده و بخوابه!😄✌️

سلاااااام رفیق!
صبحتون همینقد قشنگ🤍

@oneonee


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
این آهنگ هم هدیه ی نازنین جان بود،

همینقدر عشقین❤️

@oneonee




ای رفیق ناهموار ؛

لیک همواره یادم هست طراوت تورا ؛

یادت هست طراوتم را؟!

داستانت را بگو، ترکیده ی کدام حسرتی،

ترک خورده ی کدام بی مهری!؟

نقاش در نوازش کاردک ِ مهر بخیل بود؛

یا بنّا بنا نداشت به دو کلمه دلت را گرم کند؟!...


@oneonee


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
دقیقا اینجاست که باید گفت؛

تسلیت واژه ی کوچکیست...😔

حیف!

@oneonee


حتی وقتی همه چیز خوب است، دلواپس پایان آرامی و خوبی می‌شوم؛

از بس که روزگار ناغافل دریده است!‌

مانند چوپانی که حتی در خواب خوش هم باید گوش‌به‌زنگ باشد مبادا گرگ به گله‌اش بزند....


@oneonee


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
در همین هفته به تلخی دوهنرمند بزرگ را از دست دادیم ، و چه زیبا گفت استاد اردشیر رستمی:

ما بخشی از آینده ی اونها رو هم‌داریم‌زندگی میکنیم. به یادشون‌باشیم و بهشون درود بفرستیم🖤...


@oneonee



دنیا خوش ‌است و
مال عزیز است و
تَن شریف...
لیکن رفیق بر همه‌چیزی مقدم است!

اگه با سعدی موافقی، بفرست واسه رفیقت.✌️

سلااااام رفیق!✋🤍


@oneonee


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
بفرست واسه اون رفیقی که میدونے هر طوفانے هم که بیاد اون با یه قایقِ کوچیڪ منتظره تا نجاتت بده...💕


@oneonee


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
اندر دل من درون و بیرون همه اوست!

مولانای جان🤍

@oneonee


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
این موسیقی خاک روی خاطره هات رو فوت کرد؟!😇

یاد شبای سرد و سفیدِ برفی بخیر با این سریال زیبا بقول شاعر:

مرا دوباره به آن‌روزهای خوب ببر،
سپس رها کن و برگرد...
من نمی آیم
!

@oneonee


آدمی هر صبح به امیدی چشم باز می‌کند؛

امیدی که شب قبل در خود نمی‌دیده!

و این خاصیت نور است...☀️✨


@oneonee


شب‌های زیادی گمان می‌بُردم که صبح نخواهد آمد.
نور اما همیشه با لبخندی زیبا،
تاریکی را در آغوش می‌گرفت،
چنان که گویی هرگز آسمان خاموش نبوده است.

روزهای سخت هم خواهند گذشت. تا آن زمان در قلبت، شمعی روشن نگاه دار …✌️🤍


@oneonee


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
کپشن برای تو نوشته شده دوست من!

@oneonee


روزی که با بارون شروع بشه جا داره بگیم:✌️😇

صبح را با دل و جان ،

با غزل آغاز کنیم.

وبرای غم و غصه تا ابد ناز کنیم...🧡


@oneonee


به گمانم آمد در شرح بازی مارو پله ، جای تاس خالی است و چقدر هم اهمیت دارد ماجرای تاس. البته شرح تاس بخشی از حکمت نردِ روزگار است...

تاس؛ مجسمه جبر است که از شش جهت بر ما می‌بارد. شمال؛ جنوب؛ شرق؛ غرب؛ بالا و پایین. هرچه مهارت خرج کنی، آخرش جبر است و نمی‌دانی به کدامین عدد خواهد نشست. مگر روز و شب ما جز این است؟ کدام می‌دانیم فردا که صبح شود، تا هنگام غروب – اگر طلوع و غروبش را ببینیم – روزگار چه بر سر ما خواهد آورد؟

اینکه گفتم تاس را در حاشیه نرد باید شرح داد به این سبب است که در ماروپله ما تک مهره‌ایم. به واقع بازی بی‌خِرَد و با خردش توفیری ندارد. شاید بتوان ماجرا را به انسان تک ساحتی شبیه دانست. آدمی که چون مهره در دستان جبر به میزان اراده غیر قدم بر می‌دارد. از سر اقبال یا به مار می‌خورد یا به نردبان. نه آنش حاصل تقصیر است و نه اینش حاصل تدبیر.

جبر و اراده دو واژه در تضاد یکدیگر نیستند. بلکه مراتبی از یک مفهوم هستند. جبر هم اراده است؛ اراده هم اراده است! با این تفاوت که ما به اراده کسی بجز خودمان می‌گوییم جبر. بنابراین از جنس تاریک و روشن نیست که بگوییم یکی در ضد دیگری است.

بازیگر برنده آنی است که بتواند با تاس جبر خوش بازی کند. دقیق‌تر اینکه «نسبت» اراده خودش با اراده جزخودش را طوری برقرار می‌کند که به نتیجه برنده ختم شود. نتیجه برنده کدام است؟

معنای «برنده» بستگی دارد به نگاه‌ت. مثلا برخی بر این فهم هستیم که «اراده‌ها» داریم؛ برای ایشان برنده بودن یعنی رسیدن به «حداکثر خواسته» و «غلبه بر سایر اراده‌ها» و برخی دیگر بر این فهم هستیم که «اراده» داریم و در این نگاه برنده بودن می‌شود «فهم اراده کل» و قرار گرفتن در مسیری که به حداکثر فعلیت منتهی شود. بنابراین نمی‌شود بدون آگاهی بر «ارزش‌»های حاکم بر زندگی، به تعریف برنده رسید.

در تاس، هیچ عددی بهترین نیست. جبر خوب و بد نداریم. مساله «تناسب» موقعیت ما با جبر است. گاه یک، می‌شود برنده و گاه شش می‌شود زبان مار! پس حسرت و حسد به عدد دیگری، خردمندانه نیست. ما باید «متوجه» به «موقعیت» خودمان باشیم و مناسبت جبر با «خانه‌»‌ای که در آن قرار گرفتیم را بسنجیم.....


@oneonee


بازی زندگی؛ شبیه مار و پله است. ما آدم‌ها در آن سه نقش را می‌توانیم برعهده بگیریم. مربع تهی؛ نردبان و مار. البته دشواری قصه آنجاست که می‌توانیم در عرصه‌های مختلف زندگی، مصداق هر سه اینها باشیم. مثلا کسی در رابطه عاطفی تهی، در کار، مار اما برای فرزندانش نردبان است.

مربع‌های تهی؛ انگار نه انگارند. چنان هستند که نیستند! سایه‌شان به قدر چنار پیر کنار خیابان نیست که در حرارت تابستان بر سر تفتیده رهگذری، لقمه‌ای خنکی مهمان کند. اگر برای مفهوم شدن ماجرا کمی اغراق را چاشنی کنم؛ اینها کسانی هستند که در زندگی، یک کد ملی را تصرف می‌کنند و عاقبتشان هم به تصرف پلاک و قطعه‌ای از یک گورستان منتهی می‌شود. شاید حتی دارایی‌شان بسیار باشد اما «باقی‌مانده»شان مختصر است. دقیقا مثل مربع تهی مارپله؛ فقط انباشتی از «عدد» هستند.

مارها... گزنده‌های بی‌بهانه‌اند. لذتشان،‌ سقوط دیگران است. گاهی هرچه فکر می‌کنی که واقعا برای چه گزید؟ شما که نه کاری با اینها داشتید و نه زیانی برایشان؛ اما از حل معما عاجز می‌مانی!‌ تنها راه در امان ماندن از این طایفه، پرهیز از مجاورت است. اگر قدم به مربع‌شان بگذاری، به جایی عقب‌تر از راهی که پیمودی، پرت خواهی شد. میل ندارم از این قشر بیشتر بنویسم.

خوشا نردبان‌ها... ایشان از کنار زندگی، بی‌اعتنا نمی‌گذرند. خواه فنجان نشسته باشد یا آدم افتاده. مانند شکارچی، چشمان‌شان تیز است برای یاری رساندن. گل پژمرده کنارشان جوانه می‌زند، آدم غمدیده کنارشان آرام می‌گیرد، ذهن بی‌ایده کنارشان بارور می‌شود. جیب‌شان پر از آب‌نبات با طعم مَدَد و مِهر است. اگر مددی از دستشان بر نیاید، مهربانانه شنوا هستند.

بعد از مصاحبتش که آمدم، آدم دیگری بودم... در کودکی تشویقم کرد و از آن پس ... اولین بار در کلاس درس او فهمیدم که دوست دارم ...؛ این جمله‌ها، سوغات مواجهه ما با نردبان‌های زندگی است. همه ما تجربه‌ای از لذت هم‌گذر شدن با نردبان‌ها را داشته‌ایم. زمین آباد می‌کنند، خرابی تعمیر می‌کنند، زشتی را آراسته می‌کنند و خلاصه انگار قطعه گم‌شده از پازل بقیه آدم‌ها در جیب اینهاست. می‌رسند و نقصی را راهی کمال می‌کنند. قواره نردبان‌ها متفاوت است؛ گاهی چند طبقه بالاتر می‌روی و گاهی چند خانه اما ذاتشان یکی است.

قدر نردبان‌های زندگی را بدانیم
مارها شفا نمی‌گیرند؛ راهی بجز پرهیز نیست
در مربع‌های خالی معطل نشویم
اینها برخی از قوانین سلامت پیمودن جاده زندگی است.


@oneonee

Показано 20 последних публикаций.

3 012

подписчиков
Статистика канала