توقع ندارم هرکسی بتونه این فیلم رو درک کنه... درک؟ درک از درد میاد....
شخصیت اصلی فیلم یک کارمنده یک مرد باهوش که به پوچی رسیده و از افسردگی شدید ، تکرار ، گذشته تلخ ، بیخوابی ، احساس ضعف زجر میکشه...
ترکیب خطرناکیه نه؟ مردی که طبق تحمیل جامعه امروزی باید برده باشه باید برای تجملات و مادی گرایی بجنگه ولی درونن احساس پوچی میکنه... به عقیده من این کاراکتر با "آنیما" (زن درون) خودش زندگی میکنه .... و داستان درست از جایی شروع میشه که شخصیت اصلی لابه لای تسکین دادن موقتی خودش با شخصیت مارلا (کاراکتر زن) اشنا میشه...
و به خاطر احساس ضعفی که درونن داره نمیتونه باهاش باشه و حتی ازش میترسه... پس به چیزی خطرناک تر پناه میبره... به موجودی تاریک تو اعماق وجودش که تاحالا سرکوبش کرده... موجودی که دقیقا نقطه مقابل خودشه و بسیار بی رحم و بی پرواست... و این تماما نشون میده که در نهایت مدرنیته داره چه بلایی سر ادم ها میاره... که حتی مردی که میتونه بی ازار و ساده و خوب باشه همونقدر میتونه بی رحم و خطرناک باشه....تا جایی که اخرین قربانیش ، خودش باشه....
پ.ن
تک تک تناقض ها ، درد ها ، ترس ها و سردرگمی هاشو لمس کردم.... ناخوداگاه یاد یکی از نوشته هام افتادم : " در من موجودی بی رحم از جنس تاریکی زندگی میکند و ترس من از فرداییست که او به جای من از رختخواب بیدار شود... "
"امید کریم زاده"
@omidkarimzadehofficial
#فیلم_شناسی #fight_club
شخصیت اصلی فیلم یک کارمنده یک مرد باهوش که به پوچی رسیده و از افسردگی شدید ، تکرار ، گذشته تلخ ، بیخوابی ، احساس ضعف زجر میکشه...
ترکیب خطرناکیه نه؟ مردی که طبق تحمیل جامعه امروزی باید برده باشه باید برای تجملات و مادی گرایی بجنگه ولی درونن احساس پوچی میکنه... به عقیده من این کاراکتر با "آنیما" (زن درون) خودش زندگی میکنه .... و داستان درست از جایی شروع میشه که شخصیت اصلی لابه لای تسکین دادن موقتی خودش با شخصیت مارلا (کاراکتر زن) اشنا میشه...
و به خاطر احساس ضعفی که درونن داره نمیتونه باهاش باشه و حتی ازش میترسه... پس به چیزی خطرناک تر پناه میبره... به موجودی تاریک تو اعماق وجودش که تاحالا سرکوبش کرده... موجودی که دقیقا نقطه مقابل خودشه و بسیار بی رحم و بی پرواست... و این تماما نشون میده که در نهایت مدرنیته داره چه بلایی سر ادم ها میاره... که حتی مردی که میتونه بی ازار و ساده و خوب باشه همونقدر میتونه بی رحم و خطرناک باشه....تا جایی که اخرین قربانیش ، خودش باشه....
پ.ن
تک تک تناقض ها ، درد ها ، ترس ها و سردرگمی هاشو لمس کردم.... ناخوداگاه یاد یکی از نوشته هام افتادم : " در من موجودی بی رحم از جنس تاریکی زندگی میکند و ترس من از فرداییست که او به جای من از رختخواب بیدار شود... "
"امید کریم زاده"
@omidkarimzadehofficial
#فیلم_شناسی #fight_club