#قسمت72
#عشقبازیبادکتر👨⚕💉
_خب کوچولو مبیینم که خودتو به مریضی زدی بیای مطب من اره؟
با خجالت لب گزیدم خب چیکار کنم دل تنگش بود.
_ کجات درد میکنه؟
_ همون جایی که شما دوست دارید.
با شیطنت جواب داد : من کجاتو دوست دارم؟؟
با خجالت نگاهی به پام انداختم خودشو منظورمو گرفت. میدونستم طاقت نداره که بازم باهام شیطونی کنه!
تک خنده ایی کرد و چشمکی بهم زد: نه بابا میخوای اونجاتو خوب کنم؟
_به شما نیاز دارم!
با این حرفم چشماش خمار شد و از جاش بلند شد و اومد رو به روم نشست : میدونی ممکنه مادرت بیاد؟
_ پس تا نیومده حالمو خوب کنید.
لبخندی زد و جلوم زانو زد :زود در بیار که بدجور دلتنگشم!
با عشوه خندیدم که بی طاقت بلندم کرد و با یه حرکت شلوارمو....👇🔞❌
https://t.me/joinchat/S8M6aSz7w6Ocka5Sپارت امشبمونه☺️☝️
یواشکی جوین شو چون با خوندن پارتاش دلت یه اقادکتر شیطون میخواد🙈😋😝👇
https://t.me/joinchat/S8M6aSz7w6Ocka5S