در شرایطی که بهطور فزایندهای از ”سطحینگری و نشانههای جعلی فضیلت“ تجلیل میشود، ما خود را در میان فضایی مسموم از اخلاقیات کاذب و اصول اخلاقی اغراقآمیز مییابیم. این فقط یک تِرِند اجتماعی نیست، این ”یکبیماری“ است که ساختار فضیلتواقعی را تضعیف میکند.
«قدرتواقعی در کسب ارزشهای اصیل نهفته است!» اما ما توسط هجمهای از حالتهای اخلاقی پوچ بمباران میشویم که بهدنبال بالا بردن ارزش چیزهای بیاهمیت و در عینحال سرکوب اعتقادات واقعی هستند. وقت آن است که این توهم را کالبدشکافی کنیم و جوهر اخلاق واقعی را بازیابی کنیم.
اخلاقیاتکاذب چیزی جز یک ”پوسته توخالی“ نیستند. –کسانی که از تایید و پذیرش ناامید هستند از این پوشش استفاده میکنند.– مشخصه آن پایبندیبه اصولی مبالغهآمیز است که اغلب فاقد اصالت و صداقت است. «این افراد، خودپسندی خود را چنان بهنمایش میگذارند که گویی ”نشانافتخار“ است!»
پشت این پوسته نمایشی یک ضعفعمیق نهفته است. آنها به اوج اخلاقیاتی میچسبند که فقط آنها را از دیگران متمایز میکند، تفاوتی که ریشه در ناامنی دارد تا یکپارچگی! صداقت در رفتار این افراد، عملکردی نمایشی است و فاقد ارزشهای اصیلی است که شخصیتواقعی را تعریف میکند.
فضیلتواقعی مستلزم ظرافت و اصالت است. این مستلزم این است که اصولخود را موشکافی کنیم و اطمینان حاصلکنیم که آنها صرفاً بازتابی از ”کنشهای اجتماعی ابتذالطلب“ نیستند. این در مورد ایجاد یک کد رفتاری شخصی است! کدی که در آزمون زمان بهایستد و از ”افکار عمومی زودگذر“ فراتر رود.
در حالیکه اخلاقیات کاذب بهعنوان برتری اخلاقی ظاهر میشوند، اخلاقمداری واقعی شامل درک عمیقتری از درست و غلط است که از طریق کسب تجربه در طول سالیان متمادی، پرداخته و پخته شده و با احساس تزلزلناپذیر از اجرای عدالت، اقناع میشود.
وقتی پایبندیبه ”اصول اغراقآمیز اخلاقی“ قضاوت ما را مختل میکند، ما در خطر بیارزش کردن فضیلتواقعی هستیم! این یک فرهنگ ریاکارانه را ایجاد میکند که در آن مردم بیشتر به پردازش تصویری که از خود ارائه میدهند، اهمیت میدهند تا ارزشهایی که در واقع تجسمی از آنها هستند.
اخلاقمداری جعلی فقط برای یکپارچگی فردی در جامعه مضر نیست، بلکه جامعه را بهعنوان یک کل، فرسایش میدهد. جامعهای که بر اساس اخلاقیات توخالی بنا شده، جامعهای ضعیف است. جایی که رهبران واقعی غایب هستند و قدرت بهخاطر همنوایی قربانی میشود.
پایبندیبه اخلاقیات واقعی بهمعنای شناخت خطرِ ”ارزشمند شدن اصول نادرست“ و داشتن اعتقاد راسخ برای رد آنهاست و به این معناست که بهخاطر معیارهایی که بر اساس آن زندگی میکنید عذرخواهی نکنید و در مقابل فشارها برای انطباق با آرمانهای ناآگاه تودهها، محکم ایستادگی کنید.
قدرتحقیقی این نیست که در ”چارچوبهای متنوع“ جای بگیرد! بلکه در مورد پذیرفتن باورهای خود و دفاع بیامان از آنهاست. –حتی زمانی که نامحبوب یا ناراحت کننده باشند!– ما باید در وضعیت موجود، لایههای فضیلت کاذب و اصول مبالغهآمیز را که گفتمان اصیل را خفه میکنند، از بین ببریم.
شخصیت واقعی افراد در گرماگرم نبرد، زمانی که هنجارهای اجتماعی ما را وادار میکنند تا باورهای خود را بهخطر بیاندازیم، آشکار میشود. در این لحظات باید مصمم باشیم. در عصری که بلندترین صداها اغلب اصول و تفکر جمعی را سرکوب میکند، اجازه دهید قدرت فضیلت واقعی را بازیابی کنیم.
زمان آن فرا رسیده که اخلاقگرایی کاذب و اصول اغراقآمیز را کنار بگذاریم و در عوض، قدرت خامی را که در اصالت نهفته است گداخته و پرداخت کنیم. مردان واقعی نه با حالتهای اخلاقی که برای تایید اتخاذ میکنند، بلکه با تعهد تزلزل ناپذیرشان به ارزشهایشان تعریف میشوند.
ارزشهایی که در آزمونزمان مقاومت و بقا پیدا میکنند و روایتهای سطحی عصر ما را بهچالش میکشند، منجر به استواری ریشههای قدرت و سرافرازی پیروانشان میشوند. «به دنیا بفهمانید که نمیتواند شما را تحتتأثیر لفاظیهای توخالی خود قرار دهد.» قدرت شما در حقیقت شماست!
@nemigozarim_mardanegi_bemirad#DailyLessonsOfWisdom