نشر نیماژ


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


آدرس دفتر مرکزی:
تهران، خیابان انقلاب، خیابان لبافی‌نژاد، حدفاصل خیابان دانشگاه و خیابان فخر رازی، پلاک 184، طبقه‌ی دوم
شماره تماس:
۰۲۱۶۶۴۰۲۳۴۳
۰۲۱۶۶۴۰۲۳۴۴
اینستاگرام:
www.instagram.com/nimajpublication
توئیتر:
https://twitter.com/Nimajpublishing?s=08

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


یک یادداشت برای خواننده‌ی عزیزم
آنچه که خواهید خواند در حقیقت پیش‌درآمدی بر داستان ماجرای غریب و غم‌انگیز یک قاچاقچی در قشم است. پیش‌درآمد از این باب که توضیح می‌دهد درون آن صندوقچه‌ی گم‌شده‌ای که کل ماجرای بوکسرعلی حول محورش می‌چرخید چیست.
اگر آن رمان را خوانده باشید، این رمان برایتان بین دنیاها اتصال برقرار می‌کند. اگر آن را نخوانده باشید، این رمان یک داستان کاملاً مستقل برایتان تعریف می‌کند، در همان دنیا، در همان حال‌وهوا که قبل‌تر از وقایع دیگری رخ داده. بنابراین در هر دو حالت امیدوارم از آنچه می‌خوانید، لذت ببرید.
فکر می‌کردم بهتر است تا این رمان را، هم ادامه و قسمت دومِ ماجرای غریب و غم‌انگیز یک قاچاقچی در قشم بنامم، هم آنکه برایش نامی مستقل بگذارم؛ همین‌طور هم شد. دستورالعمل خونینِ برآورده‌کردنِ آرزو دومین کتابِ سه‌گانه‌ی قاچاقچی در قشم.
تقدیم به شما که این‌همه مدت، برای دنباله‌ی آن داستان صبر کردید. با بندبند وجودم حین نگارش، امیدوار بودم که سر ذوقتان بیاورد و ارزش این‌همه صبر‌کردن زیبایتان را داشته باشد؛ و داشته باشم.

متین ایزدی

از مقدمه‌ی کتاب «دستورالعمل خونین برآورده کردن آرزو»


جولیان بِک و جودیت مالینا، دو جوان بلندپرواز تئاتری بودند که در نیویورکِ پس‌از جنگ‌ جهانی دوم، رؤیای تئاتری را در سر می‌پروراندند که اصول اخلاقی مرسوم و آنچه را در اذهان مردم به‌عنوان فضیلت شناخته می‌شد به چالش بکشد و با برهم‌زدن قراردادهای پذیرفته‌شده، جهان را دچار تغییر کند. آن‌ها در تقابل با آنچه که آن روزها بر صحنه می‌دیدند، نام تئاترشان را لیوینگ‌تیاتر گذاشتند. چراکه در آن دوران، بر صحنه، چیزی جز اجراهایی تفننی و سرگرم‌کننده وجود نداشت. تئاتری به‌زعمِ آن‌ها، درحال مرگ و رو‌به‌نابودی.
آن دو تحتِ‌تأثیر بسیاری از هنرمندان و متفکران هم‌عصر خود بودند. نویسندگانی چون تنسی ویلیامز، آنس نین، جک کرواک، جین کنت. آهنگ‌سازانی مثل جان کیج، جیم موریسون و جان لنون و نقاشانی چون جکسون پولاک و سالوادور ‌دالی و متفکرانی چون مارتین بوبر و مایکل فاوکلت...

از کتابفروشی‌های سراسر کشور بخواهید:

| لیوینگ تیاتر | هنر، خشم و تبعید | جان تایتل | صحرا رمضانیان | نظریه و تئاتر | نشر نیماژ |




درست وقتی فکر می‌کنی توی زندگی‌ت بدترین انسان‌های روی کره‌ی زمین رو دیدی، می‌فهمی سخت در اشتباه بودی، خباثت پایانی نداره.


هالی سرودی عجیب و هولناک برای تعقیب وحشتناک عدالت سر‌ می‌دهد. جست‌وجوی سرسختانه‌ی کارآگاه برای یافتن حقیقت، داستان این رمان پرکشش، سرشار از تعلیق و پر از معماهای پیچیده را پیش می‌برد. کووید-19، شعار «زندگی سیاه‌پوستان مهم است»، ترامپ و شورش ششم ژانویه، همگی مضامینی هستند که در زمینه رمان جریان دارند. حتی جنایتکاران هم قرار است علیه بی‌عدالتی‌های زمان و دوران اعتراض کنند. در تمام طول رمان شما شاهد تلاش در جهت دفع زهر و یافتن شفا هستید. بله این بار هم جدیدترین رمان استیون کینگ، شما را میخکوب کرده است.
‌‌

از کتابفروشی‌های سراسر کشور بخواهید:

| هالی | استیون کینگ | ساغر سبزواری | نشر نیماژ |


هنرمند اعتنایی به هیچ دولتی ندارد و تمام میثاق‌ها را فسخ می‌کند...

راوی کتاب "مردی که پنجشنبه بود" ماجراهای شورانگیز هفت آنارشیست را در لندن عصر ویکتوریایی روایت می‌کند که نام روزهای هفته را بر خود نهاده‌اند. در نگاه نخست، این کتاب، داستانی طنزآلود و جنایی با نثری زیبا و بازی‌های کلامی چشمگیر و تصویرپردازی‌های خیال‌انگیز است؛ اما ورای واژگان نمادینش، مفاهیم ژرف‌تری نهفته است. نویسنده اثری به ظاهر کمدی خلق کرده که پرسش‌های ژرف فلسفی طرح می‌کند و با واژه‌های سمبولیک ماهیت شر را در قلمرو سیاسی و معنوی واکاوی می‌کند. شاهکار چسترتون، پس از گذشت بیش از صد و‌ اندی سال از انتشارش، همچنان در سرتاسر جهان هواخواهان بسیار دارد و فیلم و تئاتر و نمایش‌ و پادکست‌های گوناگونی بر اساس آن تهیه شده است و مراسم گوناگونی در سالگرد انتشارش برگزار می‌شود. این کتاب از این رو اینچنین محبوب است که ظاهر هیجان‌انگیز و طنزآلود داستان، دوست‌داران سرگرمی را به خود جلب می‌کند و معانی ژرف و نثر درخشان‌اش، ادب‌دوستانی را که در پی آثار جدی ادبی‌اند خرسند می‌کند.

منتشر شد:

| مردی که پنجشنبه بود| جی. کی. چسترتون | علی امیدیان| نشر نیماژ |


در آیین پایانی دومین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی پرانتز که بیست و هشتم بهمن‌ماه برگزار شد، کتاب «مترسک؛ در چهار موقعیت» نوشته‌ی عباس باباعلی به‌عنوان بهترین مجموعه‌داستان برگزیده شد.
‌‌

در مجموعه داستان «مترسک؛ در چهار موقعیت» عباس باباعلی وضعیت‌های ناممکن و نامحتملی را شکل داده است که خاص اوست و نظیر آن‌ها را در کمتر اثری (چه داستان و چه هر اثر دیگری) می‌توانید بیابید: مرده‌ای که روی تخت تشریح عاشق شده است، مرده‌ای دیگر که دارد انتظار می‌کشد بیایند جسدش را جمع کنند و… ته‌مایه‌ی طنز داستان‌های باباعلی که رنگ پرمایه‌ای از کنایه را با خود همراه دارد، به همراه لحن جذاب و ویژه‌ی روایت‌های او و از این دو مهم‌تر بدیع‌بودن موضوعاتی که او برای نوشتن انتخاب کرده است، داستان‌های او را به آثاری ویژه و خواندنی تبدیل می‌کند. «مترسک…» دومین مجموعه داستان باباعلی است اما از پس سال‌ها تجربه‌اندوزی و نوشتن مستمر برای رسیدن به‌سبکی شخصی در داستان نویسی حاصل شده است.


| مترسک؛ در چهار موقعیت | عباس باباعلی | داستان فارسی | کتاب بوف | نشر نیماژ |


‌نشر نیماژ با همکاری کافه‌کتاب ققنوس برگزار می‌کند

آیین رونمایی و جشن امضا

جلد سوم «مجموعه‌ی تابان»
«تابان؛ مرز آسمان»

با حضور شیوا مقانلو؛ نویسنده‌ی کتاب و جمعی از اهالی فرهنگ و ادبیات

حضور برای عموم آزاد است

زمان: جمعه سوم اسفندماه، ساعت ۱۷ تا ۱۹

مکان: تهران، خیابان وصال شیرازی، کوچه‌ی شفیعی، پلاک یک، کافه‌کتاب ققنوس


وقتی با لباس جدید
به دیدنم می‌آیی
حس باغبانی را دارم
که درختش شکوفه کرده است

| صد نامه‌ی عاشقانه | نزار قبانی | انسیه سادات هاشمی | نشر نیماژ |


نشستم، میزم را مرتب کردم، عکس تو را بیرون آوردم. مدت درازی نگاهش کردم. به‌طور وحشتناکی در درون احساس شادی کردم. وقتی فکر کردم تو دوستم داری یک‌باره قلبم فرو ریخت. این است که خواستم باز برایت نامه بنویسم...
‌‌
| دلبند عزیزترینم | نامه‌های عاشقانه‌ی آنتوان چخوف به کنیپر | برگردان به فارسی: احمد پوری | نشر نیماژ |


خدمتکار ما پررشتسستویچ نام داشت. کسی اگر بخواهد این نام را درست تلفظ کند باید حین تلفظ حتماً عطسه کند. مستخدمه‌ی ما اسمش اسورفسستسکا بود، اسمی که در زبان آلمانی قدری خشن اما در زبان لهستانی به‌شدت آهنگین و ملودیک است. این مستخدمه زنی بود چاق و کوتاه‌قد با موهای سفید و دندان‌های زرد. علاوه بر این یک جفت چشم سیاه و جمیل هم در خانه‌ی ما این‌سو و آن‌سو می‌رفت که همه او را سرافینه صدا می‌زدند. سرافینه خاله‌زاده‌ی خوشگل و عزیز من بود که با هم در باغ بازی می‌کردیم و به خانه‌داری مورچه‌ها گوش می‌سپاردیم، یا پروانه می‌گرفتیم و گل می‌کاشتیم. سرافینه یک بار که جورابک‌های کوچکم را در باغچه می‌کاشتم تا از آن‌ها شلواری بزرگ برای پدرم بروید مثل دیوانه‌ها خنده سرداد.

| خاطرات دانشجوی الهیات | هاینریش هاینه | برگردان از متن آلمانی: حسین منصوری |


کاندیدای نشر نیماژ در بخش بهترین رمان چهارمین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی مستقل واژه:

| ابجد خون | فرهاد رفیعی | رمان فارسی | نشر نیماژ |


دل آدم هم مثل کشورها مرز داره؛ و اگه یکی با خونه و دل خودش خوش باشه، تو نمی‌تونی به زور تغییرش بدی. نمی‌تونی همینجوری بیای و بری و توریستی وسط زندگیش بچرخی تا شاید روزی آدمِ تو بشه.

__

"تابان، مرز آسمان" کتاب دیگری از سری رمان‌های تابان است که چون دیگر عناوین این مجموعه، فضایی معمایی-جنایی و رازآلود دارد. این بار خانم دکتر تابان رودکی، باستان‌شناس جوان و معتبر، درگیر رازی است که نه‌فقط اعتبار بلکه جان او را هم تهدید می‌کند.
دو تابلوی مینیاتور نفیس و قدیمی از موزه‌ای دزدیده می‌شوند. تابان برای برگرداندن آن‌ها، و نام خودش، عازم سفری پرماجرا به صومعه‌ی باستانی
سنت استپانوس در جلفای آذربایجان شرقی می‌شود؛ یک قطعه‌ی این پازل در تپه‌های مرموز یری، اردبیل، است؛ قطعه‌ای در تهران؛ و قطعه‌ای در نیشابور.

‌به‌زودی منتشر می‌شود:
| تابان؛ مرز آسمان | شیوا مقانلو | نشر نیماژ |


چاپ صدم منتشر شد:

هنگامی که باران می‌بارد، درست است که تنها قدم‌زدن طعم دلپذیری دارد، اما باید کسی باشد که زیر باران لبخند بر لب‌هایت بیاورد، موهای آشفته‌ات را دوست بدارد، آغوشش امن باشد و پا به پایت خیس شود.
باران لذتی دارد که باید آن را دوتایی چشید و به راستی چه کسی دوست دارد زمانی که بهترین لباسش را پوشیده، بهترین عطرش را زده و در مجلل‌ترین رستوران شهر نشسته است، تنهایی غذا بخورد؟

| قهوه‌ی سرد آقای نویسنده | روزبه معین |


آن پریزاد سبزپوش؛ بهترین مجموعه‌داستان سال


مراسم اختتامیه و معرفی برگزیدگان هفدهمین دوره جایزه جلال‌آل احمد عصر چهارشنبه سوم بهمن ماه برگزار شد و کتاب «آن پری‌زاد سبز پوش» اثر صمد طاهری به‌عنوان برگزیده‌ی بهترین مجموعه‌داستان معرفی شد.


کتاب "آن پری‌زادِ سبزپوش" از نشر نیماژ به‌عنوان کاندیدای نهایی هفدهمین جایزه‌ی ادبی جلال آل احمد در بخش مجموعه‌داستان انتخاب شد.

مجموعه‌داستان "زخم شیر" از صمدطاهری در سال‌های گذشته در همین بخش از همین جایزه به‌عنوان برگزیده شناخته شده بود.


| آن پری‌زادِ سبزپوش | صمد طاهری | مجموعه‌داستان |


هنر فرانسوی جنگ؛ کاندیدای نهایی جایزه‌ی ابوالحسن نجفی
هیأت داوران جایزه‌ استاد ابوالحسن نجفی متشکل از ضیاء موحد،مهستی بحرینی،عبدالله کوثری، حسین معصومی‌همدانی، موسی اسوار،امید طبیب‌زاده، آبتین گلکار با دبیری علی‌اصغر محمدخانی،پس از بررسی ۸۱اثر ارسالی به دبیرخانه، فهرست نامزدهای راه‌یافته به مرحله‌ نهایی هشتمین دوره‌ این جایزه‌ را اعلام کرد:
«خشک‌سالی طولانی» اثر کنان جونز، ترجمه زینب آزمند.
«هم نوایی در پاییز» نوشته باربارا پیم،ترجمه مزدک بلوری، نشر بیدگل
«مغز اندرو» نوشته ای ال دکتروف، ترجمه محمدرضا ترک تتاری، نشربیدگل
«دری در کار نیست» اثر تامس ولف،ترجمه امین مدی،نشر گمان
«پاییز فلوبر» نوشته الکساندر پوستل، ترجمه ساناز ساعی دیباور، نشر نی
«مزاح بی پایان» نوشته دیوید فاستر والاس، ترجمه معین فرخی، نشر برج
«هنر فرانسوی جنگ» نوشته آلکسی ژنی، ترجمه مریم خراسانی، نشرنیماژ
جایزه‌ «ابوالحسن نجفی» هرساله به منظور احترام و پاسداشت خدماتی که این مترجم و زبان‌شناس به فرهنگ و ادب و عرصه‌ ترجمه‌ این مرز و بوم کرده، به بهترین ترجمه‌ رمان یا مجموعه ‌داستان‌کوتاهی که در یک سال گذشته منتشر شده، اهدا می‌شود.


ما چپ‌گرا بودیم... اما برشتی یا کمونیست نبودیم...


"آرین نوشکین تناقض‌های آشکار را در خود پرورش می‌دهد، زن‌های زیادی درون او با هم درآمیخته‌اند؛ رئیس یک کمپانی تئاتر که سال 1964 با هم‌کلاسی‌هایش در دانشگاه سوربن تعاونی کارگران تئاتر دو سولی را تأسیس کرد و شاعر و نویسنده‌ی عبارت‌های شیرین و درخشان، کارگردان جنجال برانگیز فیلم مولیر و سرایدار وسواسی کارتوشرى که هیچ کاری را نمی‌تواند به دیگری محول کند: کارگردان رؤیاپرداز و پرستار بازیگران؛ استاد و عاشق، ژنرال و دختر کوچولو، مبارز و خوش‌گذران، قدیسه و ماجراجو. شخصیتی غیر‌عادی برای یک کمپانی غیر‌عادی! یک داستان خارق‌العاده."


توصیف بی‌نقص فابین پاسکود از کارگردان فرانسوی آرین نوشکین به‌طور خلاصه نه‌تنها تناقض‌هایی را که نوشکین در خود دارد بیان می‌کند، بلکه به تضاد‌هایی که با آن‌ها زندگی کرده هم اشاره می‌کند.

نیماژ منتشر کرد:

| آرین نوشکین | جودیت. جی. میلر | حورا پاکیزه‌دل | نظریه و تئاتر | نشر نیماژ |


‌به‌بهانه نهم ژانویه؛ زادروز هینر مولر


فیلوکتت را هینر مولر در دوران ساخت دیوار برلین نوشت، زمانی که دولت سوسیالیست‌–‌کمونیست آلمان شرقی تصمیم گرفت تا حتی با کشیدن دیوار از نفوذ و رواج افکار غیرخودی جلوگیری کند. فیلوکتت اولین نمایشنامه از مجموعه بازخوانی‌های هینر مولر از تراژدی‌های یونان باستان است٬ با نگاه به نظریه‌ی «نمایشنامه‌های آموزشی» برتولت برشت٬ و با نگاه به وضعیت #سیاسی آلمان شرقی.
.
- نظام حاکم بر آلمان شرقیِ کمونیستی از نوع استالینی بود و هینر مولر بعدها گفت: «اوایل سال‌های 60 (میلادی)، کسی نمی‌توانست درباره‌ی استالینیسم نمایشنامه‌ای بنویسد. اگر می‌خواستی واقعیت را بیان کنی، باید چنین مدل‌هایی انتخاب می‌کردی.»
.
- محمود حسینی‌زاد درباره‌ی ترجمه‌ی فیلوکتت از زبان آلمانی گفته است: «این نمایشنامه را به سفارش Deutsches Theater برلین و در ارتباط با اجرای فیلوکتت امیررضا کوهستانی ترجمه کردم. در تابستان ۲۰۱۹. متن هینر مولر، متنی که برای ترجمه داشتم، صحنه‌بندی ندارد. صحنه‌بندی را طی تماس‌های متعدد بر سر ترجمه با دست‌اندرکاران Deutsches Theater اضافه کرده‌ام.»


باور کنید حال و هوایم مساعد است
این شایعات شیوه‌ی بعضی جراید است

یک صبح
تیتر می‌شود: این شخص...
[بگذریم]
یک عصر
خوانده‌اید... وَ تکرار زاید است

من زنده‌ام هنوز و غزل فکر می‌کنم
باور نمی‌کنید؟ همین شعر شاهد است

چاپ پنجم منتشر شد:

| خوب‌ترین حادثه می‌دانمت | گزیده اشعار زنده‌یاد محمدعلی بهمنی |


همه در یک مورد اتفاق نظر داشتند: فورا باید از عهده‌ی چالش برآمد. اما وقتی نوبت به چگونگی انجام این کار می‌رسید. اتحاد فرو می‌پاشید. چگونه می‌بایست عمل کرد؟ در آن برهه، مباحث داغ، میان طبقات حاکم شکاف می‌انداخت.

دهه‌ی 1950، روشنفکران محافظه‌کار به این باور رسیده بودند که می‌توانند پایان ایدئولوژی و انقراض تضاد طبقاتی را به همراه آن اعلام کنند. دنیل بل سال 1956 گفت «کارگر آمریکایی اهلی» شده است. مسلماً نه به واسطه‌ی انتقادهای مارکس یا «انضباط ماشین‌ها»، بلکه به‌واسطه‌ی «جامعه مصرف‌گرا» و امکان زندگی بهتری است که به مدد دستمزد خود، دستمزد ثانویه‌ی متعلق به همسر شاغلش و تسهیلات اعتباری آسان نصیبش شده است. فکر کارگر حتی در صورت عدم رضایت از شرایط کار و با وجود فوران‌های پراکنده‌ی خشم به نزاع‌طلبی منجر نمی‌شود، بلکه سمت فانتزی‌های گریزگرا مثل داشتن کارگاه مکانیکی، مرکز پرورش بوقلمون، پمپ بنزین، و کسب‌و‌کار کوچک برای خود می‌رود.
همه‌چیز آرام بود اما ناگهان ورق برگشت. در ابتدا همه گیج و مبهوت بودند و نمی‌فهمیدند چه خبر است...

‌نیماژ منتشر کرد:
| جامعه‌ی حکومت‌ناپذیر | گرگوار شامایو | کیانوش امیری |

Показано 20 последних публикаций.