جورج الرى هیل، اخترفیزیکدان آمریکایی، با ساخت بزرگترین تلسکوپ جهان در اواسط قرن بیستم شهرت یافت. هیل کار خود را با مطالعه خورشید آغاز کرد و با استفاده از نور قطبیده نشان داد که برخی مناطق خورشید دارای میدانهای مغناطیسی بسیار قوی هستند که در نواحی تاریکی به نام لکههای خورشیدی متمرکز شدهاند.
در قرن هفدهم، گالیله با استفاده از تلسکوپ تازهاختراعشده، لکههای خورشیدی را مشاهده کرد و دریافت که خورشید هر ماه میچرخد و اندازه لکهها در طول زمان تغییر میکند. با این حال، او ارتباطی بین این لکهها و مغناطیس زمین برقرار نکرد.
لکههای خورشیدی توجه بسیاری از ستارهشناسان را جلب کردند و با بهبود تلسکوپها، تا سال ۱۶۴۵ بهدقت رصد میشدند. با این حال، در دورهای ۷۰ ساله به نام “حداقل موندر”، هیچ لکهای مشاهده نشد. سپس در سال ۱۷۱۵، لکهها دوباره ظاهر شدند و از آن زمان، تعداد آنها در چرخهای حدوداً ۱۱ ساله بین صفر تا صدها لکه متغیر بوده است.
در سال ۱۸۵۹، ریچارد کارینگتون، ستارهشناس آماتور، در حال ترسیم لکههای خورشیدی بود که ناگهان یکی از آنها از تاریکی به روشنایی تغییر کرد. این “شراره خورشیدی” تنها چند دقیقه طول کشید، اما دو روز بعد، طوفان مغناطیسی عظیمی به نام “رویداد کارینگتون” رخ داد که شفقهای قطبی در سراسر جهان مشاهده شدند و سیستمهای تلگراف دچار اختلال شدند.
کشف مغناطیس خورشیدی توسط هیل و سوابقی که نشان میدادند شفقهای قطبی چرخهای ۱۱ ساله مشابه خورشید دارند، پایهگذار درک مدرن ما از “ارتباط خورشیدی-زمینی” شد که اساساً بر مغناطیس استوار است.
لکههای خورشیدی انرژی مغناطیسی ذخیره میکنند؛ فشار مغناطیسی آنها باعث میشود که این نواحی خنکتر و در نتیجه تاریکتر از مناطق مجاور سطح نورانی خورشید باشند. تحت شرایط مناسب، این انرژی مغناطیسی میتواند به اشکال مختلف آزاد شود.
این ارتباط مغناطیسی بین خورشید و زمین تأثیرات گستردهای بر آبوهوا، فناوریها و حتی زندگی روزمره ما دارد. درک این ارتباط به ما کمک میکند تا بهتر بتوانیم پدیدههای جوی و فضایی را پیشبینی و مدیریت کنیم.
@nasa_farsii #ناسا #ناسا_فارسی #هوافضا #سفر_در_زمان #تسلا #مریخ #ufo