•| #نرگس_صرافیان_طوفان |•


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: Блоги


بساطِ شعر ، پهن کرده ام
همه دعوتید ...
کوتاه می نویسم ؛
عمیق بخوانید
#نرگس_صرافیان_طوفان
تبلیغات: @TOOFANT

تنها صفحه ی رسمی من در اینستاگرام⬇
https://Instagram.com//narges_sarrafian_toofan

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
Блоги
Статистика
Фильтр публикаций


🔹25 هزارتومان تخفیف ویژه خرید کتاب (باامضا)
تا ۱۲ امشب : ⌛📦📫
از طریق لینک زیر اقدام کرده و در کادر تخفیف عدد 5️⃣2️⃣ رو وارد کنید :

https://zarinp.al/619297 🫴
https://zarinp.al/619297 💝

اگر لینک براتون مشکل داشت، واژه #تخفیف رو برای ادمین بفرستید تا راهنمایی کنن:

@admiin_max_t 💻


من کسی که همه چیز را خوب برایم توضیح می‌دهد، خیلی لایق احترام می‌دانم چون حس می‌کنم نگران بدفهمی‌های من است و من برایش آدمِ مهمی هستم.


تمام آدم‌ها حتی آنان که اشتباه کرده‌اند نیاز دارند بشنوند که چیزی نیست، درست می‌شود. تمام آدم‌ها حتی آنان که اشتباه کرده‌اند و احساس بدی نسبت به خودشان دارند، حق دارند بشنوند که اشکالی ندارد اگر ناخواسته تصمیم اشتباهی گرفته‌اند و اگر قدم اشتباهی برداشته‌اند و اگر حرف اشتباهی زده‌اند و اگر کار اشتباهی کرده‌اند. همه‌ی آدم‌ها حق دارند حالا که کار از کار گذشته و پشیمان بودن و غصه خوردن چیزی را عوض نمی‌کند، خودشان را به بخش‌های سالمِ ماجرا برسانند و تسکین پیدا کنند و آرام شوند...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan


آدم ضعیفی نبود، اما دیگر حوصله‌ی سختی ها را نداشت...

26k 0 858 981

خوبم! تا وقتی که فکر نکنم! تا وقتی که یادم نیفتد کجای دنیا ایستاده‌ام و چقدر غصه و اندوه برای خوردن دارم. خوبم! تا وقتی بتوانم دلخوش شوم به قهوه و موسیقی و کتاب، تا وقتی بتوانم رنج‌های خودم را با تماشای زیبایی‌ها و قسمت‌های پُرِ لیوان، کمتر کنم. تا وقتی که قادر باشم لبخند روی لبی بنشانم و حال کسی را خوب کنم. خوبم! تا وقتی که حواس خودم را پرت کنم و یادم نیفتد کی‌ام، کجام؟ دارم چه‌کار می‌کنم!؟
به قول آقای تقی‌زاده: خوبم! اما اگر فکر کنم، گریه‌ام خواهد گرفت...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan


همسایه‌ی سمت چپی نباشید...


به تو قول می دهم اگر فقط و فقط به قدر ضرورت حرف بزنی غالب مشکلات و رنج‌ها و بیماری هایی که داری محو می‌شود، انگار که هیچ‌گاه نبوده‌اند!


عزیزم:

امیدوارم اگه اشکی ریختی از شیرینی تموم شدن سختی راهی باشه که براش جنگیدی...

34k 0 992 1.1k

عیبی نداره که امروز بداخلاق و خسته بودی؛
به نظر من گاهی لازمه از بعضی چیزها ناراحت بشیم و واکنش نشون بدیم.
این حق طبیعی هر آدمیه که گاهی خوب نباشه.

- جین وبستر


Репост из: •| #نرگس_صرافیان_طوفان |•
اسفند، اردیبهشتی‌ترین حالتِ زمستان است...
از همان ماه های خوبِ خدا که جان می‌دهند برای دل را به خیابان زدن‌های بی‌هوا و قدم زدن‌های طولانی ...
انگار تمامِ آدم‌ها، تن‌پوشی از مهربانی به تن کرده اند و لب‌های تمام عابران شهر، در صمیمانه ترین حالتِ لبخند است .
اسفند، به گرگ و میشِ صبح می‌مانَد،
به خورشیدی در آستانه‌ی طلوع،
و به رنگ‌های بنفش و سرد و بی روحی، در آستانه‌ی سبز شدن ...
اسفند یعنی زمستان رفتنی‌ست ،
یعنی بهار، در راه است ...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan

31k 0 1.1k 684

در موقع سخت، می‌نباید شد سست
کز عزم، شکسته را توان کرد درست

خورشیدِ موفقیتِ رخشان را ؛
در سایه‌ی اتفاق می‌باید جست...

- فرخی یزدی.


"کأنه کُتب علینا العیش هکذا
مُعلقین في مُنتصفِ الأشیاء کلها
لا نحب ما یحدث، ولا یحدث ما نحب..."

گویی مقدر شده بود که اینگونه زندگی کنیم،
در میانِ همه چیز بلاتکلیف بمانیم،
آنچه پیش می‌آید را دوست نداریم،
و هر آنچه را دوست داریم پیش نمی‌آید...


گفت: پس کی نجات پیدا می‌کنم؟!
+ گفتم وقتی تصمیم بگیری در جوار شغل و حرفه و مشغله‌ات، زندگی کنی!!! وقتی بپذیری که کار در خدمتِ زندگی‌ست، نه زندگی‌ فدای کار! وقت کنار میز کارت گلدان سبز بگذاری، لبخند به لب داشته باشی و گل‌ها و درخت‌های مسیر خانه تا کار، برایت اهمیت داشته‌باشند. وقتی حتی همان لحظاتی که سخت مشغول کار هستی، خانواده، همسر و فرزندانت برایت اهمیت داشته‌باشند. وقتی که حال خوب و لبخند و احساسات، برایت اهمیت داشته‌باشند. وقتی از همه چیز نگذشته‌باشی که کار کنی!!! عذاب نکشی که کار کنی! سرکوب نشوی که کار کنی و روزی به خودت نیایی و ببینی پیر شده‌ای و هیچ چیز از زندگی نفهمیده‌ای! وقتی به موازات شغلت، زندگی کنی و عشق و آسایش و خانواده و تفریح را مد نظر قرار داده‌باشی. وقتی که کارت وسیله‌‌ای برای اهداف بزرگت باشد نه اینکه ناشیانه اهداف قشنگ و عزیزت را قربانی کار کرده‌باشی!
گفت: من که دارم شبانه روز تلاش می‌کنم! گفتم: تلاش کافی نیست! تو در حین کار، زیستن را از یاد برده‌ای! تو فراموش کرده‌ای برای چه داری می‌جنگی و برای چه چیزی داری تلاش می‌کنی...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan


تنها یک سوال در پس ذهنم باقی‌ست:
تو با من چه کردی که این‌گونه از عشق هراس دارم؟!


من فراموش کرده‌ام و نمی‌خواهم به گذشته‌ها فکر کنم، اما زخم‌ها حافظه دارند و قسمتی از وجود من هنوز خیلی‌ها را بابت خیلی رنج‌ها و خیلی زخم‌ها و خیلی آسیب‌ها، نبخشیده! هرچقدر هم که تکامل پیدا کنی، یک‌چیزهایی در محدوده‌ی کنترل تو نیست! تو نمی‌توانی از ناحیه‌ی احساساتت آسیب دیده‌باشی و از ناحیه‌ی منطقت بهبود پیدا کنی!!!
زخم‌ها حافظه دارند و تو تا آخر جهان و تا بالاترین قله‌های محال هم که بروی، یک چیزهایی را نمی‌توان از یاد برد...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan

45.2k 0 1.8k 1.1k

کافی‌ست یک بار دستت سوخته باشد، دیگر از بخاری خاموش هم می‌ترسی!


ما پیر بودیم... پیرِ فکرهای زیاد، پیرِ یک جانشستن‌ها و تفریح نداشتن ها،
پیرِ غمگین بودن‌ها و خوشحالی نکردن‌ها!
ما پیرِ کار بودیم! پیرِ کارهای زیاد...
اصلا به سن و سال و به عمر نمی‌رسید که پیرمان کند! ما بی‌دخالت زمان، در سراشیبیِ فرسودگی افتاده‌بودیم و فرصت نداشتیم حتی بایستیم و فریاد بزنیم و اعتراض کنیم!

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan


از یه‌ جایی به بعد شاید بارها بهش فکر کنی، ولی دیگه با کسی راجع بهش حرف نمی‌زنی...


من آدمِ شبم! آدمِ صدای جیرجیرک‌ها و سکوت! آدمِ قهوه دم‌کردن‌ها و در سکوت نوشیدن‌ها و کنار پنجره ایستادن‌ها و به خیابان خلوت و تاریک نگاه کردن‌ها...
من آدمِ شبم! آدمِ شب بیدار ماندن‌ها و شبانه به تمامِ کارها رسیدن‌ها. آدمِ لذت بردن از فقدان صداها، مشغله‌ها، آدم‌ها..
من آدمِ شبم! آدمِ خیال! آدمِ خیالبافی‌ها و خیال‌سازی‌ها و در وادی خیالات زیستن‌ها...

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan

45.5k 0 1.5k 1.1k

همیشه جلوی خودم را گرفته‌ام که دل کسی را نشکنم، حتی جایی که دیده و شناخته نمی‌شدم و کسی حواسش نبود! حتی جایی که هیچ‌کس نمی‌فهمید، هیچ‌کس اعتراض نمی‌کرد یا جایی که حق داشتم و به من واقعا ظلم شده‌بود! همیشه مراعات قلب و روان آدم‌ها را می‌کردم.
حتی اگر با کنش‌های تلخ و گزنده مواجه می‌شدم، واکنشم را فرو می‌خوردم و بارها مزه مزه می‌کردم و پیش از ابراز میزان خشم و دلخوری‌ام، خیلی چیزها را در نظر می‌گرفتم...
ولی بارها دیدم که جامعه اینطور نبود! دیدم که هرچه که می‌شد، هیچ‌کس مراعات نمی‌کرد. آدم‌ها هرکدام به فکر تخلیه‌ی درون و آرامش روان خودشان بودند، خشم و دلخوری‌شان را با بیشترین شدت ممکن به روان و جان آدم‌ها پرتاب می‌کردند و مهم نبود رفتار و کلامشان چه تاثیر کشنده و عمیقی روی جهان آدم‌ها باقی می‌گذاشت، فقط به این فکر می‌کردند که آرام شوند.
من هرچه بیشتر در تعامل و مواجهه با آدم‌ها قرار می‌گرفتم، بیشتر رنج می‌کشیدم، چرا که در قیاس خودم با آدم‌ها شکست می‌خوردم! من بیش از اندازه با همه فرق داشتم و این مسئله در "تلاش و تقلای بی‌اندازه برای هضم و انجام پیش‌پاافتاده‌ترین مسائل ارتباطی" خودش را نشان می‌داد!

#نرگس_صرافیان_طوفان

@narges_sarrafian_toofan

Показано 20 последних публикаций.