مصطفی ملکیان


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


🔸جهت انتقادات،پیشنهادات وهمکاری:
👤 @admynchannel
🔸پاسخ به سؤالات متداول (پشتیبان کانال) :
👤t.me/mostafamalekiian
🔸صفحه اینستگرام:
instagram.com/mostafamalekian_official/
🔹کانال ناقد:
@naghedchannel

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: وبسایت فرهنگی صدانت
☺️ میزگرد «گفت‌وگو پیرامون تعقّل و تدیّن»

نشست علمی «گفت‌وگو پیرامون تعقّل و تدیّن» روز ۲ اسفندماه ۱۴۰۳ با حضور جمعی از اندیشمندان و صاحب‌نظران در خانه بازنشستگان امید شهر سنندج برگزار شد.

در این نشست، #مصطفی_ملکیان ، #حسین_امامی ، #کیوان_بلندهمتان ، #فرزاد_حاجی‌میرزایی و #مولود_بهرامیان به بحث و تبادل نظر پیرامون نسبت میان تدیّن و تعقّل پرداختند. همچنین، نظریه عقلانیت و معنویت به‌عنوان یکی از دیدگاه‌های مهم در این حوزه مورد بررسی قرار گرفت.

این نشست فرصتی برای واکاوی رابطه دین و خردورزی بود و تلاش شد تا از منظرهای مختلف، پیوند یا چالش‌های این دو مقوله تحلیل شود. فضای علمی و گفت‌وگوی آزاد بین صاحب‌نظران، این نشست را به محملی برای اندیشه‌ورزی و تبیین مباحث بنیادین در حوزه دین و عقل تبدیل کرد.

📎 برای دریافت صوت این میزگرد اینجا کلیک کنید

🙂 @sedanet
🔵 @mostafamalekian


🔴 شرکت در جلسه‌ی حضوری نیازمند ثبت‌نام است. جهت ثبت‌نام رایگان حضوری به شماره زیر پیامک دهید:

09191769390

جهتِ ورود به جلسه‌ی آنلاین، در ساعت برگزاری جلسه، روی لینک زیر کلیک کرده و گزینه‌ی مهمان را انتخاب کنید:

https://www.skyroom.online/ch/mostafa_malekian/parvin

@mostafamalekian


(ادامه)👇👇

🔹مثلاً فرض كنيد كسی نوعی انسان‌شناسی‌ای را بپذيرد كه انسانها را كاملاً برابر بداند و طبعاً به قاعده زرين هم معتقد خواهد شد و فرض كنيد كه اين اعتقاد در وجودش راسخ شود و از سوی ديگر اعتنا نكردن ديگری به حضور خود را خوش نمی‌دارد، آن وقت به صرافت طبع خود، طبق قاعده زرين كه در او رسوخ يافته، رفتاری خواهد كرد حاكی از اعتنای به حضور ديگری؛ بدين‌سان هم ساده خواهد بود و هم مؤدب. اما اين راه‌حل لااقل دو مشكل بزرگ دارد و به اين آسانی نمی‌توان ادب و سادگی را باهم جمع كرد.

🔹مشكل اول نخستين راه‌حلی كه برای جمع سادگی و ادب گفتيم اين است كه وقتي رعايت حضور ديگری اقتضا می‌كند كه انسان خوشايند او را رعايت كند و در عين حال خوشايند ديگری با خوشايند او منافات دارد چه بايد كرد؟ در اينجا اقتضای سادگی اين است كه او خوشايند خود را رعايت كند و اقتضای ادب رعايت خوشايند ديگری است. به نظر می‌آيد كه در زندگی عملی مردم در مقام ادب بيشتر انتظار دارند كه خوشايندشان رعايت شود.مشكل دوم اين اين است كه هميشه انسان با يك فرد ديگر مواجه نيست و گاه n نفر در محضر انسان‌اند كه ممكن است رعايت ادب حضور هر يك با ديگری منافات داشته باشد.

🔹بنابراين، اين راه‌حل در اينجا كارايی ندارد و كارایی آن فقط در مواردی است كه انسان با يك نفر مواجه باشد و يا اگر با بيش از يك نفر مواجه است همه آنها جهان‌نگری مشتركی داشته باشند و نيز وقتی كه خوشايندها محل اعتنا نباشند و رعايت ادب را رعايت خوشايندها ندانيم.

🔹با توجه به نكات فوق جمع رعايت ادب و سادگی را به صورت ديگری می‌توان ترسيم كرد و آن اينكه به لحاظ منطقی حضورهای ديگری برای انسان دو صورت دارد: حضورهای خواسته و حضورهای ناخواسته. ملاقات انسان با ديگری يا برای يك هدفی خاص است و آگاهانه صورت می‌گيرد و يا كاملاً تصادفی است. در مورد دوم[تصادفی] تنها چيزی كه اخلاق در مقام ادب اقتضا دارد اين است كه درد و رنج غيرلازم به ديگری وارد نكند و اگر لب اخلاق اين است كه به ديگری درد و رنج غيرلازم وارد نكنيم، پس اخلاق يعنی رعايت ادب؛ و اين با صرافت طبع و سادگی سازگار است.

🔹در مواردی كه برخورد آگاهانه است اقتضای رعايت ادب اين است كه انسان، علاوه بر وارد نكردن درد و رنج غيرلازم به ديگران، درد و رنجی را هم از آنان بردارد. در اينجا هم می‌توان در عين رعايت ادب كاملاً طبيعی زيست. فقط در يك جا اين جمع ممكن نيست و آن هم جايی است كه انسان نيازی دارد كه برای رفع آن به ديگری رجوع كرده است و خود ديگری هم نيازی دارد كه وقت و نيروی او برای برآوردن هر دو كفايت نمی‌كند؛ در اينجا ادب اقتضا دارد كه انسان نياز ديگری را برطرف كند و سادگی اقتضا دارد كه نياز خودش را برآورد. البته اين موارد خيلی كمتر از موارد نقض راه‌حل پيشين است.

🔹در اينجا دو نكته هست: يكی اينكه در اين راه‌حل دوم ــ كه به نظرم بهتر از راه‌حل اول است ــ سادگی اقتضا دارد كه انسان به ارزش‌داوری ديگری نسبت به خود بي‌اعتنا باشد. به عبارت ديگر، انسان آنچه را دارد به ديگری می‌دهد و در مورد آنچه ندارد به ارزش‌داوری ديگری بی‌توجه است و حتی ممكن است ديگری اصلاً متوجه اين نباشد. به عبارتی، انسان در اينجا در اعتنای به ديگری كنشگر است و در طبيعی بودن بايد بی‌اعتنا به واكنش ديگری باشد تا بتواند جمع ميان ادب و سادگی كند.

🔹نكته دوم اين است كه قوت اين راه‌حل در اين است كه انسان در آن مصلحت‌بين است، نه خوشايندبين، يعنی، به تعبير روان‌شناسان، انسان به نياز طرف مقابل توجه دارد نه به خواسته‌اش؛ هرچه انسان از توجه به خواسته بيشتر به طرف توجه به نياز برود جمع بين ادب و سادگی ممكن و ممكن‌تر می‌شود.

🔹اما ساده بودن چند هنر ديگر هم دارد و به نظر من نه‌فقط نمی‌شود آن را فضيلت ندانست، بلكه زيباترين فضيلت است. هنرهای ديگر سادگی عبارت‌اند از اينكه اولاً سادگي انسان را اخلاقی‌تر می‌سازد؛ به ميزانی كه انسان پيچيده است غيراخلاقی عمل می‌كند. ثانياً انسان ساده آرامش روان دارد و به ميزانی كه انسان پيچيده است اضطراب دارد. ثالثاً استقلال هيچ انسانی به اندازه انسان ساده نيست و بنابراين هرچه در عالم عوض شود او سر جای خود باقی می‌ماند، اما انسان تا وقتی پيچيده است در قيدوبند ديگران است. رابعاً تمام نيروهای انسان ساده در رسيدن به هدفش همسو می‌شوند و انسانهای ساده تقريباً به‌حتم به هدفهای خود می‌رسند. وقتی انسان، به تعبير بودا، مثل كرگدن تنها زندگی كند تمام استعدادهای خود را صرف آرمانهای خود می‌كند نه آرمانهای ديگری.

➖روانشناسی اخلاق، جلسات 56 و 57 با تلخیص

@mostafamalekian


🔴تعارضهای دو فضيلت ادب وسادگی

✍️مصطفی ملکیان

🔹اين دو فضيلت در عين اينكه اهميت دارند گويا باهم تعارض دارند و انسان بايد يكی را به سود ديگری كنار زند و يا لااقل تعادلی ميان آنها برقرار سازد.در كتابهایی كه درباره فضايل نوشته شده است در تعريف ادب اختلاف هست، از اين‌رو من تعريف خودم را میكنم .ادب يعنی اعتنا به حضور ديگری، مثل وقتی شما وارد اتاقی می‌شوید و فرد حاضر در اتاق كه شما با او كار داريد مشغول صحبت با تلفن است و در عين حال كه مكالمه خود را قطع نمی‌كند با اشاره به حضور شما اعتنا می‌كند.

🔹تعريف ادب با فضيلت سادگی ، جرح و تعديل می‌شود. ارسطو، سادگی را فضيلت نمی‌دانست، اما پس از او رواقيان تأكيد بسيار بر آن داشتند، كه به نظر من دشوارترين فضيلت در مقام توصيف كردن و شايد دشوارترين فضيلت در مقام تحقق بخشيدن باشد. اين فضيلت نيز، بدون پيچيدگيهايی كه در تعريفش آورده‌اند، به معنی طبيعی بودن به تمام معنا و دوری كردن از هر تكلف است. قبلاً درباره صداقت صحبت كرده بودم و گفته بودم صداقت يعنی اينكه پنج ساحت باورها، احساسات و عواطف و هيجانات، خواسته‌ها، گفتار و كردار انسان كاملاً بر همديگر انطباق داشته باشند، اما سادگی از اين هم بالاتر می‌رود؛ صداقت از انسان می‌خواهد كه انواع بی‌صداقتيهای حاصل از عدم انطباق ميان هر كدام از ساحتهای پنج‌گانه‌اش را از خود دور كند، اما سادگی از انسان می‌خواهد كه به صرافت طبعش عمل كند.

🔹اما مسأله اين است كه آيا سادگی با ادب می‌سازد؟ اقتضای ادب اين است كه انسان به حضور ديگری اعتنا داشته باشد و بنابراين از صرافت طبع خود خارج شود و اقتضای سادگی هم بنا به تعريف دوری از ادب است. رواقيان ساختگی عمل كردن را خلاف اخلاق می‌دانستند و حتی می‌گفتند ساير فضيلتها هم اگر به صورت ساختگی باشند فضيلت به حساب نمی‌آيند و در واقع خودانگيخته و بررُسته از انسان نيستند، بلكه متكلفانه و بربسته به او هستند؛ نه اينكه انسان قصد فريب داشته باشد و صداقت را زيرپا بخواهد بگذارد، اما به هر حال از درونش نجوشيده است. از اين‌رو، از نظر رواقيان، اگر انسان دروغ بگويد اما سعی نكند كه دروغ گفتن خود را پنهان دارد بهتر از آن است كه راست بگويد برای اينكه راستگو جلوه كند.

🔻آثار و نتايج سادگی
1️⃣ انسان ساده خود را نه می‌ستايد و نه می‌نكوهد.
2️⃣ انسان طبيعی هم بود دارد و هم نمود، اما نماياندن ندارد.
3️⃣ انسان ساده حسابگری را كنار می‌گذارد و مثلاً اگر در پاسخ به سوال كسی انسان مسائل بسيار را ذر ذهنش بررسی كند و چرتكه اندازد و حتی نهايتاً هم به اين برسد كه خوب است عقيده شخصی‌اش، را بگويد، در اين حالت او صادق بوده است اما ساده نبوده است.
4️⃣انسان هيچ ادعايی درباره خود نمی‌كند، چون اگر قرار باشد كه به مُرّ واقعيت عمل كند واقعيت اين است كه خود را نمی‌شناسد. مثلاً كسی كه تا حالا رشوه نگرفته است اگر بگويد: «من تا حالا رشوه نگرفته‌ام» سخن درستی گفته است، اما اگر بگويد: «من كسی نيستم كه رشوه بگيرم» ادعا كرده است، چون لازمه اين سخن اين است كه واقعيت كل زندگی‌اش را تا آينده در نظر گرفته باشد، كه ممكن نيست.
5️⃣ انسان نوعی سبك‌باری پيدا می‌كند و برای خودش قيدوبند نمی‌گذارد.
6️⃣ انسان در زندگی تا جای ممكن بدون سرّ خواهد بود. هرچه انسان سرّ بيشتری درست كند پيچيده‌تر می‌شود.
7️⃣ آخرین اثر سادگي كه به بحث ما مربوط است اين است كه انسان طبيعی به بود ديگران توجه نمی‌كند؛ هر كه خواهد گو بيا و هر كه خواهد گو برو. بنابراين، از نظر رواقيان، ممكن است كسي اول جنايتكار عالم باشد ولی معصوم باشد، يعنی چنان نمايد كه هست.

🔹در اينجا دو بحث هست، يكی اينكه آيا اصلاً اين سادگی قابل توصيه است؟ مخصوصاً اينكه گويا با فضيلت ديگری كه امروزه آن را مصلحت‌انديشی می‌خوانند ناسازگار است. به تعبيری، سادگی فضيلتی است كه برای اكنون خوب است، اما مصلحت‌انديشی فضيلتی است برای آينده. مثلاً انسان مصلحت‌انديشی می‌كند يك سؤال را در پاسخ به يك خبرنگار چند جور پاسخ ‌دهد، در عين اينكه دروغ نمی‌گويد.

🔹بحث ديگر، كه محل بحث ماست، اين است كه سادگی با ادب هم ناسازگار است.براي رفع اين ناسازگاری بايد تعريفها را روشن‌تر كرد. سادگی اقتضا داشت كه انسان، علاوه بر نمودش، نمايشگری نداشته باشد، حال اگر ادعا شود كه انسان می‌تواند خود را طوری تعريف كند كه ادب جزء بودش شود، يعنی نسبت به انسانهای ديگر رأیی پيدا كند كه اقتضايش اين باشد كه به بود آنها توجه كند، ديگر با ادب و رعايت حضور ديگران ناسازگار نخواهد بود. درست مثل وقتی كه انسان عقيده‌ای را نداشته و بنابراين جزء بودش نبوده و بعد آن را پذيرفته و بود خود را تغيير داده و طبعاً نمودش هم تغيير يافته و بدون اينكه نمايشگری كند وضعش نسبت به حضور ديگران تغيير يافته است.
(ادامه)👇👇
@mostafamalekian


🔴 مصطفی ملکیان:

🔹بازگشت‌ناپذیری گذشته، یکی از تلخ‌ترین حقیقت‌های زندگی است. ما همواره در حسرت فرصت‌های از دست‌رفته و اشتباهات گذشته‌ایم که دیگر راهی برای جبرانشان نداریم. حتی خداوند نیز قادر به تغییر گذشته نیست؛ او می‌تواند اثرات و نتایج آن را کمرنگ کند، اما هرگز نمی‌تواند گذشته را از نو بنویسد. این آگاهی که هیچ چیز را نمی‌توان به حالت اول بازگرداند، زخمی است که همواره با ما می‌ماند.

@mostafamalekian


🔴 آشکار شدن خیانت، نشانی بر نبود خبث طینت

✍️مصطفی ملکیان

🔹در علم فلسفه گفته می‌شود اگر چیزی را نیافتی، دال بر این نیست که نیست. اگر شریک‌زندگی من به من خیانت کرد، به این معنا نیست که شریک‌زندگی دیگران به آن‌ها خیانت نمی‌کنند. تنها فرق شریک‌زندگی من با شریک‌زندگی دیگران در این است که شریک‌زندگی من خیانت‌پیشگی‌اش آشکار شده است و شریک‌زندگی دیگران، خیانت‌‌‌پیشگی‌شان آشکار نشده است.

🔹درنتیجه ابداً نباید بیندیشم که خیانت شریک‌زندگی‌ام به من، تیری از عالم غیب بوده که تنها به جان من نشسته است و شریک‌زندگی این‌دوست و آن‌دوست و دوست دیگرم، جملگی شریک‌زندگی‌هایی وفادارند. من نمی‌دانم که فرقم با دیگری تنها در یک مورد است؛ آشکار شدن و هنوز پنهان بودن خیانت‌پیشگی شریک‌زندگی‌های‌مان. بنابراین اتفاق رخ‌داده را در نظر خود بزرگ نکنید و بیندیشید که دست‌کم از این مزیت برخوردارید که به چیزی پی برده‌اید که دیگران هنوز پی نبرده‌اند.

🔹نکته‌ای دیگر را به این حقیقت اضافه کنید؛ در اغلب موارد آن‌که خیانت‌پیشگی‌اش آشکار می‌شود به‌دلیل ویژگی‌های مثبت روانی‌اش است. این نکته را باور کنید. منِ نوعی به‌دلیل صداقت بسیارم است که به‌محض آن‌که دروغی می‌گویم، دروغم آشکار می‌شود درحالی‌که اگر دروغگویی قهار باشم، می‌توانم سالیان‌سال دروغ بگویم بی‌آن‌که کسی به حقیقت ماجرا پی ببرد. پس اتفاقاً کسانی که خیانت‌پیشگی‌شان آشکار می‌شود، از قدرت پوشش‌دهی باطن‌شان برخوردار نیستند و برای همین لو می‌روند. آن‌که لو نمی‌رود نیز به این علت نیست که دلیلی برای لو رفتن‌اش وجود ندارد؛ بلکه به‌دلیل خباثت‌اش است.

🔹این نکته را به تجربه عرض می‌کنم که لو رفتن خیانت‌پیشگی زنان و مردانی که خیانت‌ کرده‌اند، در بسیاری از مواقع، به‌دلیل ویژگی‌های مثبت‌شان است. درواقع آن‌‌ها آنقدر همواره راست گفته‌اند که به‌محض دروغ گفتن، دست‌شان رو می‌شود و آنقدر همواره وفادار بوده‌اند که به‌محض خیانت کردن، لو می‌روند. پس بسیاری از خیانت‌ها به‌دلیل آن‌که طرف مقابل نادرست‌تر از آن است که تصور می‌کنیم، معلوم و مشخص نمی‌شود. درنتیجه چون شریک‌زندگی شما درستکارتر از دیگران بوده‌ است، خیانتش نیز پیش از دیگران آشکار شده است.

➖کارگاه از رنگ عشق تا رنج خیانت

@mostafamalekian


🔴مصطفی ملکیان:

🔹اگر تیری از جایی رها شد و به سینه رفیق شفیق شما اصابت کرد و او را از پا درآورد، اگر دلسوز واقعی‌اش باشید پیش از هر کار دیگری به جایی می‌رسانیدش که از امکانات بیرون آوردن تیر از قلب او برخوردار باشند، اما اگر پیش از انجام این کار در جست‌وجوی تیرانداز و هدف او از این کار باشید، نشان‌دهنده آن است که به مسائلی پرداخته‌اید که در درجه دوم اهمیت قرار دارند. اگرچه به‌دست آوردن شناخت در مورد تیرانداز و هدف او، می‌تواند کم‌وبیش از تیراندازی‌های دیگر پیشگیری کند و خطر را کاهش دهد اما شما موظف هستید فوری و فوتی‌ترین کاری را که باید کرد، انجام دهید.

@mostafamalekian


🔊فایل صوتی همایش هزار راه همسو، با سخنرانی مصطفی ملکیان، ۱ اسفند ۱۴۰۳، کردستان، سنندج

@mostafamalekian

25k 0 361 128

🔴 نشر نگاه معاصر منتشرکرد:

حدیثِ قدیم و سخنِ نو
نویسنده: مصطفی ملکیان
مجموعه:نگرش فلسفی
سال انتشار:۱۴۰۳
نوبت چاپ: اول
قطع کتاب: رقعی
جلد کتاب: شومیز
تعداد صفحات:  ۱۰۷ صفحه
قیمت: ۱۲۰،۰۰۰ تومان

@mostafamalekian


✍️مصطفی ملکیان

🔹در قدیم، هر که در مجلسی کمتر سخن می‌گفت، بهره‌مند از کمالات بیشتری به چشم می‌آمد؛ اما اکنون وضع عوض شده و هر که پُرگوتر است پُرکمالات شمرده می‌شود. این تلقی جدیدی است که برای گذشتگان ما ناشناخته بود و البته یکی از بزرگترین مشکلاتی است که امروزه داریم. اینکه اصل در زندگی بر سکوت باشد و جز به وقت ضرورت و به قدر ضرورت سخن نگویم، گام اول عرفان عملی است.

@mostafamalekian


🔴 نگاه‌نو شمارهٔ ۱۴۴ (شمارهٔ زمستان) با مصاحبه ای از مصطفی ملکیان منتشر شد.

@mostafamalekian


🔴  امکان پشیمانی

✍️مصطفی ملکیان

🔹نکته‌ای که از اهمیت برخوردار است، امکان پشیمانی است. این امکان، هم در مورد فعالیت‌های سیاسی، هم در مورد فعالیت‌ها‌ی اجتماعی و هم در نهاد و کانون خانواده، باید مورد پذیرش قرار گیرد. پیش از توضیح در مورد این نکته باید بگویم که من کاملاً می‌پذیرم که ممکن است فردی خطاهایی مرتکب شده باشد که حتی پشیمانی صددرصدی از ارتکاب آن‌ها بی‌فایده باشد و تنها پذیرش کیفر حقوقی بتواند دردی از دردها دوا کند. پس تاکید می‌کنم که بحث من اخلاقی و نه حقوقی است. پشیمانی به این معناست که شما مرتکب خطایی شده و اکنون از صمیم قلب از انجام آن غمگین و مضطرب باشید.

🔹به‌عبارت‌دیگر، کار خطایی کرده باشید که موجب قهر شما با خودتان شده باشد. این امکان وجود دارد و درنتیجه ما نمی‌توانیم انسانِ پس از پشیمانی را همان انسانِ پیش از پشیمانی بدانیم. انسان، نه ذات و جوهری ثابت که مجموعه‌ای از پیوندها و بستگی‌هاست. انسانی که دروغ می‌گوید، یک انسان است و انسانی که از دروغ گفتن پشیمان می‌شود، یک انسان دیگر. از میان برداشتن امکان پشیمانی، هیچ خدمتی به انسان محسوب نمی‌شود.

🔹جمله‌ای از ابوسعید ابوالخیر نقل می‌کنم. او می‌گوید اگر کسی در نیم‌روز، 70 نبی مرسل را کشته باشد، یعنی بدترین کار ممکن را در زندگی کرده باشد، ضمن این‌که در مسجد تف انداخته باشد، به او خواهم گفت در مسجد تف نینداز، چراکه تف انداختن در مسجد مکروه است. من اگر به او بگویم در مسجد تف نینداز چون مکروه است، او به من خواهد گفت پس از نظر شما، ابوسعید ابوالخیر، پرونده من مختومه نیست. او خواهد گفت من با این‌که 70 نبی مرسل را کشته‌ام اما پرونده‌ام مختومه نیست.

🔹یعنی ابوسعید ابوالخیر، هنوز هم معتقد نیست که من دیگر اگر بالا بروم و پایین بیایم و خودم را به آب و آتش بزنم، دیگر جهنمی‌ام. نه! ابوسعید ابوالخیر چنین عقیده‌ای ندارد و با این‌که من مرتکب چنین خطایی شده‌ام، باز هم می‌گوید چنین عمل مکروهی را بر آن نیفزا. حال اگر شما به این شخص بگویید تو که 70 نبی مرسل را در نیم‌روز کشته‌ای، پس هر کار دیگری هم می‌خواهی بکنی، بکن! چون تو دیگر هر کاری بکنی تا حد منتهای گنه‌کاری پیش رفته‌ای، در این صورت آیا او تشویق به انجام عمل نیک می‌شود یا با خود فکر می‌کند حال که جهنمی‌بودنم قطعی شده است، پس بگذار چهار تسویه حساب دیگر نیز با جهان و اهل آن بکنم.

🔹به زبان ساده، پرونده هیچ‌کسی را نباید مختومه کرد. وقتی شما پرونده کسی را مختومه می‌کنید و به شریک‌زندگی‌تان می‌گویید «تو خائنی!»، نه این‌که «تو یک‌بار به من خیانت کرده‌ای و پشیمان شده‌ای!» او هم با خود می‌گوید که من اگر بعد از این، هیچ‌باردیگری مرتکب خیانت نشوم، باز هم شریک‌زندگی‌ام مرا خائن می‌داند و حال که او مرا خائن می‌داند چرا خیانت نکنم؟! من که چه خیانت بکنم، چه خیانت نکنم، خائن به‌حساب می‌آیم، پس چرا در این میان دلی هم از عزا درنیاورم؟!‌ این برخلاف وقتی است که شریک‌زندگی‌ام به من بگوید، می‌دانم که مرتکب خطا شده‌ای اما معتقد نیستم که خائنی، بلکه عمل تو را لغزشی اتفاقی قلمداد می‌کنم. معنای این گفت‌‌وگو میان من و شریک‌زندگی‌ام آن است که من می‌دانم پرونده من از نظر او مختومه نیست و چون مختومه نیست، همچنان از امکان بازآفرینی برخوردارم.

🔹من اگر قائل به امکان پشیمانی نباشم، پس به این نتیجه می‌رسم که آن‌که مرتکب چنین اقدامی شده است بعد از این هم همین‌گونه خواهد بود. پس بخشیدن او فقط به‌معنای تشویق‌ او برای تکرار خطایی است که مرتکب شده است. چنین طرز تفکری، نه از منطق اخلاقی برخوردار است، نه از منطق عقلانی. درواقع «نبخشودن» نه به لحاظ اخلاقی کاری صحیح است، نه حتی اگر بُعد اخلاقی برای‌تان اهمیت نداشته باشد،‌ به لحاظ مصلحت‌اندیشی و عقلانی مورد قبول است. چون وقتی دیدی منفی نسبت به کسی وجود داشته باشد، او به این نتیجه می‌رسد که به هر حال دید موجود نسبت به او منفی است پس اگر کارهای منفی دیگری هم بکند، در سرنوشتش تاثیری نخواهد داشت. برخلاف این‌که تصور کنم تو مرا بخشوده‌ای و این بخشودگی کمکی بسیار جدی به بازآفرینی من خواهد کرد.

➖کارگاه از رنگ عشق تا رنج خیانت

@mostafamalekian


🔊 فایل صوتی نشست نقد و بررسی کتاب «مسائل نظریه سیاسی» با حضور استاد مصطفی ملکیان|دکتر جواد حیدری (مترجم)|نرگس سلحشور (مترجم)| دی ماه ۱۴۰۳ | تالار فردوسی مشهد

@mostafamalekian


🔴نشست نقد و بررسی کتاب «مسائل نظریه سیاسی» با حضور استاد مصطفی ملکیان|دکتر جواد حیدری (مترجم)|نرگس سلحشور (مترجم)| دی ماه ۱۴۰۳ | تالار فردوسی مشهد

@mostafamalekian


📸 برگی از خاطرات| از راست: علی دهباشی، شهاب دهباشی(فرزند علی دهباشی)، مصطفی ملکیان

@mostafamalekian


🔴 بخش دوم گزارش روزنامه هم میهن از کارگاه مصطفی ملکیان با عنوان «از رنگ عشق تا رنج خیانت»

🔹تسلی‏ خیانت‌‏دیده، تسلی‏ خیانتکار/گفتاری از مصطفی ملکیان در باب پذیرش احتمال لغزیدن پای عاشق و معشوق/ بخش دوم و پایانی

▪️آیا شما هیچ‏گاه در زندگی‏تان پیش نیامده است که یک‌‏بار دروغی بگویید یا یک‏‌بار به کسی تهمتی بزنید؟ قطعاً پیش آمده است اما چرا یک تک‏‌دروغ، یک‌‏بار تهمت‌‏زدن، قابل تحمل و بخشش است ولی یک‌‏بار خیانت کردن نه؟

➖جهت مشاهده بخش دوم این گزارش کلیک کنید

➖جهت مشاهده بخش اول این گزارش کلیک کنید

@mostafamalekian

32k 0 271 133

🔴سخنرانی مصطفی ملکیان و دکتر آذرخش مکری در رونمایی از کتاب گردونه خودباوری

@mostafamalekian


🔴سخنرانی مصطفی ملکیان با عنوان سیر تحول اخلاق در ایران و جهان| ۱۵بهمن ۱۴۰۳، تهران، انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری

@mostafamalekian




🔴سخنرانی و درسگفتار استاد ملکیان در روزهای آینده

1️⃣درس‌ گفتار آنلاین «در درسگا‌ه سنکا» مرور و شرح پاره‌ هایی از کتاب مکتوبات رواقی؛ برگزیده‌ نامه‌های سنکا| چهار جلسه| چهارشنبه‌ها، ساعت ۱۹ تا ۲۱ | لینک ثبت نام: https://evnd.co/nLtZZ

2️⃣نشست معرفی و بررسی کتاب «ذن و هنر نگهداری از موتورسیکلت»|سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ الی ۱۹| تهران، خیابان کریمخان، کتابفروشی ثالث

@mostafamalekian

Показано 20 последних публикаций.