التماس تفکر


Гео и язык канала: Иран, Фарси
Категория: не указана


تبلیغات 👈 @mr_mim3

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
Иран, Фарси
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
زندگی کردن در این مملکتی که تو برایشان درست کرده‌ای
خیلی سخت است و همه به فکر فرار از کشور هستند!
اما تو، جناب دیکتاتور، مجبور نیستی مثل توده‌های مردم رنج
بکشی. سران رژیمت، وزیران، کارگزاران و حامیانت هم مجبور
نیستند رنج بکشند. چاپلوسانی که از صبح تا شب منتظرند
ببینند جنابعالی چه فرمایشی کرده‌ای تا آن را بستایند و در
ازای این کارشان از صبح تا شب مشغول چاپیدن بیت‌المال
هستند، نیز نباید رنج بکشند. این‌ها پایه و اساس حکومتت را
تشکیل می‌دهند، پس باید خوب بخورند، خوب زندگی کنند و از
انواع خدمات رایگانِ آموزشی، درمانی و غیره بهره‌مند باشند.
.
بریده‌هایی از کتاب خودآموز دیکتاتورها
نویسنده:رندال وود، کارمینه دولوکا
.
@mmoltames


با پولی که امشب به اسنپ دادم(250 تومن) از سرکار بیام خونه، نوروز ۸۹ سه شب و چهار روز، هتل ۴ ستاره با ناهار و ترنسفر فرودگاهی، رفتم کیش.

@mmoltames


‏پیتزا فروشی تو ژاپن قیمت پیتزا رو روی بُتن
حک کرده از بس تغییر قیمت نداره

درد و بلاتون بخوره تو سر مسئولان دهن گشاد ما


@mmoltames


چرا خوراکی‌های «خوشحال کننده» در عمل خوشحال‌مان نمی‌کنند؟

دکتر علی‌اصغر هنرمند

گاهی اوقات وقتی زیر فشار و استرس هستیم، به خوردن غذا و به‌ویژه برخی خوراکی‌های خاص روی می‌آوریم که به‌اصطلاح ما را «خوشحال» می‌کنند. چیزهایی مانند پیتزا، مرغ سوخاری، بستنی، نوشابه، چیپس و…

همه می‌دانیم که مصرف این خوراکی‌ها برای «سلامت‌ جسم‌مان» خوب نیست. اما حداقل در آن لحظه حال «روان‌مان» را کمی بهتر می‌کنند و در زبان انگلیسی به آنها Comfort Foods گفته می‌شود.

اما در این میان یک نکته‌ی کلیدی وجود دارد که اغلب افراد نسبت به آن آگاهی ندارند:
این خوراکی‌ها به ویژه اگر زیاد مصرف شوند، در عمل برای سلامت روان‌مان هم خوب نیستند!

حس و حال ما (Mood) روی انتخاب خوراکی‌هایمان تاثیر زیادی دارد و اگر حال‌مان خراب باشد، به انتخاب غذاهای ناسالم روی می‌آوریم

برخی افراد بعد از مصرف‌شان احساس شرم و بی‌اراده بودن می‌کنند که خودش سبب افزایش هورمون استرس می‌شود.

این خوراکی‌ها هم به خاطر نمک زیاد، چربی‌های ناسالم و قند بالا سبب افزایش التهاب، فشار خون و دیگر عوارض می‌شوند که اینها هم سبب افزایش ترشح هورمون کورتیزول می‌شوند که موجب افزایش استرس است.

از طرف دیگر اینها روی باکتری‌های مفید دستگاه گوارش هم تاثیر می‌گذارند و پژوهش‌ها نشان داده که مشکل در میکروبیوم روده با اُفت سلامت روان ما ارتباط دارد.

در نتیجه همانطور که می‌بینید، ممکن است این خوراکی‌ها در لحظه حال‌مان را بهتر کنند، اما خودشان در نهایت سبب افزایش استرس می‌شوند.

راهکار چیست؟

خیلی اوقات، حس گرسنگی ما به خاطر خالی بودن معده‌مان نیست و از مغزمان منشا می‌گیرد.

در این شرایط می‌توان سراغ برخی فعالیت‌های جایگزین رفت که حال‌مان را بهتر ‌می‌کنند:

گاهی اوقات پیاده روی، ورزش، گفتگو با یک دوست، نوشتن احساسات و مدیتیشن می‌توانند ذهن‌مان را آرام‌ کنند.

اما انجام اینها روی کاغذ راحت است و در واقعیت ممکن است آن کاسه‌ی چیپس روی میز را ترجیح دهیم

به همین خاطر متخصصین پیشنهاد می‌کنند برای چند روز احساسات خود‌تان را زیر نظر بگیرید و آنها را یادداشت کنید.

به مدت سه روز تمام آنچه می‌خورید و می‌نوشید را یادداشت کنید و همراه با آن احساس آن لحظه را هم ثبت کنید.

با این کار می‌فهمید که احساسات شما در چه اوقاتی از روز در تلاطم بیشتری است، واکنش شما نسبت به آنها چیست و چه جایگزینی می‌توانید برایش پیدا کنید.

بعد از پیدا کردن الگوی رفتاری‌، یک سری خوراکی‌های جایگزین سالم هم پیدا کنید و آنها را دم دست داشته باشید. برای مثال میوه‌ی خرد شده یا برخی اسنک‌های سالم.

در نهایت در مواقعی که تحت استرس هستید و می‌خواهید سراغ گزینه‌های ناسالم بروید، حداقل چند انتخاب سالم‌تر در اختیار دارید که از قبل به آنها فکر کرده‌اید.

در میان جایگزین‌های غیرخوراکی گفته شده هم لطفا پیاده روی را به طور خاص در نظر داشته باشید.

چون به طرز قابل توجهی به بهبود حس و حال و انرژی‌مان کمک می‌کند و از حمله‌ی ما به بشقاب مرغ سوخاری جلوگیری خواهد کرد.

راستی دقت کرده‌اید که
چقدر فروشگاه‌های «سوخاری کیلویی» در همه جا مثل قارچ ظاهر شده ؟

@mmoltames


شاید باورش سخت باشه

اما اگر هر ایرانی، یک واحد پولی خودش رو، یعنی یک ریال رو بذاره کنار و کل مردم ایران این کار انجام بدن...

۸۰ میلیون ایرانی قادر نخواهند بود هزینه یک ۱۰۰ دلاری رو پرداخت کنن :))


@mmoltames


این حرکتا نه تنها چیز قشنگی نیست، بلکه این حیوان آزاری هم محسوب میشه
توروخدا اگه اسگل مسگل هستید حیوون خونگی به سرپرستی نگیرید

@mmoltames


طبق شواهد و قرائن دنیای مجازی
من یک "جا مانده‌"بودم!

همه درست رفته‌بودند و رسیده‌بودند و خوشحال بودند و این من بودم که کافی نبودم!
این من بودم که نابلد بودم! این من بودم که پرت شده‌بودم به حاشیه و در باغ نبودم!

به خودم آمدم و دیدم همه از چیزهایی حرف می‌زنند که من از آن‌ها بی‌خبرم!
همه اصطلاحاتی به کار می‌برند که من از آن‌ها سر در نمی‌آورم!
همه کارهایی را می‌کنند و راه‌هایی را برای موفقیت و دیده شدن می‌روند که من بلد نیستم، یا نمی‌توانم!


به خودم آمدم و دیدم همه برای موفقیت و خوشبختی آسانسور دارند و این منم که چسبیده‌ام به نردبان چوبیِ خودم و با تقلا خودم را پله پله بالا می‌کشم.

من یک "جا مانده‌"بودم و تلاش‌های بی‌اندازه‌ام برای همه چیز، بی‌نتیجه می‌ماند، چون در باغِ آدم‌های امروز نبودم!


نرگس‌ صرافیان طوفان

@mmoltames


💔ایرانیان برای مردن نیاز به دشمن خارجی ندارند:
مصرف نمک در ایران( میانگین ۹/۵ گرم) دوبرابر مقدار پیشنهاد شده توسط سازمان بهداشت جهانی یعنی حدود ۴/۵ گرم در روز است(شکل زیر). و طبق مطالعات بسیار زیاد، مصرف بالای نمک در ایران از علل مهم ابتلا به بیماری‌های قلب و عروق، چاقی، سرطان معده، سکته‌ها، مشکلات کلیوی و......و افسردگی و اضطراب است. با کنترل همین یک عامل، می‌توان سالانه ده‌ها هزار جان را نجات داد، میلیاردها دلار صرفه‌جویی کرد و خوشحال تر زندگی کرد؛ راه سلامت از مسیر افزایش تعداد پزشک و بیمارستان نمی‌گذرد؛ این مسیر، چاه ویل است. راه آن، تغییر سبک زندگی‌ست و تغییر سبک زندگی، حاصل خودآگاهی‌ست.

»دکتر روح الله صدیق«

@mmoltames


روزی ملانصرالدین الاغ خود را با زحمت فراوان به پشت بام برد ؛ بعداز مدتی خواست اورا پایین بیاورد ولی الاغ پایین نمی آمد. ملا نمیدانست الاغ بالا می رود ولی پایین نمی اید

پس از مدتی تلاش ملا خسته شدوپایین امد ولی الاغ روی پشت بام به شدت جفتک می انداخت وبالا و پایین می پرید

تا اینکه سقف فرو ریخت والاغ جان باخت.ملا که به فکر فرو رفته بود
باخود گفت : لعنت بر من که ندانستم اگر خری را به جایگاه رفیعی برسانم هم آن جایگاه را خراب می کند و هم خود را هلاک میکند.

@mmoltames


‏بابای دوستم بهش گفت: بالاخره من چارتا پیرهن بیشتر از تو پاره کردم.
دوستم بهش گفت: پیرهنای شما اندازه خودتون بودن؛ اجازه بدید منم پیرهنای خودم رو پاره کنم.

@mmoltames


آقاي طلافروش ميگفت مواقعي كه سرمون خلوته سرگرميمون اينه كه يه تيكه بدل ميندازيم جلوي مغازه بعد رفتار خيليا رو كه يواش با كفششون سعي ميكنن اون بدل رو كه فكر ميكنن طلاست رو رد كنن و با خودشون ببرن رصد ميكنيم و بهشون ميخنديم 🙆🏼‍♀️

@mmoltames


افرادی که به شدت درون‌گرا هستند
اغلب این ۷ رفتار را از خود نشان می‌دهند
(بدون این که خودشان بدانند)


۱. تمایل به تأمل عمیق
یکی از ویژگی‌های بارز درون‌گراها، میل به تأمل عمیق درباره زندگی، احساسات و برداشت‌هایشان از جهان است. این افراد به‌طور طبیعی تمایل دارند که در ذهن خود کاوش کنند و به موضوعات از زوایای مختلف نگاه کنند.
این تأملات به سطح بالایی از خودآگاهی منجر می‌شود و گاهی باعث می‌شود درون‌گراها در جمع‌ها به نظر دور از محیط یا غرق در افکار خود به نظر برسند. برای آنها، این فرایند تأمل، کاملاً غیرارادی است و به‌طور ناخودآگاه به آن می‌پردازند.
در نتیجه، گاهی از دنیای بیرون فاصله می‌گیرند و وارد دنیای درونی خود می‌شوند. این رفتار به‌جای اینکه بی‌توجهی تلقی شود، نشانه عمق درک و تحلیل ذهنی آن‌ها است.

۲. ترجیح مکالمات دونفره به گروهی
درون‌گراها معمولاً مکالمات دونفره و صمیمی را به گفتگوهای گروهی پرهیاهو ترجیح می‌دهند. تعاملات شخصی و عمیق برای آن‌ها بسیار جذاب‌تر از گفت‌وگوهای سطحی در جمع‌های بزرگ است. در مهمانی‌ها یا جمع‌های کاری، این افراد بیشتر به گوشه‌های آرام‌تر می‌روند و با یک نفر به گفت‌وگو می‌پردازند تا این که در میان جمع قرار گیرند.

حتی در محیط‌های کاری، آن‌ها ترجیح می‌دهند در جلسات کوچک شرکت کنند یا از پیام‌های خصوصی برای ارتباط استفاده کنند.

۳. نیاز به تنهایی برای بازیابی انرژی
درون‌گراها پس از تعاملات اجتماعی، حتی اگر از آن لذت برده باشند، اغلب احساس خستگی می‌کنند و به زمانی برای تنهایی نیاز دارند تا انرژی خود را بازسازی کنند. برخلاف برون‌گراها که از تعامل اجتماعی انرژی می‌گیرند، درون‌گراها با تمرکز بر خود و خلوت با افکارشان انرژی کسب می‌کنند.
این نیاز به تنهایی ممکن است از سوی دیگران به اشتباه به‌عنوان رفتار ضد اجتماعی تعبیر شود، اما حقیقت این است که آن‌ها صرفاً به فضایی برای بهینه‌سازی ذهنی و جسمی خود نیاز دارند.

۴. ترجیح شنیدن به صحبت کردن
یکی دیگر از ویژگی‌های درون‌گراها، تمایل به شنیدن بیشتر از صحبت کردن است. این افراد معمولاً عمیقاً به صحبت‌های دیگران گوش می‌دهند و قبل از پاسخ دادن، موضوع را کاملاً تحلیل می‌کنند. این ویژگی آن‌ها را به شنوندگانی عالی و هم‌صحبت‌هایی تأمل‌برانگیز تبدیل می‌کند.
درون‌گراها ترجیح می‌دهند تنها زمانی صحبت کنند که حرفی معنادار و ارزشمند برای گفتن داشته باشند.

۵. وسواس فکری در تصمیم‌گیری‌ها
تصمیم‌گیری برای افراد درون‌گرا فرایندی پیچیده و پر از تحلیل است. از انتخاب‌های ساده مانند انتخاب یک رستوران تا تصمیم‌گیری‌های بزرگ‌تر مانند مسیر شغلی، آن‌ها تمایل دارند تمام جوانب را بررسی کنند. این وسواس فکری ناشی از تأملات عمیق آن‌ها است و باعث می‌شود همیشه در تلاش باشند بهترین گزینه را انتخاب کنند

۶. حساسیت به محرک‌های بیرونی

درون‌گراها اغلب نسبت به محیط اطراف حساس‌تر از برون‌گراها هستند. صداهای بلند، نورهای تند یا فضاهای شلوغ می‌توانند آن‌ها را به‌سرعت خسته یا مضطرب کنند. این حساسیت، ناشی از نحوه پردازش محرک‌ها در مغز آن‌ها است. به همین دلیل، درون‌گراها معمولاً محیط‌های آرام و خلوت را ترجیح می‌دهند. شاید خودشان به‌صورت خودآگاه متوجه این حساسیت نباشند، اما این ویژگی به‌شدت در رفتارهای روزمره آن‌ها تأثیرگذار است.

۷. ارزش‌گذاری کیفیت به‌جای کمیت در روابط
برای درون‌گراها، داشتن چند دوست صمیمی و باکیفیت بسیار مهم‌تر از داشتن دایره وسیعی از آشنایان است. آن‌ها در روابط خود به‌دنبال عمق و اصالت هستند و روابط سطحی یا گذرا برایشان جذابیتی ندارد.

نتیجه‌گیری: قدرت پنهان در درون‌گرایی

زندگی یک فرد درون‌گرا، سرشار از تأملات عمیق، ارتباطات معنادار و لحظات آرام است. ویژگی‌هایی که گاهی در تضاد با دنیای پرهیاهوی برون‌گراها به نظر می‌رسند، در حقیقت جنبه‌های ارزشمندی از شخصیت درون‌گراها را نشان می‌دهند.

اگر این ویژگی‌ها را در خود یا نزدیکانتان مشاهده می‌کنید، به یاد داشته باشید که این رفتارها نه تنها طبیعی هستند، بلکه نشان‌دهنده قدرت و اصالت شخصیت درون‌گراها هستند.

در جهانی که گاهی بیش از حد به سمت برون‌گرایی گرایش دارد، درون‌گرایی نیز باید به‌عنوان یک قدرت ارزشمند شناخته و ارج نهاده شود.

مترجم:علیرضا مجیدی

@mmoltames


بگردین، آدم هم‌قد خودتون رو پیدا کنین

ما یه دوست‌پسری داشتیم، موجه و خوش اخلاق و بساز. ولی خب از دار دنیا هیچی نداشت.

یه ماشین قراضه، دو سه دست لباس و با پدرمادرش هم زندگی می‌کرد. گفتیم زشته چشم‌مون به مال و اموال مرد باشه، زن مستقلیم، خونه زندگی خودمون رو داریم، اخلاق مهمه…اخلاق

خلاصه‌ش که اولش واقعا همه‌چی خوب، وسطاش هم بدی نبود، اما همه‌چی می‌دونین کی سخت شد؟!

اونجا که هیچ آینده‌ای نمی‌شد باهاش داشت.
یعنی چون عادت داشت توی یه سطحی بمونه، همون رو نگه می‌داشت، تغییری نمی‌داد.

حالا اگه این وسطا مسطا بار می‌خورد و یه چیز زندگی خودش تغییر می‌کرد اوکی بود، اما این‌که خودش تلاش کنه، بسازه، بخواد؟! اصلا.

مرد ساختن نبود. رابطه رو هم من پیش می‌بردم، نگه می‌داشتم و می‌ساختم.
یه‌جا منم خسته شدم، گفتم فلانی بیا بگو ماه دیگه این پارچ رو باهم می‌خریم، باشه؟!

گفت نه من نمی‌تونم، حقوقم کفاف نمی‌ده.
کار پیدا کردم براش ایراد گرفت و نرفت.

ظاهر خوب‌ها، در حد این‌که وقتی بهم زدیم بعضی از دوستانم ازم شاکی که تو مرد نگه‌دار نیستی بهانه میاری. ولی من نمی‌تونستم دیگه، کلافه و کم شده بودم، گم بودم

من از ۲۰ سالگی کار کردم، با یکی از ناامن‌ترین شغل‌ها، خونه و زندگی خودم رو بدون کمک کسی راه انداختم، دیدم روزنامه‌نگاری پول نداره، کار دیگه گذاشتم کنارش، تازه همه این‌ها در کنار یه مریضی سخت و لب گوری بود.
خب؟ بهش می‌گفتم من رو ببین، جای من بودی چی کار می‌کردی؟! فلسفه می‌بافت.

بهم زدن هم این‌جوری بود که یه روز من خسته شدم بعد دو سال و جواب مسیجش رو ندادم، اونم مسیج نداد دیگه، حتی نیومد بپرسه چرا، چی شد، زنده‌ای یا مرده. تموم شد.

بعدترها فهمیدم خیانت هم کرده. که اون‌هم مطمئنم خودش نرفته بود دنبال خیانت و پیش اومده بود و اینم نه نگفته بود.

حالا یه وقتایی می‌بینمش، هنوز همون ماشین قراضه رو داره، همون لباس‌ها رو می‌پوشه و همون آدمه، بی‌هیچ تغییری تو کیفیت و کمیت زندگی.

ولی می‌دونین همیشه فکر می‌کنم مشکل اون نبود.
مشکل من بودم که گرفتار نظریه‌های بندتنبونی رابطه بودم و ادایی که مهم نیست طرف چی داره، من که دستم تو جیب اون نیست.

الان که کمی عاقل‌تر و بالغ‌ترم ولی فکر می‌کنم تو هرسنی و با هرشرایطی، باید با آدمی باشی اندازه خودت یا کمی بالاتر.

چون وقتی کوتاه‌تر رو انتخاب می‌کنی یا کوتاه می‌شی یا مثل من از یه‌جایی به بعد کوتاهی رو نمی‌پذیری، اذیت می‌شی.
آدما هم کش نمیان.

از بیست و سه چارسالگی به بعد معلومه خمیرمایه‌شون چیه و چقد اهل خواستن و ساختن زندگی هستن یا نه. مهمه بدونی زندگیت رو با کسی قسمت می‌کنی که زندگی رو می‌خواد، بلده و در حد توانش ساخته

بنابراین این‌که مثلا بدونی با مردی که ماشین نداره، مردی که با پدرومادرش تو یه خونه زندگی می‌کنه یا مثلا توی یه شغل کم‌درآمد گیر کرده و حاضر نیست کار دیگه‌ای بکنه، نباید بری دیت، نشونه عوضی بودن نیست، نشونه خودشناسیه. برعکسش هم برای مردها.

می‌دونین ما رو عادت دادن به ظاهرسازی من اون موقع انقدر ظاهر زن مستقل و آزاد برام مهم بود که از اون‌طرف بوم افتادم.

اشکالی هم نداشت، تجربه‌س بالاخره. اما اگه عقل امروزم رو داشتم، نشونه‌های بی‌اراده‌گی برای تغییر رو جدی می‌گرفتم.

اون مرد چیزی از زندگی اضافه‌تر نمی‌خواست، من رو هم بیشتر از یه حدی نمی‌خواست در نتیجه ‏و این‌ها مهمه، چون رابطه به هرحال شش ماه اول با اخلاق خوش و قربونت برم دووم میاره، اما بعدش شکل زندگی، درخواست‌ها از زندگی و بایدهایی مهم میشه که اگه برای یکی از پارتنرها اهمیت نداشته باشه یا از هم می‌پاشه یا ممکنه یکی از پارتنرها کوتاه و ضعیف و کم شه که هیچکدوم اینا جالب نیست.

‏خلاصه‌ش که عزیزان من بگردین، هم‌قد خودتون رو پیدا کنین.

اصلا هم اشتباه نیست که ملاک‌های مهم داشته باشین؛ هرچقدر هم به نظر دیگران ابلهانه یا مزخرف.

در نهایت کسی به جز خودتون قرار نیست هزینه یه رابطه اشتباه رو بده، پس تا جایی که می‌تونین، هزینه‌ها رو کم کنین ‏حتی اگه قرار معیارها گزینه‌های موجود رو کم کنه، تنهاترین شین، مورد قضاوت اطرافیانتون قرار بگیرن، بازهم خودتون و خواست‌تون رو اولویت قرار بدین.

چون در نهایت دست شما توی جیب خودتونه و پول، ظاهر قضیه‌س، یه جایی مجبورین می‌شین از جیب خالی خواسته‌ها و رویاهاتون، شپش دربیارین ‏اونجا دیگه کسی به کمک‌تون نمی‌آد، همون پارتنر هم کاری از دستش برنمیاد، خودتون می‌مونین و یه مسیر پشت‌سر گذاشته سخت و زخم‌ها و خلاهایی که خیلی دیر و سخت ترمیم می‌شن.

و خب، آدمیزاد اول از همه باید حواسش به خودش باشه، خودش رو دقیق بشناسه، بخواد، زندگی کنه و بعد بره سراغ بقیه.

#نازنین_متین_نیا

@mmoltames


جمع کن کاسه کوزه تو ...

در قدیم برای قمار بازی علاوه بر خانه هائی که در آن قمار راه می انداختند مکانهای مثل خرابه ها و پشت دروازه های شهر و روی پشت بام حمامها و جاهای کم رفت و آمد سفره هائی برای این کار گشوده میشد و گرداننده قمار را کاسه کوزه دار می گفتند.
کاسه کوزه سمبل این حرفه بشمار میرفت.
غرض از کاسه ظرفی بود که از هر یک تومان بُرد، یک قران سهم گرداننده یا قمار خانه دار در آن انداخته میشد یعنی یک دهم مبلغ بُرد و کوزه نیز گلدان دهن باریک یا کوزه کوچکی بود که تاس را در آن ریخته و تکان داده و روی بساط می انداختند تا از یک تا شش چه رقمی بنشیند.
در کنار کاسه کوزه دار و قمار بازها اشخاصی نیز بودند که به آنها جیزگر می گفتند یعنی پول قرض بده. به کسانی که باخته و همچنان اصرار به بازی داشتند.
این جیزگرها نزولی برابر تومان به تومان قرض می دادند.
که البته اصطلاح جیز شد یا جیز میشی از همین جا آمده در واقع به معنی سوزاندن طرف که وقتی از جوش و خروش و هیجان بازی بیرون می آمدند میفهمیدند که چه بلائی سرشان آمده است.
و البته هنگامی که کار به دعوا و چاقو کشی و چوب و چماق میرسید، آژان و پاسبان پست سر رسیده و به بساط قماربازها حمله ور میشدند و اول کار آنها این بود که با لگدی کاسه و کوزه و بساط داخل سفره را به کناری پرت کرده و با گفتن جمع کن کاسه کوزه تو، همه لات و لوتها و اراذل را ریسه کرده و به کلانتری محل می بردند....

تهران قدیم - جعفر شهری


@mmoltames


دوستی که پس از یک سوتفاهم جزئی
تبدیل به دشمن می‌شود،
همیشه دشمن بوده است؛
فقط دیگر تظاهر نمی‌کند!

💬رابرت گرین


@mmoltames


چرا در بسته‌های چیپس اینقدر هوا وجود دارد؟

دلایل منطقی و علمی پشت این مقدار هوا وجود دارد که البته واضح‌ترین آن‌ها به حفظ کیفیت چیپس‌ها و جلوگیری از آسیب به آن‌ها در هنگام حمل‌ونقل مربوط می‌شود.

شاید شنیده باشید که بسته‌های چیپس پر از هوا هستند تا از له شدن چیپس‌ها جلوگیری کنند.
به نوعی می‌توان گفت این هوا به عنوان یک کیسه هوای محافظ عمل می‌کند که مانع از آسیب‌دیدن بسته در هنگام جابجایی می‌شود.

این هوا همچنین کمک می‌کند تا بسته به تغییرات فشار جو واکنش نشان دهد. به‌خصوص اگر بسته‌ها با هواپیما حمل شوند، تغییرات فشار جو می‌تواند بر محتویات بسته تاثیر بگذارد.

اما نکته‌ای که کمتر کسی به آن توجه می‌کند این است که هوای بسته‌بندی در حقیقت ترکیب هوای معمولی را ندارد.
گاز داخل بسته‌ها، در واقع گاز نیتروژن است.

اگر چیپس‌ها در معرض اکسیژن قرار بگیرند، خیلی زود نرم شده و کیفیت خود را از دست می‌دهند. برای اینکه متوجه شوید چطور این اتفاق می‌افتد، کافی است یک بسته چیپس باز کنید و آن را برای یک شب رها کنید. روز بعد خواهید دید که چیپس‌ها کاملاً نرم و بی‌مزه شده‌اند.

نیتروژن به این دلیل در بسته‌ها قرار داده می‌شود که به‌طور مؤثری مانع از اکسید شدن روغن‌ها و نشاسته‌های چیپس‌ها می‌شود. اکسیداسیون موجب می‌شود چیپس‌ها طعم و بافت خود را از دست بدهند.

از آنجا که نیتروژن گازی غیرواکنشی، بی‌بو و بی‌خطر برای مصرف در بسته‌بندی مواد غذایی است، انتخابی ایده‌آل برای حفظ تازگی چیپس‌ها به شمار می‌آید.

آیا واقعاً این مقدار هوا لازم است؟

هنری هارگریوز (Henry Hargreaves)، هنرمند و عکاس غذا، با تحقیقاتی شخصی به این موضوع پرداخت که آیا واقعاً مقدار زیادی هوا در بسته‌ها برای محافظت از چیپس‌ها ضروری است یا خیر.

او که از وضعیت بسته‌بندی چیپس‌ها ناامید شده بود، دست به آزمایش زد تا بفهمد آیا این مقدار هوا واقعاً به حفظ سالم ماندن محتویات کمک می‌کند یا فقط برای ظاهر بسته است.

نتیجه‌ای که هارگریوز به آن رسید ممکن است برایتان شوکه‌کننده باشد:

او متوجه شد که بسته‌هایی که مقدار زیادی هوا دارند، بیشتر در معرض شکستن و خرد شدن چیپس‌ها هستند. او گفت:
«من فکر می‌کردم که هوا از شکستن چیپس‌ها جلوگیری می‌کند، اما برعکس، بسته‌هایی که بیشترین مقدار هوا را داشتند، بیشترین آسیب را دیدند.

وقتی چیپس‌ها را در بسته‌بندی وکیوم قرار دادم، متوجه شدم که این روش بهترین راه برای حمل‌ونقل بدون شکستن محتویات است.»

این یافته‌ها باعث شد که هارگریوز به این فکر کند که آیا واقعاً در بسته‌بندی چیپس‌ها از هوای اضافی استفاده می‌شود یا اینکه تولیدکنندگان صرفاً به دلیل حفظ ظاهر بسته‌ها و کاهش حجم محصول از این روش استفاده می‌کنند.

آیا زمان تغییر سیاست‌های بسته‌بندی رسیده است؟

با اینکه تحقیقات هنری هارگریوز به‌طور رسمی در دنیای علم منتشر نشده‌اند، اما نتایج تجربی او توجه‌ها را جلب کرده‌اند.

به‌ویژه که هارگریوز به نکته‌ای مهم اشاره کرد:

«برای مثال، اگر بسته‌های اینقدر حجیم نباشند از هر 100 کامیونی که چیپس‌های دوریتوس را حمل می‌کنند، به 86 تا نیازی پیدا نمی‌شود.

یعنی میزان قابل توجهی دی اکسید کربن به خاطر حمل و نقل چیپس وارد جو می‌شود.

پس افزایش حجم گاز نیتروژن در بسته‌های چیپس، علاوه بر اینکه ممکن است مفید نباشد، در نهایت منجر به مصرف بی‌رویه منابع انرژی و اصطلاحا ایجاد رد پای کربنی می‌شود.

بنابراین شاید وقت آن رسیده باشد که تولیدکنندگان به جای پمپاژ بیش از حد هوا در بسته‌ها، راه‌های مؤثرتری برای بسته‌بندی و حمل‌ونقل پیدا کنند که هم کیفیت محصول حفظ شود و هم تاثیرات منفی بر محیط‌زیست کاهش یابد.

وبسایت یک پزشک

@mmoltames


یه نفر را هم می‌شناختم با‌ادب و با شخصیت. روز آخر، وقتی فهمید همه چیز مطابق میلش پیش نمیره تبدیل شد به یه آدم بددهن و بی‌شخصیت.

مونده بودم اینو کجای دلم بذارم که قسمت شد یه نمایش ببینم به اسم سی و یک رویا. یه جای نمایش یکی گفت تو دنیایی که ۵۱ بر ۱۷ بخش‌پذیره، هر کاری از هر کس بر میاد. 

میخوام بگم یه وقت هایی آدم‌ها در وضعیت تقسیم ۵۱ بر ۱۷ قرار می‌گیرن. یه کاری ازشون سر می‌زنه که انتظار نداری. بعضی وقت‌ها بخش‌پذیری ۵۱ بر ۱۷ شون خیلی ترحم‌انگیزه، بعضی وقت‌ها فاجعه است، بعضی وقت‌ها هم میشه از کنارش گذشت.

چه کاری از دست ما بر میاد؟ هیچی،
همین که وقتی سر و کله یه ۱۷ از دور پیدا شد
مواظب باشیم از ۵۲ پایین تر نریم.

امیرعلی بنی اسدی

@mmoltames


ما آدم ها در زمانِ ناچارى ياد مي گيريم، رانندگی كردن را، وقتی تنها شغل راننده بودن است.

نفس كشيدن از دهان را، وقتی كه بينی گرفته مي شود.

شنا كردن را، وقتی تا چشم كار مي كند آب است.
درنده بودن را وقتی سرنوشت آهو بودن مرگ است.
سنگ بودن را وقتی خاک ها جارو مي شوند و تحمل كردن را وقتی دلتنگی چون ميله ای آهنی تا ته توی قلبمان فرو رفته.

تحمل كردن. اين واژه مغموم.
زخم كه عميق شود تحمل كردن نبايد از جنس چسب زخم های پارچه ای باشد، بايد نخِ بخيه ای شود كه چنان بدوزد اين زخم را كه هيچ دلتنگی ای به چشم‌ها نشت پيدا نكند.

ما آدم‌ها در زمان ناچاری، وقتی طبيبی نيست، ياد مي گيريم طبيب خود بودن را.

#مهتاب_خلیفپور

@mmoltames


«روز آبی_پکن» چگونه یک روز آبی در چین ۲۰۱۴، توانست سرنوشت یک شهر بلکه بک کشور را تغییر دهد و‌ پکن را در عرض کمتر از ۱۰ سال از جهنم آلودگی هوا به یکی از پاکترین پایتختهای جهان در زمینه شاخص های آلایندگی هوا تبدیل کند

آنچه در پی میاید داستان اراده یک شهر برای زیستن است

آبی پکن یا آبی APEC اصطلاحی است که برای توصیف آسمان موقتی بالای پکن درست
قبل از اجلاس APEC 2014 پدیدار شد. این اصطلاح به وضوح پکنی را نشان می‌دهد که چین می‌خواست به جهان ارائه دهد در حالی که میزبان ۲۱ رهبر اقتصادهای آسیا-اقیانوسیه بود.

این اصطلاح همچنین یادآور المپیک ۲۰۰۸ پکن است

زمانی که آسمان آبی و صاف بود و تنها تعداد کمی خودرو در خیابان‌های خالی در میان کارخانه‌های تعطیل در پکن و استان‌های همسایه‌اش حرکت می‌کردند.

پکن بار دیگر نشان داد که حاضر است زمان، انرژی، پول و منابع تبلیغاتی را صرف کند تا جهان را با نمایش بهترین چهره خود تحت تأثیر قرار دهد

روز آبی پکن، تأثیرات قابل توجهی بر مردم و رهبران چین گذاشت و به عنوان یک الگوی الهام بخش برای کاهش آلودگی هوا در این کشور عمل کرد.این پدیده نشان داد که با برنامه‌ریزی دقیق و اعمال محدودیت‌، می‌توان کیفیت هوا را بهبود بخشید و آسمانی آبی و پاک را به ارمغان آورد

رشد سریع اقتصادی،افزایش جمعیت و افزایش چشمگیر تعداد خودروها، فشار زیادی بر محیط زیست شهر پکن،به ویژه کیفیت هوا، وارد کرد.

پیش از اقدامات جدی دولت چین، آلودگی هوا در پکن بسیار شدید بود و به یک بحران سلامتی عمومی تبدیل شده بود. دلایل اصلی این آلودگی شدید عبارت بودند از:

۱-اتکا به زغال سنگ:
استفاده گسترده از زغال سنگ در نیروگاه‌ها، صنایع و حتی منازل مسکونی، منجر به انتشار مقادیر زیادی دی‌اکسید گوگرد، اکسیدهای نیتروژن و ذرات معلق می‌شد.

۲-صنایع آلاینده: رشد سریع صنعتی و عدم رعایت استانداردهای زیست محیطی در بسیاری از صنایع، به آلودگی هوا دامن میزد

۳-افزایش استفاده از خودرو:رشد سریع استفاده از خودروهای شخصی،به ویژه خودروهای قدیمی موجب افزایش انتشار گازهای گلخانه‌ای و ذرات معلق می‌شد

۴-شرایط جوی نامناسب:شرایط جوی خاص منطقه،مانند وارونگی، باعث می‌شد که آلاینده‌ها در لایه‌های پایین جو محبوس شوند و غلظت آن‌ها به شدت افزایش یابد


دولت چین برای مقابله با این بحران، اقدامات گسترده‌ای را در پیش گرفت که برخی از آن‌ها عبارتند از:

۱-کاهش مصرف زغال سنگ: جایگزینی تدریجی زغال سنگ با انرژی پاک‌تر مانند گاز طبیعی و انرژی‌ تجدیدپذیر

۲_توسعه صنایع پاک:تشویق صنایع به استفاده از فناوری‌های پاک و کاهش انتشار آلاینده‌ها

۳-اعمال محدودیت‌های ترافیکی شدید: به نحوی که در روز تنها دو عدد شماره آخر پلاک (یک پنجم) خودرو ها اجاره تردد دارند

۴-تشویق استفاده از حمل و نقل عمومی و توسعه زیرساخت‌های حمل و نقل پاک به ویژه خودرو برقی


۴-بهبود کیفیت سوخت: بهبود کیفیت سوخت‌های مصرفی در خودروها و صنایع

۵- گسترش استفاده از خودروهای برقی: تمامی تاکسی ها و اتوبوس های شهری پکن برقی شدند و خودروهای با کیفیت برقی ساخت چین در دسترس مصرف کننده قرار گرفت

۶-کاشت درختان: افزایش پوشش گیاهی برای جذب آلاینده‌ها و بهبود کیفیت هوا

۷-مشارکت مردمی: آگاه‌سازی مردم در مورد خطرات آلودگی هوا و تشویق آن‌ها به مشارکت در کاهش آن.

۸-نظارت و کنترل دقیق: ایجاد سیستم‌های نظارت بر کیفیت هوا و اعمال قوانین و مقررات سخت‌گیرانه برای صنایع آلاینده


تهران ما نیر میتواند با الگوبرداری از تجربیات پکن و با اتخاذ تدابیر جدی و جامع،به بهبود کیفیت هوای خود همت گمارد.

به نظرم مهمترین درس روز آبی پکن برای تهران این است: برای موفقیت در کاهش آلودگی هوا، اراده یک شهر برای زیستن و مشارکت همه جانبه مردم، دولت و بخش خصوصی ضروری است

دکتر آریابرزن محمدی

@mmoltames


راحت ترین راه شناخت پسری که به صورت افراطی به مادرش وابسته است:

۱ توی صحبت هاش دائم حرف از مامانش میزنه.
۲ توی طول روز زیاد با مامانش تماس داره

۳ گزارش کامل روزش رو به مامانش میده
۴ در تصمیم گیری هاش نظر مامانش خیلی براش مهمه.

۵ هیچ کاری رو بدون مشورت با مامانش انجام نمیده.
۶ نظر و حرف های مامانش خیلی روش اثر میزاره.
۷ اگر به حق از رفتار مامانش انتقاد کنی به شدت گارد میگیره.

پسرِ وابسته ای که استقلال عاطفی و فکری نداره؛ گزینه مناسبی برای رابطه ی عاطفی و ازدواج نیست .پس وقتت رو تلف نکن

@mmoltames

Показано 20 последних публикаций.